خبرهای داغ:
۱۸۴ مرکز آموزش عالی استان فارس در نامه‌ای اعتراضی به دبیرکل سازمان ملل متحد با اشاره به تصویب تحریم‌های جدید در مجلس آمریکا تاکید کردند: سکوت مجامع بین‌المللی در نقض عهد برجام توسط آمریکا به طور قع در معرض قضاوت جهانیان قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۸۸۹۲۹۵۵
|
۰۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۵
184 مرکز آموزش عالی استان فارس به دلیل نقض عهد طرفین توافق‌نامه هسته‌ای ایران (برجام) در نامه‌ای خطاب به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد، اعتراض خود را نسبت به این مسئله اعلام کردند. متن این نامه به شرح زیر است:

جناب آقای آنتونیو گوترش؛

دبیرکل محترم سازمان ملل متحد، با سلام

نویسندگان این نامه دانشجویان منطقه‌ای هستند که شما تاریخ آن را با تخت جمشید و کورش و فرهنگ آن را با حافظ و سعدی می‌شناسید؛ خطه‌ای از ایران که مهد فرهنگ و تمدن و دانشگاه‌های تراز اول در سطح منطقه است. ما نمایندگان و جوانان برآمده از دل ملتی هستیم که تاریخ 200 ساله‌ی معاصرمان پر از فراز و نشیب بوده است؛ استعمار، جنگ، به تاراج بردن سرمایه‌های ملی، جدا کردن بیش از نیمی از وسعت قلمرو کشورمان و...

همه این مراحل گذشت تا موج اعتراضات مردمی به اوج خود رسید و مردم در سال 1979 میلادی انقلاب کردند، انقلابی برآمده از دل مردم و برای نیل به آزادی. هنوز این انقلاب پا نگرفته بود که در سال 1980 میلادی قدرت‌های منفعت‌طلب و استعمارگر، جنگی تمام‌عیار علیه ملت مظلوم ایران تحمیل نمودند و جنایاتی را از خود نشان دادند که نمونه‌اش در کمتر جنگی قابل‌مشاهده است. بمباران شیمیایی سردشت، شهید و جانباز شدن بیش از نیم میلیون نفر در طول8 سال جنگ نابرابر، ترور بیش از 19 هزار نفر از مردم عادی و غیرنظامی و... ازجمله جنایاتی است که شما به‌عنوان دبیرکل سازمان ملل یقیناً از آن‌ها مطلع هستید. 

بماند که جنگ با تمام فراز و نشیب‌هایش گذشت و بازهم حق‌وحقوق ملت ما در مجامع بین‌المللی پایمال گشت و بماند که این خط تخاصم و دشمنی با ملت مظلوم ایران نه‌تنها در این نقطه ختم نشد بلکه تا امروز ادامه دارد و روزبه‌روز بیشتر شده است.

آقای دبیرکل؛

در تمامی تاریخی که بر ملت ما گذشت، آمریکا همیشه و همه‌جا صف اول مقابله با خواسته‌های حق‌طلبانه مردمان ما بوده است و در این مسیر از هیچ اقدامی دریغ نکرده است؛ از جاسوسی آواکس‌هایش در جنگ ایران و عراق تا مورد هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری IR 655 با 290 مسافر توسط ناو وینسنس بر فراز خلیج‌فارس، از تحریم داروهای حیاتی تا دست داشتن در ترور دانشمندان و نخبگان علمی ایران همچون دکتر شهریاری، دکتر علی‌محمدی و...

لذا به سبب سابقه مخدوش و منفی آمریکا در رابطه با ایران، ملت و رهبران ما هیچ‌گاه تصور مثبتی از چهره ایالات‌متحده نداشته و ندارند و از همین روی، مردم و مسئولین ما آمریکا را به‌عنوان یک دولت متخاصم و خودبرتربین می‌شناسند.

در دهه اخیر و در جدیدترین و اصلی‌ترین پروژه، آمریکا برای مهندسی افکار عمومی در جهت القای ایران‌هراسی و تخریب چهره صلح‌طلب ایران در جامعه جهانی، فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای ملت ایران را به‌عنوان یک تهدید معرفی و در اوت سال 2002 میلادی با استفاده از مدارک مجعول، بحران‌سازی از پرونده هسته‌ای ایران را کلید زد؛ در ادامه‌ی این بحران‌سازی با ایجاد موج رسانه‌ای علیه ملت ما توانست به اجماع‌سازی در جامعه بین‌الملل دست‌ یافته و یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی را برپا کند.

در همین ایام بود که با توجه به اقتضائات پیش‌آمده در جامعه ما و نظام بین‌الملل، جمهوری اسلامی ایران با علم به عهدشکنی‌های مکرر و نقض پیمان‌های متعدد آمریکا در حوادث گذشته (مانند زیرپا گذاشتن توافقشان با ایران در موافقت‌نامه الجزایر و ماجرای بحران گروگان‌گیری 1992 لبنان و...)، برای اثبات مدعا، مواضع و سیاست‌های به‌حق خود تصمیم گرفت وارد دور جدیدی از مذاکرات بین‌المللی شود که نتیجه آن تحت توافقی به‌عنوان برجام حاصل شد. توافقی که در آن جمهوری اسلامی ایران پذیرفت سنگین‌ترین محدودیت‌های هسته‌ای و بی‌سابقه‌ترین رژیم نظارت و بازرسی آژانس انرژی اتمی را صرفاً برای اثبات حسن نیت خود و خلع سلاح ایالات‌متحده از بهانه‌های واهی در جهت تنویر افکار عمومی اِعمال نماید.

هرچند که در طی گذشت سالیان از دو دهه پیش تاکنون رهبری جمهوری اسلامی ایران بارهای بار بر اساس تجربه تاریخی بر این دیدگاه تأکید داشته و دارند که رژیم ایالات‌متحده نه قابل‌اعتماد است و نه اهل پایبندی به تعهداتش؛ اما ایشان در جهت اثبات این حقیقت برای جهانیان و برخی از جریانات داخلی خوش‌بین به آمریکا، میدان مذاکرات را گشودند تا چهره آمریکا را در آزمونی تاریخی مجدداً در معرض قضاوت جهانیان قرار دهند.

اکنون‌که این نامه در حال نگارش است و بیش از دو سال از تصویب نهایی برجام می‌گذرد، چند سؤال برای افکار عمومی مطرح است که سازمان ملل باید به آن‌ها پاسخ دهد:

با وجود اینکه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از تاریخ 26 فوریه 2016 تا 2 ژوئن 2017 هفت مرتبه، دولت اوباما دو مرتبه و دولت ترامپ نیز دو مرتبه پایبندی ایران به تعهدات خود در توافق هسته‌ای را کتباً اعلام نموده‌اند، چرا اکنون‌ که آمریکا علناً طبل خروج از برجام را نواخته است و صراحتا به اقدمات ضد متن و روح برجام مبادرت می‌نماید (مانند تصویب تحریم‌های جدید علیه افراد و نهادهای ایرانی، قانون جدید محدودیت ویزا، تهدید مکرر ایران به جنگ و تغییر رژیم و...)، نهادهای نظارتی مانند سازمان ملل و ارکان آن در مقابل این نقض توافقنامه بین‌المللی سیاست سکوت را در پیش گرفته‌اند؟! آیا ترس از قطع بودجه سازمان ملل و فشارهای سیاسی موجب این سکوت گشته است؟!

آقای رئیس؛

آیا تعریف تعامل در ادبیات بین‌الملل صرفا پایبندی یک طرف به توافق چندجانبه است؟ کدام توافقنامه در جهان کنونی را سراغ دارید که یک طرف تمام تعهدات خود را به طور کامل انجام دهد ولی طرف مقابل به جای اقدام متقابل، از پاره کردن توافقنامه سخن به میان آورد، کشور مقابلش را تروریست بنامد و او را تحریم نماید؟!

این سئوال را پاسخ دهید که چرا با انجام تمام اقدمات اعتمادساز جمهوری اسلامی، آمریکا همچنان ایران را مورد تهدید و فشار قرار می‌دهد؟! البته لازم است همگان مطلع باشند که موضع جمهوری اسلامی ایران یقینا موضع ضعف نیست بلکه توان و حق پاسخگویی به اقدامات غیردیپلماتیک آمریکا را به طور واقعی در اختیار دارد، کما اینکه همین توانمندی بود که 5+1 را مجاب به مذاکره نمود و دیگر گزینه‌های آمریکا و متحدانش را ناکارآمد ساخت.

4 سال پیش و با روی کار آمدن دولت جدید ایران، غربی‌ها و بخصوص آمریکایی‌ها ابراز تمایل کردند که در صورت پذیرش برخی محدویت‌ها و نظارت‌ها (که البته بسیار سنگین و بی‌سابقه بود) و همچنین حسن نیت نشان دادن طرف ایرانی، تعاملات با ایران را به حالت عادی برگردانده، تحریم‌های ظالمانه خود را لغو کرده و به خصومت‌ورزی با ایران پایان می‌دهند. اما پس از انجام توافق و اجرای تعهدات‌مان، امروز ترامپ باز هم علنا ایران را کشور شماره یک صادرکننده تروریسم می‌داند و نظام ما را به روی میز بودن تمام گزینه‌ها (حتی گزینه جنگ) تهدید می‌کند. با توجه به این داده‌ها آیا هنوز هم به ملت ما بابت تمام بی‌اعتمادی‌های 38 سال اخیر به آمریکا حق نمی‌دهید؟

آیا به رهبری جمهوری اسلامی حق نمی‌دهید که در خصوص مذاکره با آمریکا دغدغه داشته و نسبت به آن بدبین باشند؟! آیا جامعه جهانی باز هم از ما خواهد خواست که اقدامات اعتمادساز انجام دهیم و از تنش‌آفرینی دست برداریم؟! آیا در سازمان ملل و مجامع بین‌المللی هنوز هم این توقع وجود دارد که ایران به نهادها و کشورهای غربی همچنان خوش‌بین باشد و با آنها در مسائل مختلف مذاکره و تعامل نماید؟ پاسخ به این سوال ها ساده اما تلخ خواهد بود.

در پایان؛ از نظر ما دانشجویان با رویدادهای پیش‌آمده، سازمان ملل متحد و کشورهای اروپایی به سبب سکوت در برابر این رسوایی و همراهی با آن، در آزمون بزرگی شکست خوردند و گامی در جهت کمتر شدن اعتبار خود در عرصه بین‌المللی برداشتند. اما شکست بزرگتر را حکومت ایالات متحده آمریکا متحمل شد که نه تنها نتوانست چهره مخدوش و غیرقابل اعتماد خود را برای مردم و نظام حاکم ایران اصلاح کند، بلکه به سبب تمام فجایع و جنایات خود بر مردم ایران هیچ‌گاه نخواهد توانست به تاریخ و بشریت پاسخگو باشد. شما نیز باید بدانید تاریخ بهترین قضاوت کننده است.

ارسال نظرات
پر بیننده ها