انتخابات ریاست جمهوری ایران به پایان رسید و ترامپ با روی گشاده به عربستان آمد و قراردادهایش را بست - گاوش را دوشید - و خیال حکام مستبد و دست نشانده منطقه نسبت به حمایت بی چون و چرای خود از آن ها را در قبال خودکامگی و نقض حقوق انسانی شهروندانشان راحت کرد و ...
کد خبر: ۸۸۷۹۴۶۰
|
۰۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۷
انتخابات ریاست جمهوری ایران به پایان رسید و ترامپ با روی گشاده به عربستان آمد و قراردادهایش را بست - گاوش را دوشید - و خیال حکام مستبد و دست نشانده منطقه نسبت به حمایت بی چون و چرای خود از آن ها را در قبال خودکامگی و نقض حقوق انسانی شهروندانشان راحت کرد و جمهوری اسلامی ایران را حامی گروه های تروریستی در منطقه خواند و به سرزمین های اشغالی رفت تا ابزاری باشد بر تقویت محور سعودی – صهیونیستی در مقابل ایران و جبهه مقاومت اسلامی. اما بررسی روند منتهی به این وقایع و نتایج معطوف به آن نشانگر هدفی بزرگتر بود به نام جمهوری اسلامی ایران؛ کشوری اسلامی که در خط مقدم مبارزه با توسعه طلبی های صهیونیزم امریکایی و اسلام سلفی – سعودی در منطقه است.

بروز رخدادهای سیاسی و امنیتی پس از سفر ترامپ به منطقه دور از ذهن نبود. اما این رخدادها را باید در دو بعد داخلی و خارجی ارزیابی کرد. در بعد خارجی چنانکه رژیم بحرین چند روز پس از دیدار رییس جمهور ایالات متحده امریکا با سران برخی کشورهای عربی و اسلامی؛ آیت‌ا... عیسی قاسم -رهبر ملی انقلاب بحرین –را مورد تعدی قرار داده و درصدد تبعيد وی برآمد و فشارهای امنیتی خود بر انقلابیون را شدت بخشید. عربستان نیز روابط خود با کشور قطر را به بهانه حمایت از گروه های اسلامی و آنچه تقویت فرقه گرایی نامید قطع نمود. حتی انتشار مانیفست سیاسی جدید از سوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) که براساس آن برپایی کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ به عنوان یک توافق ملی مورد تأکید قرار گرفت و رژیم اشغالگر قدس را عملاً به رسمیت شناخت نیز در همین راستا و مقدمات قبل از سفر ترامپ به جنوب غربی آسیا قابل ارزیابی است.

روند کنش های خارجی مربوط به تحولات تأثیرگذار در مسایل امنیتی جمهوری اسلامی را می توان در در تهدیدات لفظی جبهه آمریکایی- صهیونیستی- سعودی نظاره گر بود. به نتیجه نرسیدن اهداف جبهه امریکایی در به زانو درآوردن جمهوری اسلامی که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی با حمله نظامی و پس از پذیرش قطعنامه نیز در پوشش انواع تحریم های اقتصادی غیرانسانی نمود یافت، اکنون دنیای استکبار تغییر استراتژی داده و به دنبال گستراندن میدانی جدید برای رویارویی با انقلاب اسلامی است که نمونه هایی از آن در لفاظی های سران سعودی قابل مشاهده است.

ترکی فیصل- رئیس سابق دستگاه اطلاعات سعودی - در حمایت از گروهک منافقین در نشست سالانه این گروهک در پاریس همبستگی این رژیم با منافقین را اعلام کرد و گفت: من هم می‌خواهم که رژیم (ایران) سقوط کند.

این تنها گوشه ای از جدال لفظی سعودی به نمایندگی از جبهه امریکایی – صهیونیستی در قبال جمهوری اسلامی ایران است. حال باید دید در مقابل این هجمه آشکار و قلدرمآبی ناشی از وهم تاریخی، دیدگاه و عملکرد دولتمردان ایران نسبت به این موارد چه بوده است. جدای از موضعگیری های قاطعانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهان نظامی در برابر وقاحت مسئولان سعودی، بررسی دیدگاه جریان اعتدال که در راس قوه اجرایی کشور هستند قابل تامل هست.

آقای هاشمی رفسنجانی در مذمت " پرداختن به تقویت بنیه دفاعی و نیروی نظامی " گفت: « دنیای امروز دنیای موشک نیست، دنیای گفتمان است» و در تمجید از حذف نظامی گری در کشورهای آلمان و ژاپن عنوان کرد: «نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش بنیان برای خود درست کردند لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند.» روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان «برای داعش کارت دعوت نفرستید!» از نتایج وخیم این نوع تفکر انتقاد کرد.

عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در پاسخ به اظهارات ظریف مبنی بر گفتگو میان تهران و کشورهای منطقه گفت: « ایران حامی اول تروریسم در جهان است و با این کشور وارد گفتگو نخواهیم شد» و اینچنین گفتمان " دیپلماسی صرف " دولت اعتدال را به سخره گرفت.

شاهزاده محمد بن سلمان در تاریخ 12 اردیبهشت 1396 طی اظهاراتی گفت : «هدف ما کشاندن نبرد به داخل مرزهای ایران است».

آقای روحانی در دومین مناظره ریاست جمهوری در 15 اردیبهشت 96 و دقیقا سه روز پس از تهدید مقامات سعودی نسبت به" کشاندن درگیری ها به داخل ایران " گقت : « ما فکر نمی کنیم قدرت دیپلماسی ما کم است. ما با همین قدرت توانستیم امروز به نفع سوریه مذاکره کنیم.گروهی از دوستان به سوریه رفته و به عنوان مستشار نظامی تلاش کرده اند و ما در آنجا تاکنون شهدای زیادی داده ایم. اگر ما می خواهیم از مسائل منطقه به درستی استفاده کنیم باید بتوانیم این موارد را بر روی میز مذاکرات حل کنیم .ما براساس دیپلماسی عمل می کنیم که امنیت منطقه را با کشورهای دیگر مورد بحث قرار دهیم و اینکه همه با هم نباید تقسیم بندی بی‌خودی ایجاد کنیم.انشقاق، امنیت جامعه را از بین می‌برد».

وی همچنین با اشاره به اینکه « بر روی موشک ها شعار نوشتند و شهرهای زیرزمینی را آمدند نشان دادند تا برجام را بر هم بزنند» از سیاست های نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتقاد کرد.

در ادامه همین مناظره و وجود تهدید بالقوه اگرچه از نوع لفظی آن، جهانگیری به عنوان یکی از نمایندگان دولت، به جای ارائه موضعی شفاف و از روی اقتدار به آن، سعی در مسکوت گذاردن موضوع کرده و با ایجاد دوگانه صلح - جنگ و با بیان این نکته که رأی به کاندید رقیب امنیت را از کشور سلب خواهدکرد، با هوشیار خواندن مردم گفت: « مردم! شما این مناظره را با خانواده‌تان می‌بینید پس هوشیار باشید و ببینید که محدودیت می‌خواهید یا آزادی، توسعه یا آشفتگی، عزت بین المللی می‌خواهید یا انزوای آن؟ تنش یا آ‌رامش می‌خواهید چرا که شما یک لحظه رأی می‌دهید و آینده کشورتان را مشخص می‌کنید».

عادل الجبیر نیز همزمان با سفر رییس جمهور ایالات متحده به عربستان گفت: « عربستان با نظر آمریکا در خصوص پایان دادن به تروریسم و مقابله با ایران موافق است. عربستان با دولت آمریکا در خصوص نقش این کشور در جهان متفق‌القول است و سفر دونالد ترامپ به عربستان اساسی برای مشارکت بین اعراب و غرب علیه تروریسم خواهد بود».

پرداختن بیش از پیش دولت اعتدال به گزینه دیپلماسی - آن هم نه به قدر کفایت و لازم - و عدم اعتقاد به دیپلماسی از موضع قدرت و صلابت در روابط بین الملل و برعکس آن یعنی اعتقاد به دیپلماسی خنده موجب جری تر گردیدن دشمنان این مرز و بوم و انجام حملات تروریستی عناصر داعش در مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی (ره) گردید.

حال با توجه به موارد بالا و تداوم جنگ لفظی مقامات سعودی علیه ایران می توان به گزاره های زیر به عنوان نتایج حاصل از سیاست دیپلماسی اعتدال گرایان رسید:

ü طرح موضوعات چالش برانگیز در خصوص کاهش توان دفاعی و موشکی موجب ارسال پیام های روشنی برای سیاستمداران کاخ سفید بود مبنی بر اینکه امکان دست کشیدن از قدرت موشکی و دفاعی در صورت اعمال فشارهای لازم - شبیه به تحریم های اقتصادی منجر به پذیرش برجام – متصور است.

üعدم موضعگیری صحیح و انقلابی در خصوص تهدیدهای دشمنان چه در خلال دولت یازدهم و چه در مناظرات کاندیداها و طرح دوگانه صلح - جنگ از سوی اعندال گرایان موجب مصمم شدن دشمنان در اهداف پلید خود شد برای ایجاد آشوب در کشور.

ü انتقاد صریح از مسایل نظامی کشور و در رأس آن، بنیه دفاعی در مناظرات؛ به حاشیه رانده شدن اقدامات امنیتی و انتظامی با توجه به فشارهای وارد شده داخلی و خارجی را موجب گردید.

ü پرداختن بیش از حد به مسائل اجتماعی و برجسته کردن بیش از حد مواردی از قبیل لغو کنسرت ها، بازداشت مدیران متخلف کانال های تلگرامی و حاشیه سازی ها در خصوص اجرای سند آموزشی 2030 از سوی دولتمردان، از طرح مسایل مهم و حیاتی امنیتی کشور در بحبوبه لفاظی های جنگ طلبانه و مداخله جویانه دشمنان جلوگیری کرد.

با این تفاسیر به نظر می رسد باید ریشه حملات تروریستی اخیر داعش در کشور را نه در تحولات خارجی بلکه در تحولات داخلی و تغییر نگرش اعتدال گرایان به عنوان قوه مجریه در راس امور کشور دانست. چرا که این گونه تهدیدات از بدو پیروزی انقلاب تا به حال کماکان ادامه داشته و مدافعان حریم کشور با اتکال به قدرت ایمان و اراده در صیانت از کشور موفق عمل نموده بودند. حال چه شد که در ایام جشن پیروزی اعتدال گرایان در رقابت های انتخاباتی حملات تروریستی و نفوذ تا پایتخت کشور رسیده را باید در گزاره های فوق جستجو کرد.

نویسنده: مهدی اسماعیلی نیا

ارسال نظرات