فکر کن و بیاب ... !
حکیمانه ای از تاگور :
بگذار همه وجودم را رها کنم
در درودی به تو
خدای من
و جهان را در زیر پاهای تو
در آغوش کشم
در ارتفاعی پست سر گردانم
همچون ابری بارانی در تابستان
سنگین از رگباری فرونباریده
بگذار همه اندیشه ی من تسلیم تو باشد
در درودی به تو
بگذار چکیده ی ترانه های من
تنها در یک ترانه
جاری شود در دریائی از سکوت
در درودی به تو
همچون دسته ی درناهای مهاجر
که دلتنگ آشیانه
به سوی کوهستان
پرواز می کنند
بگذار همه ی زندگی من
در سفری طولانی
به سوی خانه ی ابدیش
درودی باشد به تو .
باز نشر از گیتانجالی با ترجمه ی رویا خاکسار
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها