به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، پرستوی مهاجر به خانه بازگشته و در جستجوی برادر خویش می باشد گویا در کنار حرم اهل بیت همدیگر را زیارت کردند و به برادر سلام مادر رسانده و از تنهایی و بی قراریش می گوید چشم مادر غرق باران اشک و برادر بازمانده هم فریاد یا حسین سر می دهد و در فراغ برادر دیگرش محمد رضایی که مدافع حرم است سوگواری می کند.
استاندار و معاونین، فرماندهان نظامی و انتظامی،مقامات استانی و حوزوی همه در زیر تابوت شهید فریاد لا الا الا الله سر می دهند، شهید پرچم اتحاد این ملت بوده و نماد تابناک مظلومیت ابا عبدالله برای تاریخ شیعه است.
دو کودک با گریه عکس شهید رضایی را گرفته و بی صدا هق هق گریه هایشان انسان را به تامل می دارد.
سپاه و ارتش و نیروی انتظامی با حضور خود سنگ تمام برای هم رزم خود گذاشتند و یادگاریر دور از روز های رفته را نظاره می کردند.
نماینده ولی فقیه با چشمانی اشک بار در مراسم حضور یافته، مدیر دادگستری و دادستان هم همانند سایر مردم به دنبال تشییع و استقبال از شهید رضایی بودند چه صحنه ای زیبا خلق شده بود که کعبه جان اتحاد و همدلی را سبب شده بود.
رییس، مسئول سرباز و مردم همه در یک نگاه و با قدم های استوار دنباله رو شهید بودندتا فریاد های کل یوم عاشورا کل ارض کربلا را برای نسل های اینده فریاد بزنند مادر شهید بر روی ویلچیرآمده بود تا خبر عروج ملکوتی برادر را به برادر بدهد.
چه داغ سنگین اما شیرین و گوارا که قاسم بن الحسن (ع) در کربلا احلا من العسل را به کار بردند، جوان 16 ساله که دانش آموز بود در میان جمعییت آرام آرام وارد شد از او پرسیدم نظرت در مورد شهادت چیست؟ به نرمی پاسخ داد شهدا فراتراز زمان هستند و به خاطر این مطلب تا زمانی که در میان مردم زندگی می کنند ناشناخته و مظلوم هستند که شهادتشان نیز مظلومانه بودهاست.
چه تحلیل جالبی از سرباز کوچک امام خامنه ای شنیدم پس از آن سراغ پیرمردی رفتم او گفت: تاریخ گواهی خواهد داد آن کس که مرگ را مقهور خود کرد ابا عبدالله بود و آن کس که ره حسین را انتخاب کند در مسیر زندگی گام برداشته که انتهایش قافله نور می باشد.
شهید جانباز محمد رضایی می اید تا شهری را چراغانی کند و به مردم بگویند که هنوز بوی خون و کربلا برای شیعه همیشگی بوده و تا ابد درب شهادت باز است.
1002/ت30/ب
