آزادانه قلم زدن رسانهها زمینه رشد و تعالی جوامع را بهوجود میآورند و هر نقد و طرحی که از سوی اصحاب رسانه با در نظر گرفتن منافع و مصالح نظام اسلامی به دولت میشود چیزی جز حرکت به سوی سلامت کشور را به همراه ندارد.
آنچه در این روزهای پساانتخابات با آن مواجه هستیم برنتابیدن برخی دولتمردان از انتقادهای مطبوعات است؛ دولت تدبیر و امید همواره با شعار عقلانیت دایره دولتی جمهوری اسلامی را مدیریت میکند که انتظار میرود در مواجه با نقد و انتقادات سازنده رسانهها سعهصدر نشان دهد.
هرچند کشور ایران افراد متعددی را برای نشستن بر مسند قدرت دیده است، افرادی که با جبههگیریهای متعددی روی کار آمدند و اهداف مختلفی را دنبال میکردند.
هر بار که دولتمردانی، اهرمقدرت را در دست میگیرند، مخالفان و موافقان متعددی را با خود همراه میکنند، افرادی که گاه برای دستیابی به منافع خود و گاه برای رساندن صدای مردم به گوش دولتمردان، بهپا میخیزند، تمام دولتهای روی کار آمده، با افرادی روبهرو هستند که عملکرد آنها را مورد نقد قرار میدهند.
نقد اقدامات انجامشده، دریچهای برای رسیدن به عملکردی آرمانی است که در وعدههای کاندیداها نیز بسیار به چشم میخورد.
وعدههایی که گرچه گاهی از تحقق آن غفلت میشود اما یادآوری آن از سوی دلسوزان مردمی، میتواند بار دیگر آن وعدهها را زنده کند و برای تحققشان حرکتی درست انجام شود.
دولت نیز موظف است انتقادات منتقدان را گوش دهد و از آنها برای کمکرسانی به مردم و بهبود عملکرد خود پلی بسازد.
انتقاداتی که میتواند حرکت دولت به سمت پیشرفت را سرعت ببخشد و اهداف وعده داده شده را جامه عمل بپوشاند.
خرده گرفتن دولت به روزنامهای همچون قدس، اقدامی است که ریشه حرکت خود دولت به سمت پویایی را میخشکاند زیرا تا نقدی نباشد، اقدامی اصلاح نمیشود.
همین منتقدان هستند که صدای مردم از کوچه پس کوچههای مشقت را به گوش قدرتمندان میرسانند و دریچه ارتباطی برای گرهگشایی از مشکلات مردم خواهند بود؛ علاوه بر منتقدان، موافقان بسیاری هم هستند که تمامقد در مقابل دولت، خم میشوند و چشمبسته اقدامات انجامشده را عالی میدانند.
موافقانی که گرچه گاهی از ارگانهای مختلفی سر در میآورند اما در زمان حیات دولتهای قبلی نیز آنها همان منتقدانی بودند که هجوم انتقادات خود را بر پیکر دولت وارد میکردند.
اگر امروز موافقان، همراه دولت میشوند و مهر تأیید خود را بر روی اقدامات انجام شده میزنند، نباید برای تأمین منافع خود بر روی خطاهای دولت سرپوش گذارند.
این رسم دولتمردان بود و هست که با روی کار آمدن، موافقان خود را در پستهای مختلف منصوب میکنند و به جای شایسته سالاری تنها افرادی که کورکورانه آنها را مورد تایید قرار میدهند را بر مسند قدرت مینشانند.
تاریخ ایران این روند شوم را بارها به چشم دیدهاست که با تغییر دولت حاکم بر سرزمینمان، رؤسای سازمانها و ارگانهای دیگر نیز تغییر میکنند، تغییری که گاهی بدون توجه به تواناییهای فردی انجام میگیرد.
تمام این اقداماتی که عرف سیاسی شده است، به دلیل توجه به جناح بندیهای سیاسی است که علاوه بر تکیهزنندگان بر مسند قدرت، دامن رسانهها و ارگانها را نیز آلوده کرده و مانعی شده است برای حرکت در مسیر صحیح رشد.
دولتمردان باید گوش شنوایی داشته باشند و ظرفیتی نامحدود تا بار انتقادات را سرکوب نکنند و از آنها برای تحقق وعدههایشان مسیری بسازند.
کاش به جای این عرفهای سیاسی شوم، عدالتمحوری در بین قدرتمندان به عرفی بدل شود که ماحصلش تنها ایجاد جامعهای آرمانی است، جامعهای که نه مخالفان را سرکوب کرده و نه موافقان را تأیید میکنند.