واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» و جامعه متمدن را جامعه‌ای پیشرفته به‌‌ لحاظ معنوی و اخلاقی دانست؟ باید اذعان نمود تمدن به معنای توسعه و پیشرفت مادی و معنوی است.
کد خبر: ۸۸۶۲۰۰۳
|
۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸

به گزارش خبرگزاری بسیج، محمدرضا ابراهیم‌نژاد استاد دانشگاه علامه طباطبائی در مقاله‌ای به واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» با رویکرد معناشناختی پرداخته است که گزیده‌ای از آن در ادامه می‌آید:

*نخستین کسی که واژه «تمدن» را در جهان اسلام به کار برد

- واقعیت تمدن و مفهوم آن به‌‌ طور عام از دیرباز در میان جوامع بشری وجود داشته و واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» با رویکرد معناشناختی انسان‌ها در طول زندگی خود، تمدن‌های بسیاری را تجربه نموده‌اند، لیکن این واژه و مفهوم اصطلاحی آن واژه‌ای نوپا و جدید است که کاربرد آن در غرب و شرق از تاریخی کهن برخوردار نیست. مطالعه آثار و نوشته‌های اندیشمندان و متفکرانی که در حوزه فرهنگ و ادب پارسی از خود آثاری به جا گذاشته‌اند، گویای آن است که خواجه نصیرالدین طوسی از جمله نخستین رجال و شخصیت‌های علمی مسلمان است که واژه تمدن را در زبان پارسی به کار گرفته و آن را معنی و شرح داده است.

* «فرهنگ و تمدن» قرابت معنایی یا افتراق معنا

-در بیشتر تعریف‌های لغوی ارائه شده برای واژه «تمدن» نخست، بر دو مقوله شهرنشینی و زندگی شهرنشینانه تأکید شده و دوم، مقابل معنایی این واژه بدویت(صحرانشینی) و بربریت(توحش و وحشی‌گری) معرفی شده است؛ بنابراین دریافت از معنای تمدن، جامعه‌ای متمدن است که مردم آن در شهر اقامت داشته و خلق و خوی شهری به خود گرفته باشند یا به عبارتی، جامعه متمدن، جامعه‌ای غیربدوی و غیروحشی خواهد بود، پر واضح است که تنها شهرنشینی و شهری‌گری نمی‌تواند مبین تمام مقصود از مفهوم تمدن باشد؛ بلکه این دو مقوله معنایی(اقامت در شهر و خوی شهری‌گری داشتن) به مثابه نماد خاصی از زندگی اجتماعی، حقیقتی را به ما منتقل می‌کند که فهم مشخصات و ویژگی‌های هر یک از این دو مقوله به منزله پلی خواهد بود برای دستیابی به مفهوم تمدن. 

-به نظر می‌رسد با توجه به تفاوت معنایی فرهنگ و تمدن، هم‌معنا دانستن این دو واژه با هر دو تفسیر آن سخنی مخدوش و ناپذیرفتنی است؛ ضمن اینکه استقلال معنایی فرهنگ و تمدن بدون تصور هرگونه ارتباط و پیوستگی میان آن دو، دیدگاهی مقبول و صائب نخواهد بود؛ بنابراین باید گفت هر چند تمدن هویتی مستقل از فرهنگ و مفهومی ناهمسان با آن دارد، ولی نباید موجب این شود که فرهنگ و تمدن را همچون دو جزیره جدا از هم تصور کنیم که هیچ گونه ارتباط و پیوستگی و دادوستدی میان آن‌ها وجود نداشته باشد؛ چرا که بر پایه تفسیر درست از ناهمسانی، فرهنگ‌ها که چون روح و باطن تمدن‌ها هستند، عامل اصلی در شکوفایی یا فروپاشی تمدن‌ها به شمار می‌روند؛ در حقیقت تمدن، بدون فرهنگ پویا نه پا می‌گیرد و نه می‌پوید؛ تمدن بدون مبنا و زمینه قبلی پدید نخواهد آمد؛ مبنای تمدن و نیروی حرکت‌‌دهنده آن فرهنگ است؛ این فرهنگ است که جامعه را به پیش می‌برد؛ به آن اوج بخشیده و به مرحله‌ای می‌رساند که با یک رخداد با یک جرقه و یا یک تکان شدید تمدنی از دل خاک سر بر می‌آورد؛ افزون بر این، فرهنگ هویت‌بخش به تمدن‌ها و وجه متمایزکننده آن‌ها از یکدیگر نیز به شمار می‌رود؛ یعنی این فرهنگ است که به مبنای قضاوت انسانها درباره یک تمدن شکل می‌دهد.

*آیا پیشرفت معنوی و اخلاقی را می‌توان «تمدن» نامید

-آیا تنها اعتلای روحی و پیشرفت معنوی و اخلاقی را می‌توان تمدن نامید، واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» و جامعه متمدن را جامعه‌ای پیشرفته به‌‌ لحاظ معنوی و اخلاقی دانست؟ در پاسخ باید گفت خیر! زیرا برونداد اینگونه جوامع، چهره‌ای کریه و بازتاب تصویری کاریکاتوری از آن‌ها خواهد بود؛ بنابراین، باید اذعان نمود تمدن به معنای توسعه و پیشرفت مادی و معنوی است؛ آری چنانچه تقابلی میان پیشرفت مادی و معنوی روی دهند و بنا بر گزینش یکی از آن دو خواهیم گفت توسعه معنوی مقدم بر توسعه مادی است، ولی مطلوب نهایی یک انسان از تمدن پیشرفت همه جانبه است. 

*بدیع بودن «تمدن نوین اسلامی»

- تمدن نوین اسلامی از دو جهت نو و جدید خواهد بود: 1- از این جهت که این تمدن پس از ظهور تمدن مادی‌گرای غرب و انفعال چندصدساله جهان اسلام در برابر آن، تجربه جدیدی است و از قابلیت خودنمایی و تقابل؛ آن تمدن برخوردار بوده و به همین دلیل تمدنی نو در برابر تمدن مغرب زمین ـ که در حال تبدیل شدن به تمدنی کهنه هست ـ به شمار می‌آید؛ 2-از جهت الگوهای جدیدی که ساخت این تمدن به همراه داشته و با الگوهای تمدن اسالمی به انحطاط کشیده شده تفاوت دارد؛ هر چند همین الگوهای نو نیز بر اصولی ثابت و ریشه‌دار در سنت کهن اسلامی مبتنی است. 

-جدید و نوپا بودن، ابهام و پیچیدگی معنایی و... تک واژگانی هستند که در تبیین مفهوم تمدن، بسیار گفته و شنیده می‌شود؛ با وجود این، فهم معنای آن جزء آغازین گام‌ها و روزنه ورود به هر بحث و سخنی در باب تمدن به شمار می‌آید؛ از این رو، پژوهش حاضر عهده‌دار آن است که با تأمل در مجموع دیدگاه‌های ارائه شده درباره تمدن، ضمن واکاوی چیستی تمدن، حقیقت دو وصف نوین و اسلامیت و نسبت آن با تمدن را در «تمدن نوین اسلامی» تبیین نماید. 33 مفهوم تمدن از حیث معناشناختی، به علت وجود رویکردهای خاص که بیشتر ناشی از تکثر حوزه مطالعاتی پژوهشگران مباحث تمدنی است، دارای معانی گوناگونی می‌باشد که مجموع آن‌ها را با اندکی چشم‌پوشی می‌توان ذیل چهار عنوان و مقوله کلی دسته‌بندی نمود.

* تغایر تمدن نوین به‌‌ خاطر وصف اسلامیت منجر به اختلاف با تمدن غرب در مبانی می‌شود

-فهم تمدن از دریچه ارتباط فرهنگ و تمدن، یا از طریق بیان مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها دو مقوله‌ای است که به خاطر خلل و نقصان‌های موجود در آن مخدوش بوده و پذیرفتنی نیست؛ تعریف تمدن به پیشرفت و توسعه همه جانبه و نیز مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی ـ که از سوی برخی پژوهشگران عرصه تمدن ارائه شده است ـ با توجه به اختلاف منظر و زاویه دید آن‌ها به این مسأله می‌تواند صحیح و صائب باشد؛ چرا که گروهی از منظری پیشینی به مباحث تمدنی نظر نموده، هم چنان که برخی دیگر از منظری پسینی و بعد از ایجاد حقیقتی به نام تمدن به تبیین چیستی آن پرداخته‌اند. ضمن اینکه تعریف تمدن به پیشرفت و توسعه، با معنای لغوی این واژه نیز هماهنگ می‌باشد. در پاسخ این پرسش که «مقصود از نوین بودن تمدن چیست و مراد از اسلامیت آن کدام تمدن حاکی از گونه‌ای غیریت با تمدن‌های سابق و حاضر است؟» باید گفت نوین بودن مراد از این تغایر، غیریت با تمدن پیشین اسلامی و تمدن غالب موجود، یعنی است که عمدتاً تمدن غرب می‌باشد؛ البته تغایر تمدن نوین به‌‌ خاطر وصف اسلامیت که منجر به اختلاف با تمدن غرب در مبانی و غایات می‌شود، در نهایت به تقابل در اندیشه و نظر با آن تمدن می‌انجامد؛ همچنان که با تمدن پیشین اسلامی نیز به‌‌ خاطر طرح مسائلی نو در قالب تقریری جدید از تمدن خود را می‌نماید. 

-منبع: فصلنامه تمدن نوین اسلامی

ارسال نظرات