داستان چیست؟ آیا واقعیت دارد که در جمهوری اسلامی از سوی مجموعههایی با هدف به شکست رساندن و بر هم زدن برجام، شهرهای زیرزمینی موشکی نمایش داده شده است؟ یا واقعیت تلخ آن است که سیاستمدارانی داریم که در حالی که دم از اخلاق، صداقت و راستگویی میزنند، اما براساس توصیههای مشاوران ماکیاولی مسلک برای تصاحب قدرت در عمل اخلاق را کنار نهاده و با هدف دوقطبیسازی جامعه، حتی حاضرند برخلاف امنیت ملی هم سخن بگویند؟
برای رسیدن به واقعیات، تأمل در نکات زیر کفایت میکند:
1ـ جمهوری اسلامی در دهههای اخیر، بیش از هر کشور دیگری از سوی دولت ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، به صورت مستقیم و آشکارا، تهدید به جنگ شده است. در این سالها، در مواقعی حتی رسانههای استکباری و صهیونیستی، اخباری مبنی بر آغاز شمارش معکوس جهت حمله به تأسیسات هستهای و مراکز حیاتی کشورمان را نیز اطلاعرسانی کردهاند.
2ـ در دهههای اخیر، سرویسهای جاسوسی امریکا، رژیم صهیونیستی، برخی از کشورهای اروپایی و همچنین برخی از کشورهای منطقه، بیشترین سرمایهگذاری را برای بر هم زدن امنیت داخلی ایران انجام دادهاند. اعترافات عبدالمالک ریگی معدوم که به صورت معجزهآسا دستگیر شد،َ گوشههایی از این سرمایهگذاریها و برنامهریزیهای ناتو را افشا ساخت.
3 ـ به رغم همه این تهدیدات و سرمایهگذاریها برای بر هم زدن امنیت ایران، جمهوری اسلامی به اعتراف دوست و دشمن، امنترین کشور جهان شناخته میشود.
4ـ امنیت موجود در ایران به رغم تهدیدات فراوان، یک وضعیت و موقعیتی است که با انجام مجموعهای از مجاهدتهای شبانهروزی از دهههای گذشته تاکنون ایجاد شده است. از مختصات این وضعیت یا موقعیت، قدرت پاسخگویی آنی، محکم و خسارتبار به هر متجاوزی از سوی نیروهای مسلح کشور و از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. وحدت ملی، حضور مردم در صحنه و اقتدار نظامی، سهگانهای است که ایران را در برابر هر نوع تهدید نظامی خارجی، دارای قدرت بازدارندگی کرده است.
5ـ هر ملتی که دشمنانش با زبان تهدید با او سخن میگویند، اگر دارای قدرت بازدارندگی نباشند، حتماً مورد تهاجم نظامی دشمنانش قرار میگیرد. ملتی که دارای قدرت بازدارندگی است باید این قدرت را به نمایش بگذارند، تا دشمنان پیامهای لازم را دریافت نمایند. تمامی رزمایشهای نیروهای مسلح و از جمله سپاه، تمامی آزمایشهای موشکی و رونمایی از اقسام و انواع توانمندیهای نظامی و دفاعی در ایران در طول سالهای گذشته، با همین هدف در برنامههای سالیان این نیروها لحاظ شده و انجام گرفته است. بدیهی است وقتی امریکاییها و صهیونیستها در طول مذاکرات هستهای و پس از آن، از گزینههای روی میز خود و از جمله گزینه نظامی سخن میگویند، بسیار منطقی و حکیمانه است که نیروهای مسلح ما به تناسب شرایط و تهدیدات، آن هم با مصوبه شورای عالی امنیت ملی، بخشی از قابلیتها و تواناییهای نظامی خود را با هدف ارسال پیام قدرت بازدارندگی به نمایش بگذارند. سیلوهای موشکی و شهرهای زیرزمینی موشکی، دقیقاً با همین هدف به نمایش گذاشته شد. به طور قطع اگر امریکاییها در موضوع هستهای تن به مذاکره و پذیرش برنامه هستهای ایران دادند، دلیل اصلی آن قدرت سیاسی و اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی بود. آرزوی امریکاییها، نابودی تأسیسات هستهای ایران از طریق بمباران بود. آقای اوباما که تصریح داشت آرزومند است پیچ و مهرههای تأسیسات هستهای ایران را به دست خود باز کند، اعتراف کرد که با جنگ نمیتوان دانش هستهای و فناوری چرخه سوخت ایران را از بین برد.
6ـ حال که روشن است اساساً برجام به پشتوانه قدرت دفاعی پدید آمده است، با کدام منطق و استدلال گفته میشود شهرهای زیرزمینی موشکی را برای بر هم زدن برجام نشان دادند؟
7 ـ اما مهمترین و آخرین نکته که از منظر منافع ملی و در صدر آن منافع از منظر امنیت ملی، بسیار حائز اهمیت است و باید پاسخ آن روشن شود، رابطه بین برجام و قدرت دفاعی و برنامه موشکی ایران است. اگر در طول مذاکرات هستهای و در متن برجام، ایران هیچ نوع محدودیتی را برای قدرت دفاعی و برنامه موشکی خود نپذیرفته، چرا باید نمایش شهرهای زیرزمینی موشکی را به عنوان عامل بر هم زدن برجام معرفی کنیم؟ مگر این نمایش یا پرتاب موشک، بر خلاف برجام است؟ آیا برجام غیر از متن منتشر شده، سند دیگری هم دارد؟ آیا بین سطور نوشته شده برجام، سطور نانوشتهای هم وجود دارد؟ اگر برجام یک سند دارد و آن سند هم منتشر شده، در این سند انتشار یافته هیچ محدودیتی را ایران به جز در موضوع هستهای نپذیرفته است. اگر اینچنین است که هست، چرا آقای روحانی در مناظرات انتخاباتی، آن ادعای غیر واقعی و برخلاف امنیت ملی را مطرح ساخت. اگر امریکاییها بخواهند روزی به همین جمله استناد کنند و بگویند که شما خودتان این امور (ساختن و نمایش شهرهای زیرزمینی، پرتاب موشک و ...) را برخلاف برجام و عامل نقض برجام میدانید، چه پاسخی خواهیم داشت؟