بی گمان سوم شعبان و میلاد حضرت ارباب که به زیبایی روز پاسدار نامیده شده، مرهمی است بر غم زیبای حسینیان زمان که بیتردید حلاوتی برتر از عسل به همراه دارد چه آن که امروز نه فقط زمینیان بلکه آسمانیان، غرق در شور و شعف از مولودی این چنین هستند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، سه روزی بیشتر از شعبان المعظمِ چهارمین سال هجرت نگذشته بود که در خانه علی(ع) و فاطمه(ع) ، خبرهایی بود؛ خبرهایی از جنس شور و شعف... از جنس عشق و تضاد زیبای اشک و لبخند، از جنس طلوع حضرت خون خدا از کرانه آشیانه عشق بهترین زوج عالم.
دومین فرزند زهرا(س) و حیدر(ع) که به دنیا آمد، بیش از همه رسول خدا (ص) شادمان بود از آمدن چنین مولود پربرکتی .
نقل است که وقتی خبر ولادت امام حسین(ع) را به خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) دادند، ایشان مشتاقانه به خانه امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(س) آمد و به اسماء فرمود تا کودک را بیاورند. اسماء نوزاد را در پارچهای پاکیزه و سفید پیچید و خدمت پیامبر (ص) آورد.
حضرت به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. برخی گفتهاند که در همان روز اول و عده ای نیز گفته و نوشتهاند که در هفتمین روز ولادت، جبرئیل به خدمت پیامبر(ص) آمد و فرمود: "سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا،این نوزاد را به نام پسر کوچکهارون «شبیر» که به عربی «حسین »خوانده میشود، نام بگذار، چون علی (ع) برای تو بسانهارون برای موسی بن عمران(ع) است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستی."
آری، این گونه بود که در سوم شعبان عطر دل انگیز گلهای بهشتی از مدینه منوره به مشام جانهای عاشق رسید و عطر فردوس هم آغوش نسیم صبا شد از این بابت که مظهر پنج تن آل عبا و زینت دوش نبی مکرم دیده به جهان گشود.
روز ولادت سیدالشهدا(ع) آن قدر مهم و عزیز و دارای فضیلت بسیار است که امام حسن عسکری(ع) در آن روز ، روزه میگرفت و دعایی ویژه میخواند.
آری، این همان حسینی است که رسول الله در وصفش فرمود: "حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست دارد کسی که حسین را دوست دارد."
سرور جوانان اهل بهشت و دُردانه باغ علوی و فاطمی و میوه دل نبی خدا چشم به جهان گشود تا به همه رادمردان و حقیقت طلبان عالم، نشانهای استوار باشد که راه را گم نکنند؛ تا اگر راه را هم گم کردند بدانند چراغ هدایت و کشتی نجاتی وجود دارد که بزرگترین آمر به معروف و ناهی از منکر در همه تاریخ بوده است و شرف و شرافت زمین و زمان به نام و یاد اوست.
اگرچه نام و یاد اباعبدالله(ع) ممزوج شده با غم و مصیبت اما به راستی چه کسی است که نداند این رنج بی پایان شیعه از ناحیه شهادت حضرتش ، چقدر پویایی و طراوت دارد آن گاه که موج خیز میشود و طوفانی بپا میکند برای برچیدن بساط طاغوتیان روزگار.
بی گمان سوم شعبان و میلاد حضرت ارباب که به زیبایی روز پاسدار نامیده شده، مرهمی است بر غم زیبای حسینیان زمان که بیتردید حلاوتی برتر از عسل به همراه دارد چه آن که امروز نه فقط زمینیان بلکه آسمانیان، غرق در شور و شعف از مولودی این چنین هستند.
در خاتمه این دلنوشته شاید بد نباشید تلنگری به خودمان بزنیم، مایی که ادعایمان این است که همه زندگی مان مال اوست؛ مایی که در سر سفره چنین اربابی نوکری کرده و قد کشیدهایم و با "یاحسین، یا حسین" گفتن روز را به شب و شب را به روز رساندهایم.
القصه آن که ای کاش در این دنیای محنت زده و فانی، هر چه بیشتر زندگی مان رنگ و بوی سبک زندگی خون خدا میگرفت و خداییتر میشدیم به برکت حضرت سلطان عشق؛ اما همین که در این مسیر نفس میکشیم ولو این که گنهکاریم و شرمسار، برای همه ما مایه افتخار است چه آن که هر چه باشد زمین خورده مهربان ترین ارباب دنیا هستیم.
برای ما که درِ خانه تان بزرگ شدهایم و تا ابد خانه زاد هستیم، کلام گهربارتان و سبک زندگی تان بالاترین عیدی معنوی و حقیقی است ، آن جا که هم نشینی با خردمندان و آگاهان جامعه را زمینه ساز رشد و تعالی انسان را معرفی کرده و فرمودید: «از نشانههای قبولی اعمال، هم نشینی با خردمندان، از نشانههای اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان و از نشانههای دانا، پذیرش نقد بر گفتار خود و آگاهی از آرای گوناگون است».
مولای من، گرفتاری اصلی ما در دنیای کنونی، پیروی از هوای نفس و دوری از خداست و شما چه به حق خطاب به ما فرمودید: «از هواهای نفسانی بپرهیزید؛ زیرا مجموعه آنها، گمراهی و سرانجام آنها آتش است».
حضرت سلطان عشق، میدانیم که دنیاطلبی و دل بستگی به آن، زمینه آلوده شدنمان را به گناهان فراهم ساخته است. ای کاش به عمق اشعاری که در این باره سروده اید پی ببریم و خود را برای سعادتی ابدی آماده سازیم؛ «دنیای تو که زینتها و جلوههایش تو را فریفته، به سوی فروپاشی میرود. خود را با تلاش، از مهلکههای آن دور نگهدار که اهل گذر از دنیا، به آن گوش نخواهند سپرد. تحقیقاً شیرینی دنیا با تلخی زهر آن، به هم آمیخته است. پس هیچ دژی همچون پرهیز از دنیا نیست. در شگفتم از کسی که به نعمتهای دنیا فریفته شده است و به روزهای لذت بخش آن فریب میخورد و اقامت در سرزمین خشک را، بر آبادی سرسبز و باران خیز ترجیح میدهد».
اگر کسی از محضرتان درباره آثار خوب یا بد برخی اعمال سوال میکرد، کلام حکمت آمیز شما این بود: «راستی، عزّت و دروغ، ناتوانی است. اسرار دیگران امانت و همسایگی، خویشاوندی است. یاری رسانی، صمیمیت و کار، تجربه آموزی است. اخلاق نیک، عبادت و سکوت، زینت است. تنگ نظری و آزمندی، فقر، بخشندگی، دارایی و مهربانی، خردمندی است».
به درستی، آرامش را گمشده گناهکاران معرفی کرده و فرمودید: «درستکار، آسوده؛ بی گناه، بی باک؛ خیانت کار، ترسان؛ و بدکار، هراسان است. هرگاه آشفتگی بر عاقلی روی آورد، اندوه خود را با دوراندیشی میزداید و برای چاره جویی، در خانه عقل را میکوبد».
در خصوص بیان نشانههای عاقل، کلام شما راهگشاترین مشاوره و توصیه اخلاقی است، آن جا که فرمودید: «انسان عاقل، با کسی که میترسد او را دروغگو پندارد، هم سخن نمیشود؛ از کسی که میترسد او را رد کند، چیزی نمیخواهد؛ به کسی که میترسد او را بفریبد، تکیه نمیکند و به کسی که به امید او اطمینانی نیست، امید نمیبندد».
همه ما را به خدمت گزاری صادقانه به خلق خدای متعال توصیه کرده و گفتید: «ای مردم! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایههای سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنشها را به جان نخرید، اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد نگران نباشید،زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است .»
سید محمد مهدی موسوی
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار