خبرهای داغ:
هیاهوی رسانه‌ای پس از انتشار خبر خودسوزی همسر جانباز نورمحمدی و مرگ جانباز از رسانه‌ها، سایت‌ها و کانال‌های خبری ضد انقلاب دیده شد.کسانی که تا دیروز سعی داشتند از رزمندگان ،جنگ طلبانی بسازد که در طمع فتح زمین‌ دشمن دست به عملیات‌های گسترده می‌زدند.
کد خبر: ۸۸۴۵۳۶۷
|
۲۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۹
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،نجمه‌السادات مولایی

در سن 15 سالگی عازم جبهه شد. سال 62 مجروح شد. پس از بازگشت از جبهه ازدواج کرد و به خیاطی و رانندگی مشغول بود. همسرش می‌گوید: «سال 80 مجروحیتش بروز کرد. درد عجیبی در گردنش داشت. متوجه شدیم که بر اثر موج انفجار، ضایعه نخاعی شده و مجروحیت اعصاب و روان هم دارد. طبق تشخیص پزشک، در آلمان عمل شد، اما پس از مدتی ویلچری شد. پرخاشگر شده بود. یک بار به گمان اینکه منطقه جنگی است به سمت ما حمله کرد بعد از آن مدتی در بیمارستان اعصاب و روان بستری شد.»

اما مسئولین بنیاد شهید مجروحیت نخاعی او را در اثر مجروحیت جنگی نمی‌دانند. حمیدعلی صمیمی رئیس بنیاد شهید تهران بزرگ می‌گوید: «کریم نورمحمدی یکی از جانبازان دوران دفاع‌مقدس است که کمیسیون پزشکی، درصد جانبازی وی را بر اساس مقررات 15 درصد تعیین کردند که این درصد با توجه به آسیب نخاعی بدون ارتباط با حضور او در جبهه با نظر مساعد و ارفاقی کمیسیون پزشکی به 25 درصد ارتقا یافته است. این جانباز تمامی خدمات را به طور کامل مشابه یک جانباز 70 درصد دریافت کرده است و همسر و فرزندشان به عنوان پرستار جانباز با دریافت حق پرستاری از محل بیمه از سوی بنیاد معرفی شدند که به دلیل کوتاهی در پرستاری دچار بیماری زخم بستر شد و در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت.» ضمنا چند سال پیش پسر 14 ساله کریم نور محمدی خودکشی کرد و از دنیا رفت.

سال‌ها از این ماجرا گذشت. زخم بستر، ضایعه نخاعی و مجروحیت اعصاب و روان کریم نور محمدی وخیم تر شد. همسر او که وضعیت بیماری‌های متعدد همسر و داغ فرزند نوجوانش او را به ستوه آورده بود، بارها برای طرح گلایه‌های خود به مسئولین بنیاد شهید مراجعه و یا در مقابل ساختمان بنیاد تحصن کرد. او در تحصن‌های خود به وخیم تر شدن وضعیت زخم بستر همسرش بعد از بستری شدن در بیمارستان ساسان اعتراض داشت. معتقد بود در بیمارستان از او خوب پرستاری نمی‌شود و اجازه مرخص شدن هم به او نمی‌دهند. تا اینکه در اسفند ماه سال 95 خبر رسید در تحصن مقابل ساختمان هفتم تیر، تهدید به خودسوزی کرده و سپس اقدام به این روش اعتراضی کرده است. هرچند او را به سرعت به بیمارستان رساندند و اقدامات درمانی در اسرع وقت برای او انجام شد، اما سوختگی صورت و دست‌های این همسر جانباز درد مضاعفی بر سایر مشکلات طاقت فرسایش شد. و چند روز بعد در 13 فروردین سال 96 متاسفانه، کریم نور محمدی نیز همچون بسیاری از جانبازان این دیار بعد از تحمل رنج‌های فراوان جان به جان آفرین تسلیم کرد.

اتفاقات متعددی که در زندگی این جانباز افتاد و مرگش تنها چند روز بعد از اعتراض سوزاننده همسر او در تهران، باعث قضاوت‌ها و شایعات فراوانی در مورد زندگی آن‌ها شد. کادر ریاست بیمارستان ساسان برای شفاف سازی در زمینه روند رسیدگی به این جانباز توضیحاتی ارائه داد. علیرضا توکلی رئیس بیمارستان ساسان در این زمینه گفت: «مرحوم کریم نورمحمدی به دلیل ابتلا به بیماری «فلج پیش‌رونده اعصاب» که ارتباطی به عوارض ناشی از مجروحیت جنگی نداشته، به دفعات در بیمارستان ساسان بستری شده بود، اما در ادامه در اثر پیشرفت این بیماری و از دست دادن توانایی حرکت، در منزل به بیماری زخم بستر نیز مبتلا شده بود. مرحوم نورمحمدی ابتدا در اردیبهشت‌ماه سال 1395 به دلیل عفونی شدن بدن، به بیمارستان ساسان مراجعه و در این بیمارستان بستری شد و در مدت بستری زیر نظر متخصصین مختلف از جمله متخصص عفونی، ترمیمی، ارتوپدی و خون قرار داشت و از آخرین بستری تا زمان فوت بیش از 30 مشاوره پزشکی و صدها ویزیت تخصصی و فوق تخصصی صورت گرفت و این خدمات در چارچوب بیمه ایثارگران بدون دریافت هیچ وجهی، برای ایشان انجام شد. در دوره درمان مشکلات عفونی این جانباز عزیز، مشکلات خونی نیز برای وی به وجود آمد که پس از بررسی از سوی دکتر شمس فوق تخصص خون و سرطان و استاد دانشگاه، مشخص شد وی به بیماری سرطان بدخیم سلول‌های خونی نیز دچار شده و نیاز به شیمی‌درمانی دارد، با این‌حال خانواده این جانباز به این تشخیص پزشک فوق تخصص تمکین نکردند و به خواست خود آن‌ها پرونده توسط دکتر ادیب از پزشکان فوق تخصص بیمارستان بهمن نیز بررسی شد که ایشان نیز همین تشخیص را داشتند و مجدداً به درخواست خانواده، پرونده از سوی دو پزشک فوق تخصص دیگر در بیمارستان ساسان بررسی شد که نهایتاً با تأیید همین تشخیص، خانواده در خصوص انجام شیمی‌درمانی اعلام رضایت کردند.»

از سوی دیگر جلال‌الدین شمس، فوق تخصص خون و سرطان و پزشک درمانگر جانباز نورمحمدی نیز در این خصوص گفت: «پس از رضایت خانواده آن مرحوم، مراحل شیمی‌درمانی برای ایشان آغاز شد که شامل انجام 24 جلسه شیمی‌درمانی به صورت هفتگی بود و منجر به برطرف شدن مشکل سرطان بدخیم خونی ایشان شد، با این‌حال عفونت ناشی از زخم در سطح بدن پخش شد اما خانواده وی به پیشنهاد قطع عضو دارای زخم شدید و عفونی رضایت ندادند و فرم عدم رضایت نیز زیر نظر پزشکی قانونی توسط آن‌ها تکمیل شد و با توجه به پخش شدن عفونت در کل بدن، از اواخر سال گذشته ایشان به اتاق ایزوله بخش آی.سی.یو منتقل شدند و نهایتاً متأسفانه در بامداد روز 13 فروردین به علت شوک عفونی به رحمت ایزدی پیوست.»

 

خودسوزی، زبان تهدید و تحصن روش مناسبی برای اعتراض و رساندن گلایه‌های مختلف به گوش مسئولین نیست و هیچ فرد، گروه، مسئول و رسانه‌ای خودسوزی و خودکشی را به عنوان یک روش‌ اعتراض تأیید نمی‌کند. شیوه غلطی که در برخی اعتراضات به کار گرفته می‌شود و بیش از همه مشکلات معترض را در صورت زنده ماندن با جراحات فراوان، چند برابر کرده و او را در مسیر سرزنش‌های افکار عمومی قرار می‌دهد. اما استفاده از این شیوه‌های غلط توسط خانواده یک جانباز نباید باعث شود تا مطالبات به حق و مشکلات آنان نادیده گرفته شود. دلجویی کمترین حق خانواده یک ایثارگر در جریان مشکلاتیست که شبانه روز با آن دست و پنجه نرم می‌کند. ایجاد آرامش روحی و امنیت روانی برای این خانواده‌ها و اطمینان دادن به آن‌ها در مورد نهایت تلاش مسئولین برای کمتر کردن بار مشکلات ایثارگران کار کم‌زحمت اما اثرگذاریست که در جریان‌های رسیدگی‌های مسئولانه نادیده گرفته می‌شود و توجه به آن می‌تواند آسیب‌های اجتماعی در چنین خانواده‌هایی را به میزان قابل توجهی پایین بیاورد.

توضیح و توجیه در این زمینه که بیماری‌های متعدد جانباز نورمحمدی متفاوت از مجروحیت‌های جنگی اوست و خانواده او با توقعات نابجا و موضع طلبکارانه با مسئولین برخورد می‌کنند، قانع کننده نیست. امثال کریم نور محمدی بیش از سه دهه پیش جان فشانی خود را در راه ارزش‌های این انقلاب ثابت کرده‌اند و خانواده‌های آنان نیز با تحمل رنج‌های مختلف در زندگی با آنان در جانفشانی سهیم بوده‌اند. اما شاید لبریز شدن کاسه صبر آنان باعث شود دست به اقدامات ناگوار و دور از انتظار بزنند. در این میان باز هم انتظار می‌رود مسئولین که شرایط سخت زندگی آنان را می‌دانند با سعه صدر به ایجاد امنیت روانی آنان کمک کنند.

نکته جالب توجه دیگر در این موضوع، هیاهوی رسانه‌ای پس از انعکاس خبر خودسوزی همسر جانباز نورمحمدی و مرگ جانباز در بیمارستان ساسان است که از رسانه‌ها، سایت‌ها و کانال‌های خبری ضد انقلاب دیده و شنیده شد. کسانی که تا دیروز با نقد عملیات‌های غرور آفرین رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس و ارائه اسناد غیر واقعی از چرایی انجام این عملیات‌ها سعی داشتند پیروزی‌های ایثارگران و رزمندگان دفاع مقدس را ناچیز جلوه دهند و از آنان جنگ طلبانی بسازد که در طمع فتح زمین‌های دشمن دست به عملیات‌های گسترده می‌زدند، حالا امروز کاسه داغ تر از آش شده‌اند که سهم جانبازان از انقلاب چه می‌شود و چرا مسئولین جمهوری اسلامی پاسخگوی اعتراضات خانواده مجروح جنگی نبوده است؟

در میان این رسانه‌ها بی بی سی جلوتر از همه تمام تلاش خود را می‌کند تا با موج سواری بر موضوع مرگ این جانباز اهداف خود را ترسیم کند. شانتاژ رسانه حکومتی انگلیس که با بودجه دولتی بریتانیا اداره می‌شود، در جانبداری از مجروحان جنگی ایران باورناپذیر است. چرا که انگلیس خود یکی از کشورهای متحد با صدام و رژیم بعث عراق بود که همپای بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی در تجهیز ارتش دشمن در هشت سال جنگ تحمیلی از هیچ اقدامی فروگذار نکرد. او خود یکی از قاتلان اصلی جنایات صدام و مجروحیت‌های عدیده جانبازان محسوب می‌شود که سال‌ها بر طبل این جنگ کوبید و کشتار وحشیانه بعثی‌ها را شاهد بود تا بتواند سقوط انقلاب اسلامی را نتیجه بگیرد.

اقدامات انگلیس در حمایت از کشتار رژیم بعث عراق در دهه شصت بسیار زیاد و پرونده جنایت جنگی او سنگین است. اما شاید در مواردی که بارها کارشناسان جنگی آن را تحلیل و موشکافی کرده‌اند، ذکر سه مورد در این نوشتار کافی باشد:

  1. حمایت از حملات شیمیایی صدام: جنگ‌های شیمیایی صدام در ایران با حمایت‌ شرکت‌های غربی به ویژه انگلیس به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت که 10 هزار شهید، مصدومیت بیش از 100 هزار نفر و تهدید نیم میلیون نفر از جمعیت کشور از آسیب‌های این حملات را در پی داشت. نام شرکت‌های انگلیسی که عراق را به تکنولوژی و سلاح‌های غیرمتعارف هسته‌ای، میکروبی و موشکی تجهیز کردند، در گزارش 1200 صفحه‌ای عراق که در دسامبر 2002  به سازمان ملل ارائه شده بود، درج شده است. مجله تایمز مالی چاپ لندن در مطلبی عنوان کرده بود «یک شرکت انگلیسی، مقادیر زیادی گلوله‌های حاوی گازهای سمی چون هنسلین، ترونیات و نیز بمب‌های آتش زا (شبیه بمب‌هائی که آمریکا در ویتنام بکار برد) را به عراق صادر کرد.
  2. خدمات ویژه هوابرد: سرویس خدمات هوایی ویژه S.A.A ، در یک قرارداد محرمانه با برزان التکریتی متعهد شد تا واحدهای ویژه هوابرد عراق را در پایگاه فوق سری جزیره ای در رودخانه دجله آموزش دهد.  طی جنگ هشت ساله صدام علیه ایران بطور متوسط هر سال 40خلبان نظامی عراقی در پایگاه نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، آموزش می‌دیدند.
  3. ارائه تجهیزات مدرن نظامی: اسناد فاش شده نشان می‌دهند مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت انگلیس 78 نوع از انواع مختلف تجهیزات نظامی در اختیار عراق قرار داده بود. خبرگزاری یونایتدپرس در اواخر اسفند سال60از لندن چنین گزارش داد: «مقامات رسمی دولت محافظه کار انگلیس رسما فروش هواپیماهای جنگنده "هاوک" و تحویل قطعات یدکی تانک به رژیم حاکم بر عراق را مورد تایید قرار داده‌اند، این مقامات ضمنا اعلام داشتند که دولت عراق تلاش دارد از جت‌های جنگنده "آلفا" نیز که محصول مشترک فرانسه و انگلیس است، خریداری کند.» برخى کارخانه‌هاى انگلیسى در پى فروش سلاح به عراق، سود سرشارى به دست آوردند و حتى در سال 1988میلادى، فروش این اقلام به یک دوم میلیارد دلار رسید.

با این اوصاف باور پذیری دلسوزی لندن نشینان بی بی سی برای ایثارگران ایرانی غیر ممکن است. کسانی که در نوشته‌های خود از شهدا و جانبازان با عنوان کشته شده و معلول جنگی نام می‌برند، به مدافعان حرم توهین کرده و آنان را مدافعان اسد می‌نامند، تروریست‌های داعش را معارضان سوری می‌شمرند، همه آنچه در میدان کشورهای مقاومت اتفاق می‌افتد را وارورنه انعکاس می‌دهند،هیچ گاه از جنایات بین المللی شیمیایی علیه ایران که حداقل 36 کشور اروپایی در آن سهیم بوده‌اند چیزی عنوان نکرده و در قبال خون هزاران شهید و جانباز شیمیایی که بر اثر همین جنایت از بین رفتند سالها سکوت کرده ‌اند.

بی بی سی این بار نیز همانند بسیاری از حمله‌های رسانه‌ای خود زمین بازی را اشتباه انتخاب کرده است. او می‌خواهد با توسل بر مسئله «اعتراض» در جمهوری اسلامی بار دیگر سیبل جنگ روانی خود را دقیقتر علیه ایران تنظیم کند. اما سابقه بد او و رسوایی‌های گذشته‌اش، تصنعی بودن ژست دلسوزانه‌‌اش را آشکار می‌کند. بی بی سی و رسانه‌هایی که دنباله رو سیاست آن هستند در پرداختن به موضوعات جانبازان اصالت نداشته و بی اعتبارند. مردم هم این ژست تصنعی را می‌شناسند. بی بی سی حتی سعی دارد در یک فراخوان خبری جانبازان را در این نفاق ژورنالیستی‌اش شریک کند و اعتراضات صنفی آن‌ها را وسیله‌ای برای حمله جدیدش به مسئولین نظام قرار دهد.

غافل از آنکه رسم مقاومت و ایثار در جغرافیای ایران از نام همین جانبازان سرچشمه گرفته و همه آنان با وجود ناملایمات فراوانی که در زندگی خود متحمل می‌شوند اما از عقاید خود دست برنمی‌دارند.

منبع: خبرگزاری تسنیم-

ارسال نظرات