مداح باید به جامعه مداحان رفت و آمد داشته باشد و با بزرگان هم‌سلک خود نشست و برخاست کند؛ هم روضه‌خوانی را بیاموزد و هم دستگاه یاد بگیرد.
کد خبر: ۸۸۴۳۳۵۹
|
۱۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۵
برخی هیأت‌ها مداح را دعوت می‌کنند تا فقط چهچه بزند!به گزارش سرویس مداحان  خبرگزاری بسیج، مرتضی عشاق را اغلب اوقات در هیأت‌های جامعه مداح در شرق تهران می‌بینم. آدم بی‌حاشیه و آرامی است و کم‌تر میل به خواندن دارد. نه مداح رسمی است و نه کسب و کارش، روضه‌خوانی است؛ اما اگر به او بگویند که بخواند، فنون مداحی را تمام و کمال بلد است. هرچه باشد، اهل دولاب است و دولابی‌ها، صدها مداح و روضه‌خوان در دل محله خود پرورش داده‌اند. به عبارتی، دولاب تهران، مهد مداحی و روضه‌خوانی است.

اما آنچه برای من در این مصاحبه و انتخاب مرتضی عشاق اهمیت داشت، تسلط و احاطه این مرد بر ردیف‌های آوازی و همنشینی او با استادان موسیقی بود. چنان‌که عشاق را می‌توان یک خواننده مذهبی و اهل هیات دانست که هم خودش شاگردی بزرگان موسیقی را در کارنامه دارد و هم فرزندی مانند «محمد عشاق»، خواننده سنتی را به جامعه هنری تقدیم کرده است.

شبی که برای گفت‌وگو با این مرد آرام به خانه‌اش رفتم، علاوه بر محمد ـ فرزندش ـ از حسین روحانی، که او هم در شمار خوانندگان مذهبی است و با مداحان اهل بیت علیهم‌السلام، جوشش دیرینه دارد به منزلش دعوت داشت. آن‌جا بود که دانستم روحانی، مدت‌هاست الفبای موسیقی در مداحی را در خانه مداحان به ذاکران و ستایشگران اهل بیت علیهم‌السلام درس می‌دهد. بنابراین، شاید بعداً با او هم در این باره گپی بزنیم و سخنی کنیم. علی‌الحساب، در این گفت‌وشنود، حرف‌های عشاق 67 ساله‌ای را می‌خوانید که داستان پیوستنش به جرگه خوانندگان و آمدوشدش در جمع مداحان، شنیدنی است.


‌صدا و مایه خوانندگی و مداحی را کی و کجا کشف کردید؟
جشن عروسی قدیمی‌ها در منزل برگزار می‌شد. یادم هست در یک جشن عروسی در دولاب که در منزل عمویم برپا شده بود، چند نفر خوانندگی کردند. حاج محمد نجفی، پدر مرحوم حاج رحمت‌الله نجفی دولابی (پیرغلامی که سال گذشته از دنیا رفت) به من گفت: «پسر مش قاسم! تو هم می‌خوانی؟» گفتم: «نه» گفت: «حالا یک چیزی بخوان» من زمزمه‌ای کردم و ایشان در آن جمع، مرا تشویق کرد. وقتی بزرگ‌تر شدم، فهمیدم که حاج محمد نجفی در آن جشن عروسی متوجه شد که من صدایی دارم.

در مدرسه نیز همراه با یکی از دوستانم، زمزمه و کلاس را به کلاس خوانندگی تبدیل می‌کردیم. یکی از معلم‌ها به نام خانم بیات که دوشنبه‌ها سر کلاس می‌آمد و درس می‌داد، به من می‌گفت: «تو فقط باید بخوانی!» وقتی می‌خواندم، او همه‌ معلم‌ها را سر کلاس جمع می‌کرد و می‌گفت که فلانی صدای بسیار زیبایی دارد.

روزی معلم از من خواست که پدر یا مادرم را به مدرسه ببرم. من با مادربزرگم که او را «ننه‌جون» صدا می‌زدم به مدرسه رفتم. مدیر به مادربزرگم گفت: «این بچه درسخوان نمی‌شود؛ خواننده می‌شود. او را کلاس خوانندگی بگذارید.»

18ـ19 ساله بودم که به واسطه دوست یکی از دوستانم سر کلاس استاد اسماعیل مهرتاش حاضر شدم. خدا ایشان را رحمت کند. استاد شجریان هم نزد او دوره دیده بود. شاید 10 تا 20 نفر با صداهای بسیار زیبا آنجا حضور داشتند. من چند صباحی نزد ایشان رفتم تا این‌که یکی از اقوام به من گفت: «مرتضی! مداح شو که هم دنیا را داشته باشی و هم آخرت را.» به او گفتم: «ممکن است دنیا را داشته باشم؛ اما معلوم نیست بتوانم با مداحی، آخرتم را تأمین کنم.» حاج مهدی رضایی مداح و پسر مرشدرجب هم که از اقوام ماست به من می‌گفت: «سعی کن به جامعه مداحان نزدیک شوی و در میان آن‌ها رفت و آمد کنی.» کم‌کم به جمع مداحان وارد شدم؛ ولی آنچه در ذات من بود و امروز نیز هست، نوعی کم‌رویی و گوشه‌نشینی است. شخصیت آرام و متواضعی دارم؛ در حالی که بعضی‌ها هر طور شده خود را به دیگران می‌چسبانند تا از او به بهترین وجه استفاده کنند. من این‌طور نبودم و در حال خودم بودم. می‌رفتم و می‌آمدم و هر وقت که می‌گفتند، چیزی می‌خواندم. جالب است بدانید در آن دوران، موقعیتی فراهم شد که شبی هزار تومان بگیرم و به مکان‌هایی برای خوانندگی بروم. آن زمان، شبی هزار تومان پول بسیار زیادی بود؛ به طوری که با سه تا چهار ماه خوانندگی می‌توانستم خانه‌ای برای خودم بخرم؛ اما به لطف و کرم خدا به سمت دستگاه اهل بیت علیهم‌السلام کشیده شدم. البته عده‌ای در این سو نیز از صداهای زیبا استقبال نمی‌کردند و معتقد بودند، کسانی که صداهای زیبا دارند، خواننده‌اند و مداح نیستند. من می‌پرسیدم: اگر صدای مداح زیبا باشد، مداح نیست؟ منظور شما از خواننده چیست؟ من وارد جامعه مداحان شده‌ام و مداحی می‌کنم. اگر قصد داشتم به آن سو کشیده شوم، مداحی نمی‌کردم و وارد فرهنگ دیگری می‌شدم. خلاصه این‌که عده‌ای حسادت می‌کردند یا فرهنگ ضعیفی داشتند و تشخیص نمی‌دادند که خدا به من حنجره خاصی عنایت کرده است.
 

چگونه با آن حسادت‌ها مقابله کردید؟
به آن‌ها می‌گفتم: خداوند به‌واسطه چند چیز بر بنده‌اش منت می‌گذارد؛ یکی زیبایی صورت و دیگری خط زیبا و دیگری حسن زیبا و دیگری صدای زیباست. خداوند بر من منت گذاشت و صدای زیبایی عطا کرد. هیچ‌گاه خود را با افراد دست بالا مقایسه نکردم و امروز که دیگر سنی از من گذشته، چنین کاری نمی‌کنم. به جوانان هم می‌گویم تا آنجا که در توان دارید متواضع باشید. اگر صدای زیبایی دارید، وقت بگذارید و چیزهایی یاد بگیرید که به دانش‌تان بیفزاید. بسیاری از جوانان صدای زیبایی دارند؛ ولی دستگاه‌ها را نمی‌شناسند. اگر بتوانند تا آنجا که در توان دارند، گوشه‌های مختصر و پیش‌درآمدهایی را یاد بگیرند و در مداحی پیاده کنند، بسیار خوب خواهد بود. حتی وقتی سن‌شان بالا می‌رود نیز به دردشان می‌خورد؛ چون وقتی سن انسان بالا رفت، دیگر نمی‌تواند اوج بگیرد یا مخالف.

خدا را شکر می‌کنم تا آنجا که در توان داشتم به سوی اهل بیت علیهم‌السلام حرکت کردم و ادعا ندارم که همه گوشه‌ها را می‌دانم؛ ولی تا آنجا که در توان دارم انجام وظیفه کرده‌ام و اگر خداوند عنایت کند، انجام وظیفه خواهم کرد.

اشاره کردید که مداح باید ابتداییات مداحی را بداند. آیا برای یک مداح کافی است که فقط روی یک دستگاه بخواند یا باید دستگاه‌های دیگر را هم بشناسد. به عبارت دیگر، صرف این‌که مداح بداند این غزل را با فلان دستگاه شروع و با همان دستگاه تمام کند، کافی است؟
یک دستگاه، برای مداح کم است. پنج آواز داریم که گوشه‌های فراوانی دارند. برخی بیش از 300 و بعضی بالای 500 گوشه شمرده‌اند که یادگیری همه آنها در توان یک مداح نیست. یک مداح، اگر هنرمند باشد می‌تواند یک غزل را با چند دستگاه مختلف بخواند؛ مثلاً یک غزل را در دستگاه همایون یا چهارگاه و اگر شعر اجازه بدهد در بیات ترک بخواند. اگر بیش از اینها بداند، به نفع اوست؛ تا اگر از او سئوال شد، پاسخ بدهد. مثلاً من اینجا دشتی، بیات ترک، ماهور یا سه‌گاه خواندم. هرچه بیش‌تر اطلاعات داشته باشد و از طرفی صدای زیبایی هم داشته باشد، مستمع بیش‌تری جذب می‌کند. در واقع، مداح هرچه بیش‌تر بداند بهتر است.

کلاس‌های موسیقی نوعاً کلاس‌هایی هستند که به مسائل مذهبی و نوحه و روضه اعتقاد ندارند. از طرفی، تعداد کسانی که در فضای مداحی آموزش می‌دهند، بسیار کم‌اند و بسیاری از آنها پیر و کم‌حوصله هستند. آیا امروز استادی که بتواند به یک مداح جوان موسیقی آموزش دهد، وجود دارد؟ یا جو موسیقی ما طوری هست که مداح جوان بتواند از آنها یاد بگیرد؟
بله آموزشگاه‌هایی هست؛ اما از جهاتی سخن شما بجاست؛ مثلاً آقای حسین روحانی در خانه مداحان آموزش می‌دهد؛ ولی بسیاری از جوانان به آنجا رجوع نمی‌کنند. یکی از جوانانی که نزد ایشان اطلاعات بسیار خوبی کسب کرد، آقای عبدالوهابی است. این جوان در هیأت خود برنامه اجرا می‌کند، سرود می‌خواند، دستگاه می‌گذارد و مداحی‌های او بسیار خوب است. آقای عبدالوهابی، مداح جوانی بود که در کنار آقای روحانی رشد کرد و مشوق دیگر جوانان شد. یک مداح باید در جامعه مداحان شرکت کند و از نوحه‌ها، سرودها و مولودخوانی‌ها اطلاعاتی به دست آورد. او البته باید بداند که روضه چگونه می‌خوانند یا گریز چگونه می‌زنند، اما دانستن موسیقی هم برای او واجب است. اما کسی که این‌ها را یاد بگیرد، شاید همنشین مداحان سنتی نشود.

اتفاقاً تأکید می‌کنم که یک مداح بادانش که موسیقی را به خوبی فرا گرفته، حتماً باید به هیأت‌ها وارد شود. این‌که شخصی فقط ردیف‌خوانی یاد بگیرد و کاری به هیأت‌ها نداشته باشد، به ضرر مداح است. مداح باید به جامعه مداحان رفت و آمد داشته باشد و با بزرگان هم‌سلک خود نشست و برخاست کند؛ هم روضه‌خوانی را بیاموزد و هم دستگاه یاد بگیرد.

آیا سوز داشتن و ردیف‌خوانی باهم نسبتی دارند؟ یعنی ممکن است یکی هر دو را داشته باشد؟
سوز داشتن، هنر لازم یک مداح است و البته چیزی نیست که به مرور زمان حاصل شود. هر کسی که می‌خواهد مداحی کند در مرحله‌ اول باید بداند صدایش سوز دارد یا نه. مثلاً می‌گویند: فلانی خیلی زیبا می‌خواند؛ اما صدایش نمک ندارد. نمک در واقع همان سوز است و مداح باید بداند و این هنر را داشته باشد که شب عاشورا جای تحریر زدن نیست. البته ناگفته نماند که برخی هیأت‌ها در شهرستان‌ها مداح را برای شب عاشورا و تاسوعا دعوت می‌کنند تا برایشان فقط چهچه بزند! آنها مداح و روضه‌خوان نمی‌خواهند؛ بلکه مداحی می‌خواهند که اوج برود و چهچه بزند. برعکس، عده‌ای روضه‌خوانی می‌خواهند و زیبایی صدا برایشان مهم نیست. به نظرم این دو باهم منافاتی ندارند و در جمع مداحان، افراد زیادی هستند که هم زیبا می‌خوانند و هم صدایشان سوز و نمک دارد. بعضی از مداحان این هنر را دارند و مردم را در آن شب یا مناسبت‌های دیگر به‌خوبی راضی نگه می‌دارند؛ یعنی نه تحریر می‌دهند و نه مردم را خسته می‌کنند. نوحه را هم زیبا می‌خوانند. تحریرهای ریزی وجود دارد که گاهی من هم در جامعه مداح از آنها استفاده می‌کنم.

اگر مثالی هم در این باره بزنید و مقایسه‌ای داشته باشید، موضوع در ذهن مخاطب بیش‌تر روشن می‌شود.
آقای کریم‌خانی برای مداحی به شهرستان‌های بسیاری دعوت می‌شود؛ در حالی که شاید ایشان نتواند روضه‌ای را که حاج علی ترابی می‌خواند، اجرا کند. متقابلاً حاج علی ترابی نمی‌تواند مانند آقای کریم‌خانی بخواند. سبک مداحی آقای کریم‌خانی این‌گونه است و نباید از ایشان توقع داشت که روضه جان‌سوز بخواند و مجلس را منقلب کند و علی انسانی‌وار باشد. در توان ایشان نیست و ممکن است در توان خیلی‌ها نباشد؛ ولی برعکس، کسانی هستند که صدایی ندارند؛ اما با روضه‌خوانی به مجلس حال می‌دهند.


بعضی از مداحان با کشیدن کلمات و صدای خود، ادعای دانستن موسیقی دارند. شما چقدر این کار را تأیید می‌کنید؟
کلیپ نوحه‌خوانی مداح جوانی را در تلفن همراه مشاهده کردم که میان نوحه‌خوانی‌اش مانند بازی بچه‌های قدیم، زو می‌کشد که اصلاً جزو خوانندگی نیست. مداح باید تحریر بدهد و با حنجره‌اش بازی کند. این مداح، اگر قدرت صدای شاهکاری داشته باشد، تحریرش چند ثانیه بیش‌تر طول نخواهد کشید؛ والا یک کودک ده ساله هم می‌تواند زو بکشد. قصد این مداح، نشان دادن قدرت نفس است؛ ولی این جزو قواعد خوانندگی نیست.

بسیاری از مداحان ادعا می‌کنند که در کشیدن اسامی یا عبارات تخصص دارند. تفاوت کسی که تحریر می‌زند با کسی که فقط صدای پرحجمی دارد، در چیست؟
یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین قسمت‌های موسیقی آوازی و کلامی، تحریرها هستند. تحریر زدن را می‌توان تا حدی با آموزش صیقل داد؛ ولی داشتن آن، موهبت الهی است؛ به تعبیر دیگر، مداح باید توانمندی ژنتیکی تحریر زدن داشته باشد و به کمک آموزش، انواع آن را مانند مالشی، چکشی، زیر و رو و ... یاد بگیرد؛ ولی این‌که کسی توانایی تحریر زدن نداشته باشد و بتوان با آموزش آن را درست کرد، این‌گونه نیست.

آیا نگاه‌ها به موسیقی در جامعه مداحی و مذهبی تغییری هم کرده است؟ به عبارتی از آن حساسیت‌ها و بعضاً تنگ‌نظری‌ها فاصله گرفته یا خیر؟
یک بار پس از آن‌که مداحی کردم، حاج علی انسانی ابراز پشیمانی کرد که چرا ردیف‌خوانی یاد نگرفته است. عده‌ای هستند که از صدای خوب استقبال می‌کنند و آن رویه گذشته تا اندازه زیادی شکسته شده است. مثلاً روزی در خانه مداحان که جمعیت بسیاری آن‌جا حضور داشتند، شروع به خواندن کردم. پس از من سخنران جلسه گفت: آقایان جامعه مداح! شما باید از حاج آقا یاد بگیرید که چه برنامه زیبایی اجرا کرد. او اسم مرا هم نمی‌دانست. این یک بُعد قضیه است. بعد دومش، حسن خدادادی افراد است که نمی‌شود خیلی با این قسمت ماجرا کلنجار رفت. صدا، یک نعمت الهی است که می‌توان آن را پرورش داد؛ اما اگر اصل و اساس آن را نداشته باشید، پرورش دادن و کار کردن روی آن، گاهی نتیجه‌بخش نخواهد بود.

حدود 20 سال پیش در شب ولادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام در مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السلام و در حضور جمعیت کثیری از مردم و مداحان بزرگ و سرشناس، مداحی کردم. یکی از مداحان پیشکسوت به من گفت: «مانده بودم شما امشب میان این همه مداح چه خواهید کرد. نکند خراب کنید! ولی به خوبی از عهده کار برآمدید.»

من پیش خود فکر کردم، چرا این‌ها این‌طور فکر می‌کنند؟ صداهای زیبای فراوانی وجود دارد و به نظرم وقتی افرادی مثل ما به سوی جامعه مداح می‌آیند، باید آنها را تحویل بگیریم. این افراد می‌توانستند به سوی دیگری بروند؛ اما به سمت دستگاه اهل بیت علیهم‌السلام آمده‌اند. بنابراین باید از صدای آن‌ها لذت ببریم و استفاده کنیم. هرچند متأسفانه هنوز تنگ‌نظری‌ها و این سخنان که «فلانی خواننده است و مداح نیست» هنوز وجود دارد. متأسفانه هنوز عده‌ای قبول نکرده‌اند که مثلاً روز شادی باید از یک جنس مداح و برای روضه‌خوانی از یک جنس دیگر از مداحان استفاده کنند. هنوز افرادی را جای افراد دیگری قرار می‌دهند. به نظرم باید زمان بگذرد و عده‌ای جوان وارد معرکه شوند. 14 سال کارمند بنیاد شهید بودم و بسیاری از مداحان مانند استاد سازگار، حاج مصطفی طالبی، حاج محمد صادقی، حاج محمود تاری و دیگران برای مداحی به آنجا دعوت می‌شدند و هر از گاهی من هم به دعوت مدیران بنیاد، می‌خواندم. بچه‌های بنیاد شهید، تلفنی یا حضوری با من صحبت می‌کردند و می‌گفتند: «خوانندگی شما تنوع دیگری دارد.» به نظرم باید در خوانندگی مذهبی و مداحی، تنوع وجود داشته باشد تا مردم لذت ببرند. بارها شنیده‌ام که مردم می‌گویند فلان مداح مردم را خسته کرد یا بالعکس می‌گویند که چه مداحی خوبی بود! لذت بردیم.



ارسال نظرات