کاروان هایی از خوسف ، بشرویه ، نهبندان ، بسیج طلاب به استعداد هفت دستگاه اتوبوس از مناطق اروند ، شلمچه بازدید کردند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی، قلم را به دست می گیرم و بر کاغذ می فشارم تا شاید درد فشار کلماتی را که در زندان تنگنا و تاریک گلو گیر کرده و هیاهو می کند را کم کند.
نگاهی یکنواخت انداخته و بر سنگ های بزرگ کنار جاده که چون دیوارهای راست قامتی یک طرف جاده را محصور کرده و گاه در قسمت هایی از آن با آنکه دارای شیب تندی است می توان درختانی به زیبایی درختان قرآن که صدای عبور بفرمای جاری در زیر آنها گوش را می نوازد دید همچون قاب عکس هایی هستند که از پشت شیشه ماشین برای چشمانش خودنمایی می کنند.
آری کاروان هایی که از دیار نهبندان و خوسف و بشرویه از خراسان جنوبی پا در مسیر عشق گذاشتند تا رسیدن به طلائیه ، سرزمین عباس ها، علی اکبرها و قاسم های خمینی (ره) در سه راه شهادت برای حفظ اسلام سرها از تنشان جدا و بدنشان پاره پاره شد. آمده بودند تا خاطرات دلاورمردی های مردان مرد را با گوش های خودشان از زبان شیوای راویان بشنوند.
خاک هایی که آغشته به خون جگر گوشته های این سرزمین است را توتیای چشمان خود کنند بعد با دل هایی آکنده از عشق به شهدا راهی هویزه شدند تا با معنای استقامت آشنا شوند. استقامت و پایداری رزمندگانی مانند شهید علم الهدی و یارانش که تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی کردند و لحظه ای تردید به دل راه ندادند. چون دلی به وسعت دریا با عشقی به درگاه باری تعالی بسته بودند.
هفته سوم آبان 59 دستور عجیبی توسط اصغر گندمکار صادر شد. باید هویزه را ترک کنیم! گندمکار گفتد: "انگار عراقیها خیال اشغال سوسنگرد را در سر میپرورانند. با سقوط سوسنگرد که خط اول ماست، سقوط هویزه حتمی است.
25 آبان
بچههای سپاه
هویزه بعد از شکست حصر سوسنگرد و حماسه به هویزه بر گشتند. در این روز سید حسین
علمالهدی به همراه تعدادی از جوانان اهوازی وارد هویزه شد.
16 دی ماه مرحله دوم علمیات ساعت 8 صبح آغاز شد. نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و جفیر حرکت کردند. حدود ساعت 4 و نیم بعد از ظهر، علمالهدی متوجه پیشروی یک ستون از تانکهای دشمن شد. نیروهای حسین علمالهدی در محاصره تانکهای دشمن افتادند و درگیری آغاز شد؛ نبردی عاشورایی. سرانجام این نبرد با شهادت حسین علمالهدی و 140تن از پاسداران و نیروهای داوطلب- از جمله عدهای از دانشجویان پیرو خط امام- به پایان رسید.
پس از پاتک عراق ، از سوی فرماندهی ارتش به نیروهای زرهی دستور عقبنشینی داده میشود به دلیل نابسامانی اوضاع این دستور به بعضی از واحدها از جمله حسین علم الهدی و ۶۰ تن از یارانش با وجود داشتن بیسیم ابلاغ نمیشود و آنها بی خبر از عقبنشینی تانکها در دام نظامیان عراقی میافتند و پس از انهدام تعداد زیادی از تانکهای عراقی و کشته شدن یارانش، حسین توسط گلوله سه تانک مورد اصابت قرار میگیرد و کشته میشود. در این زمان تنها ۲۲ سال سن داشت عراقیها با تانک از روی اجساد کشتگان هویزه گذشتند، طوری که هیچ اثری از آنها نماند.
پس از شکست حصرآبادان در عملیات ثامنالائمه و
آزادسازی قسمت وسیعی از زمینهای اشغالی شمال خوزستان در عملیات فتحالمبین، نوبت
به عملیات «الی بیتالمقدس» با رمز یا علی بن ابیطالب(ع) رسید.
16 ماه پس از کشته شدن طی عملیات بیتالمقدس این اراضی مجدداً بازپس گرفته شد، با تلاش گروههای تفحص جنازهها به سختی شناسایی شدند. حسین علم الهدی را از قرآنی که در کنارش بود شناختند. قرآنی با امضای آیت الله خمینی و آیت الله خامنهای.
در نتیجه تلاشهایی که باعث عقب نشینی دشمن از این منطقه شد، حدود 4100 کیلومتر مربع از منطقه اشغالی شامل جفیر، پادگان حمید و به خصوص هویزه آزاد شد.
روز هجدهم اردیبهشت سالگرد آزاد سازی شهری بود که به خاطر دفاع از آن، خون جوانان زیادی ریخته شده بود.
در حالی که میخواستند پیکر شهید علم الهدی را در اهواز به خاک بسپارند مادر او با منتشر کردن وصیت نامه حسین خواسته او مبنی بر دفن در محل کشته شدن را اعلام میکند. با مطلع شدن خانوادههای همرزمانی که همراه حسین علم الهدی کشته شده بودند آنها هم تمایل پیدا میکنند فرزندانشان را در کنار فرمانده خود به خاک بسپارند و این گونه گلزار شهدای هویزه بنا میشود.