خبرهای داغ:
در مسیر راه طلاییه هستیم. دلم گرفته و فضای غریبی در اتوبوس حاکم است. همه در فکر و خیره در مسیری که زمانی فرزندان این آب و خاک از آن در تاریکی شب عازم سنگرهای خاکی بوده اند.
کد خبر: ۸۸۴۰۷۸۰
|
۰۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۳:۳۷
به گزارش خبرنگار بسیج مستقر در طلائیه، در مسیر راه طلاییه هستیم. دلم گرفته و فضای غریبی در اتوبوس حاکم است. همه در فکر و خیره در مسیری که زمانی فرزندان این آب و خاک از آن در تاریکی شب عازم سنگرهای خاکی بوده اند.
راستی آنها که رفتند، در این مسیر به چه می اندیشیدند.
در طول مسیر راوی سخن می گفت از زمانی که با همرزمان شهید و ایثارگرش چگونه در این مسیر شب ها و روزها را طی کردند و به محلی رسیدند که دیگر در آن مکان جایی برای بازگشت نبود. یعنی باید دست از هر چه که تو را به تعلقات وصل می کرد، می شستی و می رفتی در مسیری که وصل می شد به منبع نور.
راوی می گفت: ما دست خالی بودیم. هیچ نداشتیم. تنها ما بودیم و توکل به خدا و ملتی جوان و از خود گذشته که جان برای رهبر فدا می کردند.
خدایا قدرت عشق به تو چه کرد با نوجوان 11 ساله و جوان 17 ساله که حاضر شدند دست از همه زیبایی های دنیا بکشند و تو را ببینند.
یعنی شهادت شیرین ترازعسل شد برایشان؟
خدایا یعنی شهدای ما، همان ها بودند که گفتند اگر قطعه قطعه امان کنید دست از اماممان برنخواهیم داشت؟
خدایا در سنگرهای خاکی، با دست خالی بدون تجهیزات، با روزه های چند روزه بدون افطار بر فرزندان این آب و خاک چه گذشت که در شهادت، جززیبایی هیچ ندیدند.
آنان که رفتند مطیع مطلق امام زمانشان بودند. امروز که نیستند، ما باید گوش به فرمان امام زمان و جانشین مطلقش باشیم.
جانم فدای رهبر
 
1001/پ30/ب/88
ارسال نظرات
پر بیننده ها