به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، به همت مرکز حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس بسیج سپاه شاهرود و انجمن راویان و گروه اهل اقدام، سالگرد سردار شهید منصور جلالی و عملیات بدر در گلزار شهدای شاهرود و مزار آن شهید برگزار شد.
در این مراسم که خانواده،دوستان و همرزمان شهید و مسئولین سپاه و بنیاد شهید و علاقمندان شهدا و جانبازان و ایثارگران حضور داشتند، علی اصغر بازوی دوست شهید به بیان خاطراتی از دوران نوجوانانی و فعالیت های انقلابی شهید در سطح شهرستان و محله زینبیه و فروغی و خرمشهر پرداخت و سعید اللهیاری همرزم شهید نیز به دوران دفاع مقدس و حضور این سردار شهید در جبهه های حق علیه باطل به خصوص عملیات بدر که منجر به شهادت شهید شد سخنانی را بیان نمود.
در این مراسم مداحان اهل بیت نیز به یاد شهدا به شعرخوانی و مرثیه خوانی پرداختند.
گوشه ای از زندگی نامه سردار منصور جلالی:
شهید منصور جلالی در بیست و پنجم دی ماه سال هزار و سیصد و سی و پنج در شهرستان شاهرود به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد . دوران سربازی او که در پادگان چهل دختر شاهرود سپری می شد ؛ مصادف بود با اوج گیری فعالیت های انقلاب.
شهید جلالی با فرمان حضرت امام (ره) از پادگان فرار کرد. از آن پس یکی از افرادی بود که اعلامیه ها و نوار های سخنرانی حضرت امام (ره) را به شهر ها و روستاهای اطراف می برد .
با پیروزی انقلاب و تاسیس سپاه پاسداران بین شغل معلمی و عضویت در سپاه ، فعالیت در این نهاد را انتخاب کرد . با شروع جنگ تحمیلی حضور در جبهه را بر خود واجب دانست .
زمانی که از جبهه بر می گشت در سطح شهر با تعدادی از برادران به انجام کارهای فر هنگی و ورزشی می پرداخت. در جذب و سازماندهی و اعزام نیرو به جبهه نقش زیادی داشت .
در خرداد ماه سال شصت و دو زندگی مشترک خود را آغاز کرد . ثمره این ازدواج یک فرزند پسر می باشد . یک ماه بعد از ازدواج عازم جبهه شد . پس از چهار سال و دو ماه حضور فعالانه در مناطق جنگی در بیست و پنجم اسفند هزار و سیصد و شصت و سه در عملیات بدر با سمت فرمانده گردان کربلا ، در شرق دجله بر اثر اصابت گلوله تانک به شهادت رسید . پیکر پاکش ده سال مفقود بود و پس از تفحص تشییع و در گلزار شهدای شاهرود به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام غلامرضا قندهاري در سخنانی بیان می کند: در اوايل تشكيل سپاه حقوق مختصري به ايشان تعلق مي گرفت كه از همان نيز استفاده نمي كرد . پول را مي گرفت و بدون اينكه بشمارد به رزمنده اي كه مي دانست نياز دارد ، مي رساند بدون اينكه آنها متوجه شوند اين پول را چه كسي آورده و اينكار را مخفيانه انجام مي داد،او خودش را وقف اسلام كرده بود.
عباسعلي اكبريان همرزم و دوست شهید را بیان می کند: سومين روز ازدواج ايشان بود كه با ما منطقه بازگشت،به او گفتيم: مي خواهي ثابت كني حنظله هستي؟ گفت:« ما كجا ، حنظله كجا ؟ ما بايد برويم و به شهادت برسيم». اول و آخر حرفش شهادت بود.
در بخشی از وصیت نامه شهید می خوانیم: طبق فرمایش امام امت: ما فقط براي پیروزي نمیجنگیم بلکه براي اداي تکلیف و انجام وظیفه میجنگیم چه در این راه کشته شویم و یا پیروز شویم که در هر دو صورت پیروزي نهایی با ماست و در نتیجه به هدف اصلی خود که خداگونه شدن و متکامل گردیدن و در نهایت رسیدن به لقاي خداوندي است خواهیم رسید. مسئله اصلی تا رفع فتنه در عالم جنگ اي امت حزبالله، طبق فرمایش امام عزیزمان و در بهشت تنها زیر سایۀ شمشیرهاست و طبق حدیثی از حضرت علی است صورت ترك جهاد و جنگ لباس عزت و شرف خود را از دست خواهیم داد و ذلت و خواري را براي خود خواهیم خرید. ولی بدانید ما همگی در مکتب سالار شهیدان درس شهادت و شهامت و مردانگی و پایمردي را آموختهایم و شعار حسین بن علی را هرگز فراموش نخواهیم کرد و حاضریم تا آخرین نفر و تا آخرین هیهات منا الذله قطرة خون در حفظ قرآن و پیام قرآن جانفشانی و فداکاري نماییم.
