نقد جامع برنامه آموزشی 2030/ بخش اول

برنامه آموزش 2030 یونسکو سرآغاز انحراف عمیق در نظام تعلیم و تربیت کشور

انحراف در نظام تعلیم و تربیت ویکی از مسیرهای قانونی ((نفوذ)) فرهنگی را برای نسلهای بعدی هموار خواهد کرد، که همان دیدگاه سکولاریسم است که دین را از گردونه مسائل اجتماعی و آموزشی خارج می کند.که این مهم در کتاب «به سوی هویت های جدیدبرنامه های درسی» و نظریه های پست مدرنیسم بویژه در مسائل آموزش،زنان،برنامه درسی بین المللی و هویت کاملا ملموس است .
کد خبر: ۸۸۱۶۲۴۷
|
۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲

به گزارش سرویس بسیج فرهنگیان خبرگزاری بسیج، محمد بنائیان سفید*: در سپتامبر 2015رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد در اجلاس عالی رتبه، متعهد شدند تا اهداف و دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030را که فرآیندگسترده مشورتی در سطح جهان بود را در اول ژانویه 2016مدنظر قرار دادند؛ این دستور کار 17هدف اصلی، 169هدف ویژه دارد که هدف چهارم تحقق کلیه اهداف این دستور کار (اهداف 1،3،5،8،12،13)وغیر مستقیم (بقیه اهداف) نقش اصلی و محوری دارد، در خرداد 1395با حضور کل کمیسیون های ملی بیش از 130کشور ومعاونان ذیربط یونسکودر شهر شانگهای چین برگزار شد وهدف چهارم به اتفاق آرا به عنوان اولویت اول دستور کار  جهانی 2030 شناخته شد و تاکید کردند نه تنها  به هدف چهارم محدود نمی شوند  بلکه لازم است به عنوان اساس موفقیت سایر اهداف توسعه پایدار  مورد توجه قرار گیرد .

اجرای هدف چهارم توسعه پایدار 2030 با عنوان«به سوی آموزش و یادگیری مادام العمر با کیفیت، برابر و فراگیر برای همه» وسازمان یونسکو با ایفای سه نقش هدایت و هماهنگی، نظارت و گزارش دهی وارتقای ظرفیت کارشناسی دولت ها، اجرای این هدف مهم را  پس از تصویب نهایی چارچوب عمل  جهانی آموزش 2030 درسی قرار دارد و هشتمین کنفرانس عمومی یونسکو  در نوامبر 2015 آغاز کردند که تجربه سازمان یونسکو و کلیه  عاملان جامعه بین المللی، کارشناسان وذینفعان جهانی ،در اجرای اهداف شش گانه برنامه آموزش برای همه (2000-2015) را داشته باشند و بر این اساس توصیه های مکرر برجلب مشارکت کلیه شرکا  در یک رویکرد فرابخشی،اعم از نهاد های رسمی و غیر رسمی، دولتی وخصوصی است.

 کمیسیون ملی یونسکو ایران که مطابق بند 7 اساسنامه سازمان یونسکو، نهاد متولی اجرای چارچوب عمل های جهانی در ایران است و ارائه نظر از طریق نمایندگی  جمهوری اسلامی ایران در یونسکو به دبیرخانه اسپک انجام می پذیرد.

1-  فرآیند تصمیم گیری  و اهداف مترتب بر  توصیه های دستور کار جهانی  توسعه پایدار 2030بوده است، نویسنده با قبول اینکه حتما باید تعاملات بین المللی و استفاده از تجارب دیگران مدنظر قرار گیرد، اما عنوان سند ملی 2030 برچه اساس بوده است؟ وآن هم«به سوی آموزش ویادگیری مادام العمر با کیفیت ، برابر و فراگیر برای همه» وتعریفی که از برنامه درسی  ارائه می شود آموزش ویادگیری جزئی از برنامه درسی است، بنابراین این سند نمی تواند جامع ومانع برای نظام تعلیم وتربیت اسلامی باشد .

2- این بیانیه یا توصیه در ایران به عنوان  سند ملی تلقی شده است و حال آنکه اگر قرار بود بیانیه 2030سند ملی تلقی شود باید یک سند بین المللی باشد و نه ملی چون سند ملی باید بر اساس مبانی، اصول، آرمان ها و فرهنگ یک ملت و کشور طراحی وتدوین شود.

3- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نقشه جامع علمی کشور و نقشه مهندسی فرهنگی کشور ونیز اسناد بالادستی تعلیم و تربیت  از جمله سیاست های کلی ابلاغی تحول آموزش و پرورش از طریق نهاد های مرتبط با مسائل فرهنگ وتعلیم وتربیت تدوین و به تصویب  مراجع قانونی رسید؛ سوال اینجاست که آیا ضرورت داشت سند ملی2030 که بدون تصویب مجاری قانونی و اعتبارسنجی از سوی صاحب نظران تدوین و به یونسکو ارائه شود؟

زیرا آموزش و پرورش یک امر حاکمیتی است (سیاستهای 13گانه کلی آموزش وپرورش ابلاغی مقام معظم رهبری که از طریق مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام تصویب گردید ؛آیا نادیده گرفتن عناصر دیگر نظام حاکمیت نیست؟بویژه با توجه به اصل125 قانون اساسی در تعهدات بین المللی که از طریق مجلس شورای اسلامی باید انجام پذیرد.

4-در متن  سند2030 مطالبی آورده شده است که صرفا برای بیان صوری اشاره به بعضی از راهبردهای کلان اسناد بالا دستی  شده که بی شک محتوا با صورت همسویی نداشته  و در اجرا با زاویه  مواجه خواهد شد، که به بعضی از آنها در این مقاله اشاره خواهد شد.

5- به جای اینکه اسناد بالا دستی که حاصل تلاش چندساله دانشمندان، خبرگان تعلیم و تربیت و دست اندرکاران قانونی بوده است، به عنوان اصل قرار گیرد، اصل را بندهای مرتبط با  اهداف یونسکو  به عنوان مفهوم وبندهایی از اسناد را به عنوان مصداق قرار دادند و حال آنکه در دو سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی کلیه راهبردها و راهکارهای مبتنی بر اصول، مبانی و ارزشهای اسناد وحتی رهنامه ی تحول بنیادین آموزش وپرورش به صورت عرضی و طولی  مرتبط با آرمانها، مبانی و اهداف  سند بوده است.

البته هیچگونه اشاره ای به فلسفه تعلیم وتربیت اسلامی و بیانیه ارزشی نشده است، اما به بیانیه ماموریت ها اشاره شده است و احتمال اینکه این راهبردها بدون ذکر مبانی واصول به صورت صریح باشد،انحراف در نظام  تعلیم و تربیت  ویکی از مسیرهای قانونی ((نفوذ)) فرهنگی را برای  نسلهای بعدی هموار خواهد کرد، که همان دیدگاه سکولاریسم است  که دین را از گردونه مسائل اجتماعی و آموزشی خارج می کند.که این مهم در کتاب «به سوی هویت های جدیدبرنامه های درسی» و نظریه های پست مدرنیسم بویژه در مسائل آموزش،زنان،برنامه درسی بین المللی و هویت کاملا ملموس است .

6-در بخش «نقشه راه آینده وزارت علوم راهبردهای 1392»صص: 188سند ملی 2030به 9 راهبرد اشاره نموده که اشاره به طرح منشور کیفیت  نظام جامع، تضمین کیفیت ونظارت علاوه بر اسناد بالا دستی چشم انداز توسعه 1404،نقشه علمی کشور ،سندآموزش عالی در برنامه ششم توسعه نموده است که کار بایسته ای بوده است.

اولا، آیا سندتحول آموزش و پرورش که شورای نظام تحول آموزشی، استنادبه؛ مبانی، اصول و ارزشهای آن را به عنوان پایه از سند تحول آموزش و پرورش، برای تدوین اسناد تحول نظام آموزشی پذیرفته، نمی بایست به آنها  اشاره می شد؟ و در ثانی  چرا صرفا به عنوان «متن پشتیبان» مطرح شده است؟ در صورتی که لازم بود 12 راهبرد کلان مندرج در نقشه جامع علمی کشور ذکر می گردید، به ویژه راهبردهای کلان( 2،5و8) و نیز آنچه که در مسایل نه گانه مطرح شده است جهت گیری وهدف است نه راهبرد زیرا اهداف بیان می کنند که فعالیت های مذکوررا به کدام سو باید برد؛ مبانی، از بنیان های وجودی ، معرفتی و ارزشی این سند سخن به میان می آورد و اصول، رهنمود هایی را برای هدایت آن ها به سوی اهداف، مشخص می سازند که در سند2030هیچ نشانی از موارد بالا به چشم نمی خورد.

7-در بخشی از سند2030آمده است«در دوره پهلوی دوم سرعت آموزش عالی ،مبتنی بر پژوهش، تولید علم،تربیت نیروی متخصص و رویکردکاربرد دانش در زندگی و آموزش معطوف به حل مساله و با پاسخگویی به تقاضاها و اولویت های جامعه بود و در پایان دوره پهلوی آموزش عالی  رایگان بود و نیز دوران تمرکز گرایی آموزش عالی بود (ص182سند 2030» اما بعد ازانقلاب مواجه با کاهش مراکز آموزش عالی و دانشجو بود و نیز سهمیه بندی جنسیتی در سال 1361(ص183) و محدودیت رشته برای دختران  را تا سال 1368 عنوان نمودند .اینکه مقایسه هرم  علمی و کیفیت مراکز آموزش عالی را در قبل و بعد ازانقلاب  به این صورت بیان کنیم، اولا ظلم مضاعفی به اهتمام وتلاش اساتید و دست اندر کاران نظام تعلیم و تربیت وآموزش عالی است و در ثانی  رتبه های علمی ایران که بعد از انقلاب بی سابقه بوده است، نشان از دلسوز ی و کیفیت بخشی معلمان آموزش و پرورش و اساتید  دانشگاه ها  دارد و ثالثا همان گونه که مطلع می باشید بعد از انقلاب دانشگاهها در مقطعی به دلیل انقلاب فرهنگی در دانشگاهها با وقفه ای مواجه بود  که صرفا دانشگاه هابرای تربیت معلم فعال بودند واین را نباید به حساب کاهش دانشجو گذاشت ومتعاقبا سهمیه بندی جنسیتی درسال 1361چون انقلاب  اسلامی تحقق پیدا کرد و براساس مبانی اعتقادی  وقتی خانم ها می توانستند به درجات عالی علمی در زمینه مامایی، تخصص زنان و زایمان، پرستاری و... برسند؛ جایز نیست که مردان در این رشته ها تربیت شوند و از طرفی با توجه به  مسایل فیزیکی و جسمانی زنان ،برخی شغل ها و رشته ها با اشتغال زنان در آن بخش مناسب نبوده  است مانند کشاورزی وتغییر سهمیه جنسیتی  به مفهوم تبعیض نمی باشد و حال آنکه حقوق زنان و دفاع اسلام از حقوق زن در بیش از 14 قرن پیش در قرآن و عترت اهل بیت علیهم السلام مطرح شده است  درحالیکه نهضت و جنبش زنان (فیمینیسم)در سال 1975شکل گرفته است.

اینکه در سال 1385و 1386 اعمال سهمیه بندی  جنسیتی  بر اساس مصوب  مجلس در برخی رشته ها را ذکر نمودند (صص:182و183) و توضیح داده نشده است که این مصوبه مبتنی برچه استدلال وضرورت جامعه بوده است؟ چون حق نمایندکان مجلس است که برای خلاءهای قانونی تصمیم بگیرند که شاید بر اساس نیاز جامعه و ارتباط آن با اشتغال بوده باشد.به نظر می رسد نوعی برداشت سلیقه ای و نگرشی وجود دارد که می خواهند بحث سلیقه ای، حزبی و گروهی  داخل کشور را به تصمیمات  خلاف عرف بین المللی نسبت دهند، که این کار زیبنده ای نمی باشد .شاید عجله در تدوین سند 2030 این معنا را تداعی کند که چون تدوین اسناد بالا دستی  در زمان مسئولیت ما تحقق نیافته است، پس این سند ملی را تصویب کنیم  که هم خوشایند تصمیم گیرندگان یونسکو باشد و هم اسناد بالا دستی را تحت الشعاع قرار دهد.

  البته اگر خدای ناکرده  این تفکر باشد خیانت به کشور و زحمات نهاد های ذیربط است ،چراکه در تدوین اسناد ملی بعضا همان هایی دست اندرکاربوده اند که در سند 2030حضور داشته اند، البته این چرخش ها نشان از  عدم باور واعتقاد به اسنادی می باشد که خودشان در کمیته های تخصصی و کارشناسی شش گانه هدایت و تصویب آنرا به عهده داشته اند.

8-در بیان راهبردهای درسند2030،لازم بود به راهبردهای دوازده گانه نقشه جامع علمی کشور(صص:23،24)راهبردهای کلان 15 گانه سند تحول بنیادین آموزش وپرورش (فصل ششم صص:24-28)و راهبردهای کلان 13 گانه نقشه مهندسی فرهنگی (فصل ششم صص:32-33نقشه مهندسی فرهنگی، 1393)ونیز سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری  به اقتضای ارتباط با موضوع  صریحا اشاره و بویژه از بیانیه ارزشی هرکدام، تاکید می گردید.

ادامه دارد...

 


ارسال نظرات
آخرین اخبار