نام استان ایلام با حماسه و عشق گره خورده است و بی شک هشت سال دفاع مقدس یکی از درخشان ترین و حماسی ترین دورانی بود که در تاریخ پرافتخار این سرزمین ماندگار ، و یکی از سطرهای پرافتخار تاریخ این دیار، در سرزمین «میمک» نگاشته شد.
کد خبر: ۸۸۰۱۹۱۷
|
۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶

نام استان ایلام با حماسه و عشق گره خورده است و بی شک هشت سال دفاع مقدس یکی از درخشان ترین و حماسی ترین دورانی بود که در تاریخ پرافتخار این سرزمین ماندگار ، و یکی از سطرهای پرافتخار تاریخ این دیار، در سرزمین «میمک» نگاشته شد.

هنگامی که چند روز قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی مرزهای استان ایلام مورد هجوم دشمن بعثی قرار گرفت و در روز 19 شهريور 59 با استفاده از حجم گسترده نيرو و ادوات پاسگاه هاي «ني خزر» و «هلاله» و ارتفاعات ميمك را اشغال کرد.

منطقه ميمك براى ارتش عراق که آن را «سيف سعد» یا «شمشیر پیروزی» ناميده بودند، از جنبه هاى مختلف (برخورداری از دیدبانی خوب روی منطقه، وجود چاههای نفت وگاز و..) حائزاهميت ويژه بود.

در همان ساعات اولیه اشغال میمک بود که به همت «آیت الله حیدری ایلامی» عشایر استان ایلام از همه ی ایلات و طوایف بسیج شدند و به آنجا شتافتند و با توجه به آشنایی که با منطقه داشتند توانستند در کنار نیروهای ارتش و سپاه و با حمایت نیروهای هوانیروز مانع پیشروی بیشتر دشمن شده و سرانجام پس از ماهها مقاومت در روز 19 دی ماه و طی عملیات «ضربت ذوالفقار» توانستند این ارتفاعات مهم و استراتژیک را از دشمن پس بگیرند.

یکی از دلاورمردان این عرصه «حاج جوزعلی نجفی» از فرماندهان دلیر ایل ارکوازی و بولی بود که در همان روزهای نخست اشغال میمک به ساماندهی نیروهای عشایر منطقه پرداخت و دوشادوش سایر ایلات از میمک دفاع کرد.

رزمنده ای که روزگاری هیبت و صلابتش لرزه بر اندام عراقی می انداخت و هنوز هم اقتدار و صلابتش در ذهن همه ی همرزمانش مانده است، اما این روزها زخم های آن دوران کمی او را زمین گیر کرده ولی خودش را همچنان محکم و استوار نگه داشته و با ترکش های به جای مانده در تنش می جنگد.

به رسم هرسال، به دیدارش که می روم مرا محکم تر از همیشه بغل کرده و اشک هایش شانه هایم را خیس می کند، این بار بهانه ی گریه هایش را می دانم، سالهاست که روز 19 دی ماه را همراه پدرم (حبیب حیدرپناه) – که از همرزمانش در میمک بود – به دیدارش می رفتیم و این دومین سالی است که پس از درگذشت پدر، تنها به دیدارش می روم و همین موجب شد که حال و هوای این دیدار قدری متفاوت تر از همیشه باشد.

«جوزعلی» از روزهای حماسه و عشق می گوید از روزهایی که عشایر ایلام - که آشنایی زیادی با فنون نظامی نداشتند - با کمترین امکانات و سلاح های شکاری دوشادوش نیروهای ارتش و سپاه جنگیدند.

با بغض های در گلو مانده از خاطرات آن روزها می گوید از عشایر غیور و سلحشوری که عقل و عشق را با هم در آمیخته بودند. از همه ی ایلات و طوایف استان یاد می کند ( از سلحشوران ایل ملکشاهی و شوهان، ارکوازی و بولی، خزل و چرداول، پنجستون، دهبالایی، کلهر و لک، عالی بیگی، عشایرغیور ایوان، میشخاص، بدره و آبدانان، دره شهر و دهلران و..) و معتقد است فتح میمک متعلق به همه ی ایران و استان ایلام است، از شیرزنان عشایری که نان محلی می پختند و آذوقه را برای رزمندگان فراهم می کردند تا نیروهای ارتش، هوانیروز و سپاه که متشکل از دلاورمردانی از جای جای ایران پهناور بودند و در میمک حضور یافته بودند تا از خاک وطن دفاع کنند.

با صدایی که کمی شکسته از قبل شده، یاد می کند از راز و نیاز شبانه مردانی که با خلوص نیت به آسمان شهادت پرکشیدند. رزمندگانی که فریاد عشق و عرفان را بر بلندای قله های کمال سردادند.

از همرزمانی می گوید که سالها در کنارشان قد کشیده بود، هم محله ای هایش در روستای بهمن آباد، شهیدان «موسی (ایمان) کمری» و «علیداد دانشگر» که جلوی دیدگانش آسمانی شدند و همپای سایر شهیدان استان ایلام، بر بلندای میمک، شکوه بهشت را نظاره گر شدند و آیه فتح سرودند و در کمال رضا، به مسلخ عشق رفتند تا لذت دیدار خدا را برای مردمان عصر خویش ترجمه کنند.

جوزعلی از مسئولان انتظار دارد رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس را فراموش نکنند و از همه ی جوانان و اهالی قلم می خواهد که نگذارند یاد و خاطره های سالهای دفاع مقدس به دست فراموشی سپرده شود و تلاش کنند تا این گنجینه های ارزشمند را به نسل های بعدی منتقل کنند.


 

ارسال نظرات
آخرین اخبار