یک هفته به همین راحتی برای عقربه های ساعت گذشت و تاریخ به یکباره از 24 آذر به 30 آذر رسید اما برای ما روزگاری را رقم زد که انگار طولانی ترین ساعت زندگی امان را سپری می کردیم و قبول اتفاقات درونش برایمان نه تنها غیر قابل باور بود بلکه در باورمان نمی گنجید.
باید جلسه آغاز می شد اینجا بود که دورهمی بی او بودن برایمان تلخ ترین جلسه سال را رقم می زد.
تلخ ترین لحظاتی که برای همه اتفاق افتاده بود و در ثانیه های آن باید باور نبودن فرمانده که نه، از دست دادن دوست ، رفیق و یار و یاور کارکنان سپاه امام علی (ع) تنگستان هضم می شد و این آغاز گر اولین جلسه کاری بعد از عروج فرمانده بود.
سخت بود و غم از دست دادنش برای همه ما سنگین تمام شد اتفاقی که همچون فرو ریختن کوه درونمان را ویران کرد و داغ سنگینی را بر دل بسیج و سپاه تنگستان گذاشت.
چاره ای جز تسلیم تقدیر الهی نیست و تا ابد فقط و فقط تنها با مرور ساعات بودنش و خاطرات شیرینش در ذهنمان می تواننیم اندکی بر دل داغدیده مان تسلی ببخشیم.
یادش بخیر همین هفته گذشته بود که با اقتدار هر چه تمام تر محمد علی ملاکی بر کرسی فرماندهی سپاه امام علی (ع) تکیه زده بود و چه زیبا از ولایت، انقلاب و انقلابی گری سخن می گفت و شایستگی های پاسداری را برایمان مرور می کرد.
یادش بخیر که دیروز بود و امروز دیگر نیست و باید روزهای سخت بی او بودن را تجربه کنیم که چه تجربه سخت و دشواری است.