حالا انتخاب فیلم هم مثل انتخاب هر کالای فرهنگی، شکل و شمایل دیگری به خود گرفته است. مردم حالا بر اساس یک بسته ارائه شده از سوی فیلم، آن را انتخاب میکنند.
کد خبر: ۸۷۹۲۷۲۴
|
۲۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، خیلی وقت‌ها تهیه کنندگان سینما و آنها که سرمایه خود را در اختیار بخش سینما قرار میدهند، از فروش فیلمها در هر ماه و هر فصل به یک پیش بینی و راهکار برای ساخت فیلمهای بعدیشان میرسند و اینکه حالا وقت ساخت فیلم کودک است یا کمدی یا تلخ و یا...
 
اما حالا مدتی است بعضی اهالی سینما معتقدند که نمیشود چندان به میزان فروش فیلمها اعتماد کرد و از روی آنها به علایق و سلایق مخاطب پی برد. اما در مقابل، دسته دیگری هستند که معتقدند با توجه به تخصصی شدن تبلیغات و ارائه بسته های مختلف از سوی هر فیلم به مخاطب، بیشتر و بهتر میشود از استقبال مخاطب به نقشه راه رسید. فروش فیلمهای در حال اکران تا امروز  به این شرح است:
 
فیلم «فروشنده» در مدت سه ماه و یک هفته و با در اختیار داشتن اغلب سالنهای سینما ( در ابتدا بیش از 100 سالن در اختیار داشت)  با بیش از 15 میلیارد و 800 میلیون تومان به اکران خود ادامه می دهد.
 
«آس و پاس» در مدت 53 روز اکران، حدود 3 میلیارد تومان فروش داشته است.
 
«سیانور» در مدت حدود 53 روز نمایش با فروش حدود  3 میلیارد تومان در تهران و شهرستان  روبرو شده است .
 
فیلم سینمایی «سلام بمبئی» ظرف 13 روز نمایش به فروش 4 میلیارد میلیونی تومان رسید.
 
 فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» بعد از 53 روز نمایش در تهران وشهرستان 27 سالن در اختیار دارد و به فروش بیش از یک و نیم میلیارد تومان دست یافت.
 
فیلم «متولد 65» پس از 40 روز اکران و با در اختیار داشتن درصد خوبی از سینماها به فروش 1 میلیارد و 20 میلیون تومان رسید.
 
فیلم سینمایی «نفس» پس از یکماه اکران توانست به فروش نزدیک یک میلیاردی دست پیدا کند.
 
فیلم «یتیم خانه ایران» بعد از 40 روز اکران فیلم به فروش 900 میلیون تومان رسید.
 
فیلم مشکل گیتی ظرف دوهفته نمایش  150میلیون تومان فروش داشته است.
 
فیلم «لاک قرمز» ظرف یک هفته  نمایش به فروش60 میلیون تومان رسید.
 
«فرار از اردو» بعد از حدود یک ماه نمایش با فروش حدود  80 میلیون تومان،  «جنجال در عروسی» در مدت یک هفته اکران با فروش 40 میلیون تومان ، «شرفناز» که در مدت کمتر از یکهفته تنها 4 سینما به آن اختصاص داده شده است، حدود یک میلیون و 300 هزار تومان فروش داشته است.
 
شاید با نگاهی کوتاه پیرامون میزان فروشها، رسیدن به تحلیلی درباره چرایی این میزان از فروشها بتواند آسیب شناسی درست تری از شیوه ارائه هر فیلم به دست دهد.
 
به طور کلی، نحوه انتخاب یک کالای خانگی، فرهنگی یا ...از سوی مردم تا دو دهه پیش با شیوه انتخابشان در سالهای اخیر به کلی متفاوت بود. مثلا در همان ایام، هر مجله یا روزنامه ای خواننده خاص خودش را داشت و آنقدری خواننده پروپاقرص داشتند که همیشه در روز انتشار فلان مجله، سراغ دکه ها بروند و مجله مورد علاقه شان را بخرند.
 
در مورد انتخاب فیلم برای سینما رفتن هم دیدن یک تیزر تلویزیونی از فیلم کافی بود تا آن را انتخاب کنند و سینما بروند. تیزرسازها هم مقید بودند که موضوع و فضا و حال و هوای تیزر را به درستی ارائه دهند و همان تیزر کوتاه شناسنامه ای مختصر و مفید برای فیلم باشد. روی همین حساب، تیزر را میدیدند و از شکل آن میفهمیدند که فیلم شاد است یا غمگین، کمدی است یا غیر کمدی، اجتماعی و خانوادگی است یا جاسوسی و پلیسی و ....
 
اما حالا انتخاب فیلم هم مثل انتخاب هر کالای فرهنگی دیگری، شکل و شمایل دیگری به خود گرفته است. مردم حالا بر اساس یک بسته ارائه شده از سوی فیلم، آن را انتخاب میکنند. بسته ای که تیزر تلویزیونی فقط یکی از بخش های آن است. بسته ای که شامل محتوایی متشکل از داده های دیداری و شنیداری و تحلیلی و استنباطی است.
 
داده های 4 گانه تبلیغاتی برای هر فیلم
 
اگرچه عوامل زیادی در فروش یا عدم فیلمها موثرند. اگرچه تعداد سالنهای اختصاص یافته به هر فیلم نقش موثری در فروش دارد و اگرچه زمان اکران هر فیلم، میتواند وضعیت گیشه آن را تا حدودی معین کند اما موثرتر از همه این عوامل، بسته ای است که از سوی عوامل فیلم به مخاطبشان ارائه میشود. بسته 4 گانه ای که حالا دیگر اهمیتش اثبات شده است. کم نیستند فیلمهایی که در بدترین زمان اکران شده اند و بیشترین مخاطب را داشته اند. یا فیلمهایی که در چند سالن محدود اکران داشته اند اما تمام سئانس هایشان را پر رفته اند و حتی بعضی ها ایستاده به تماشای فیلم پرداخته اند. اما داده های این بسته ارائه شده کدامند؟
 
1و2- داده های دیداری و شنیداری
 
حالا دیگر بسته تبلیغاتی ارائه شده، بسته ای است که داده های 4 گانه آن از طریق صدا و سیما و رسانه های دیداری، رسانه های مکتوب، فضای مجازی و ارتباط سینه به سینه تامین میشود.این یعنی مردم تیزر فیلم را از صدا و سیما و سایر رسانه های تصویری میگیرند  اما تمام و کمال به آن اعتماد نمیکنند، چرا که نمونه های نقض نسبتا زیادی در این تیزرها دیده و دریافته اند که سیاق تیزرسازی کنونی با دو دهه قبل تفاوتهای اساسی دارد.
 
برای نمونه امسال و در ایام نوروز فیلم تلخ " ابد و یک روز" روی پرده بود. فیلم بسیار تلخی که موضوعی اجتماعی داشت و درباره اعتیاد بود. در این فیلم صحنه کوتاهی بود که قرار بود خواهر ازدواج تلخی کند و برای همیشه از کنار آنها برود. برادرها و بقیه خانواده ها هم برای اینکه کمی غصه شان را فراموش کنند بی هیچ بهانه ای شروع میکنند به رقصیدن. شادی تلخی که در مجموع دو سه دقیقه بود.اما برای تیزر فیلم، این بخش انتخاب میشود و مخاطبی که فیلم را ندیده خیال میکند با فیلمی شاد و پر از رقص و آواز طرف است. از این نمونه ها هم در سالهای اخیر کم نبوده اند.
 
از سوی دیگر فضای مجازی و عضو کردن افرادی در گروه های مربوط به هر فیلم میتواند مبلغان بالقوه برای تبلیغ فیلم را به مبلغان بالفعل آن تبدیل کند.
 
بخش دیگری که داده های دیداری در آن ارائه میشود رسانه های مجازی است. رسانه هایی که میتوانند تیزرهای متفاوتی از هر فیلم را در فضای مجازی منتشر کنند وبا ارائه تصاویر هر فیلم و تیزهای مختلف، علاقه مندی و عطش مخاطبان را برایدیدن فیلمها بیشتر کنند. اگرچه فراگیری این رسانه ها قابل قیاس با رسانه ملی نیست اما به اندازه خود میتوانند مردم را به سینما بکشانند.
 
داده های شنیداری نیز قاعدتا هم امکان ارائه از رادیو را دارد و هم باتوجه به محدود شدن مخاطبان رادیو، از طریق شفاهی و چهره به چهره امکان ارائه دارد.
 
در بخش شفاهی، زیرکی تهیه کننده و عوامل فیلم میتواند موجب بروز اتفاقی بسیار خوی یا بد برای فیلم شود.برنامه ریزی گروه هر فیلم برای اینکه چه داده هایی در این بخش، باید منتقل شود و چه مباحثی نباید طرح گردد. این که مثلا فلان فیلم، مقابل یک فیلم دیگر است، اینکه فلان شخص با ساخت فیلم مخالف بوده، چه افرادی به ساخت آن کمک کرده اند و یا مثلا سرمایه فیلم از کجا تهیه شده است و بسیاری دیگر از اطلاعات حاشیه ای که میتواند کنجاوی مخاطب یا تعصب و خشم و ناراحتی و شادی و ...را برای او موجب شود و حتی کمک کند که هر شخص، خود مبلغ فیلم شود.

3- داده های تحلیلی
 
داده های تحلیلی قابلیت ارائه از سوی همه رسانه ها را دارد. صداوسیما میتواند در برنامه های مختلف به بحث و بررسی پیرامون هر فیلم بپردازد و تحلیلهای مختلفی نسبت به آن ارائه دهد، روزنامه ها و مجلات مختلف و نیز سایت ها و خبرگزاریها نیز هرکدام به فراخور، تلاش میکنند تا تحلیلهایشان از هر فیلم را ارائه دهند و مخاطب را به دیدن فیلمها ترغیب کنند یا اجازه آن را ندهند.
 
فیلمهایی که نقشه تبلیغاتی مدونی ندارند، در این بخش چشمشان به دهان منتقد یا قلم اوست و منتظر میمانند تا او خط بدهد و این خط بسط یابد و رشته اصلی نقد فیلم شود.
 
اما در مورد بعضی فیلمها، این مورد متفاوت است. فیلمهایی که گیشه و بازگشت سرمایه برایشان اهمیت دارند نقشه منطقی و مستدلی را از همان آغاز میچینند. نقشه ای که در آن حتی نقد احتمالی منتقدان پیش بینی میشود و مخالفت و ایستادن آنها از سوی خط ارائه شده توسط فیلم با دقت مورد ارزیابی قرار میگیرد.این فیلمها از لحظه پایان تولید میدانند قرار است چه نقدی محور شود و چه مخالفتهایی شکل خواهند گرفت و ...
 
4- داده های استنباطی:
 
شاید حالا در میان همه انواع داده ها برای هر فیلم، این بخش از همه مهمتر باشد. داده استنباطی نتیجه و برآیند همه داده هایی است که از طرق مختلف به مخاطب رسیده و موجب میشود که او به نتیجه نهایی در مورد هر فیلم برسد و پاسخ سوالهایی از این دست را بیابد:
 
قصد این فیلم سرگرم کردن مخاطب است یا وادارکردن او به تفکر و تلنگر زدن به مخاطب و...
 
مخاطب واقعی این فیلم کدام رده سنی است (ممکن است در تبلیغات مختلف قصد تلقین این موضوع وجود داشته باشد که فلان فیلم، فیلم کودک است اما مخاطب به این استنباط برسد که فیلم، اگرچه درباره کودک است اما به درد والدین میخورد و مواردی از این دست)
 
آیا این فیلم سفارشی است و برای تامین منویات اداره یا بخش و دستگاه خاصی شده است؟

این فیلم دارد در حد و اندازه خودش حرف میزند یا میخواهد با گنده گویی، بزرگ جلوه کند؟
 
آیا قصه فیلم کشش دارد و یک و نیم یا دو ساعت را میشود با لذت دیدید یا فیلم خسته کننده است و دیدنش سخت؟
 
حال و هوای فیلم شاد است یا تلخ؟
 
فیلم به درد ارائه به جشنواره های خارجی میخورد یا برای مردم ساخته شده است؟
 
فیلم، چه ارزش افزوده ای برای مخاطب دارد که آن را به پارک رفتن و کتاب خواندن و ..ترجیح دهد؟
 
چرا مخاطب باید فیلم را در سینما ببیند و دیدن فیلم در سینما ، بسیار بهتر از دیدن آن در شبکه نمایش خانگی است؟
 
شاید حالا و با مرور بسیار سریع این موارد (که در صورت ریز شدن در آنها مطول خواهد شد و در این مجال نمیگنجد) بشود به این نکته پی برد که چرا مثلا فیلم خوب و درخشانی مثل "نفس" به سختی یک میلیارد میفروشد و فیلم معمولی مثل "من سالوادور نیستم" به فروش بالای ده میلیارد هم راضی نمیشود. شاید حالا وقتش رسیده باشد که به تخصصی شدن شیوه ارائه هر فیلم نگاهی دوباره بیندازیم و بپذیریم که شیوه سنتی، حالا دیگر حتی میتواند موجب دیده نشدن زحمتهای یک گروه خوب برای ساخته شدن فیلمی درخشان شود.
منبع: مشرق
ارسال نظرات