حجت الاسلام والمسلمین محمدصابر جعفری عنوان کرد
عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت گفت: قطعاً آینده آرمانی و متعالی به وقوع خواهد پیوست و جامعه و بشریت نمی تواند در مقابل تجلی این وعده حق و عظیم، بی تفاوت و بی مسئولیت باشد.
کد خبر: ۸۷۸۹۳۵۱
|
۱۹ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۳
به گزارش خبرگزاری بسیج، بررسی و تحلیل جایگاه روز نهم ماه ربیع الاول و آغاز امامت و ولایت حضرت حجت(عج) در باور و فرهنگ عالم تشیع و تبیین چگونگی دست یابی به فرهنگ و تمدن نوین اسلامی بر پایه منویات و رویکردهای نهضت مهدوی(عج) و همچنین واکاوی جامعه هدف در پذیرش و مقبولیت امامت و سقایت امام عصر(عج)، با توجه به گزاره ای گوناگون زمانی و مکانی آن دوره، ما را بر آن داشت تا با حجت الاسلام والمسلمین محمدصابر جعفری، محقق و پژوهشگر حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت(عج) گفتگویی ترتیب دهیم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.

*تبیین روز نهم ماه مبارک ربیع الاول و آغاز امامت و ولایت حضرت ولی عصر(عج) در باور جهان تشیع و جایگاه این روز در تثبیت و ادامه مسیر امامت درعالم تشیع و در جهان اسلام را، چگونه تحلیل و تشریح می فرمایید؟

در این باب باید گفت که اصل مسئله بیعت با اهل بیت(ع)، در عالم تشیع، یک فرهنگ و حرکت مبنایی است و نمی توان آن را یک حرکت جدید و تازه نامید. در باور تشیع این گونه تبیین و تثبیت شده است که به واسطه شهادت هر کدام از ائمه معصوم(ع)، مردم و محبین، در جهت بیعت با امام معصوم بعدی(ع) گام بر می داشتند و با بیعت با امام معصوم(ع) دیگر، راه ولایت و امامت اهل بیت(ع) را ادامه می دادند. در مورد بیعت با ائمه معصوم(ع) گاهی این بیعت علنی و به صورت عام اعلام می شد و مردم و مسلمین با توجه به اعلان عمومی می بایست با امام معصوم(ع) خود بیعت می کردند.

نمونه بارز این نوع بیعت، در بیعت گرفتن پیامبر اکرم(ص) در روز عید غدیر خم و در جهت امامت و ولایت حضرت امیر(ع) دیده می شود. این رویکرد در دوره زمانی سایر ائمه معصوم(ع) نیز ادامه می داشت تا با شهادت حضرت امام عسگری(ع) و بیعت گرفتن از مردم و محبین در باب امامت و سقایت حضرت حجت(عج) پایان یافت. نکته مهم و قابل توجه در باب بیعت با حضرت حجت(عج) این است که این بیعت با سایر بیعت ها متفاوت است و علت تفاوت آن نیز، در گستره تأثیرگزاری و اثر بخشی ولایت حضرت حجت (عج) و همچنین غایت و آرمان ظهور و امامت امام عصر(عج) است که به تعبیری کامل کننده تمامی آرمانها و ارزشهای الهی و آسمانی سایر انبیاء(ع) و امامان معصوم(ع) است.

به تعبیری وجود مقدس حضرت حجت(عج) کمال غایی و آمالی انسان و جامعه بشری خواهد بود. بنابراین این بیعت با سایر بیعت ها تفاوت خواهد داشت. قطعاً در فضایی که مملو از شبهات و چالش ها و کاستی ها و انحرافات است، بیعت با امام عصر(ع) معنا و مفهوم دیگری خواهد داشت. این بیعت به معنای همراهی و همگامی و همچنین معرفت یابی و بینش بیشتر و همگامی با امام عصر(عج) در جهت رفع و رجوع معضلات بشر و جامعه بشری، معنا و تأویل می گردد. این رویه و نگرش، قطعاً سرآغاز و مبدأ شروع و پویش قیام و نهضت وظهورعصر مهدوی(عج) و پایان سیطره ظالمان و سفاکان در عالم خواهد بود.

*به نظر حضرتعالی چگونه می توان فرهنگ و اندیشه و یا به تعبیری تمدن نوین و متعالی الهی و اسلامی را با توجه به منویات و رویکردهای باور مهدوی(عج) در حال حاضر و شرایط کنونی استحصال نمود؟

به نظر می رسد که اگر بخواهیم در رویکرد و مسیر دست یابی به تمدن نوین و متعالی اسلامی با توجه به تعالیم و تدابیر مهدوی گام برداریم می بایست به دو محور اساسی و اصلی فرهنگ مهدوی(عج)، توجه و اهتمام داشته باشیم. یک محور در این بحث، مولفه آینده و آینده نگری است. در هر باور و فرهنگ و دینی، بنا به تعالیم مختلف و گوناگونی که از مجراهای مختلف دریافت کرده اند، یک آینده و غایتی برای انسان و جامعه انسانی ترسیم و تبیین شده است. در باور مهدویت، این آینده، آینده ای است که مورد خواست و نظر تمامی ادیان و انبیاء الهی و مصلحان است و غایت و نهایت سعادت و کمال و تعالی انسان و جامعه بشری خواهد بود و ما و جامعه اسلامی ما، باید در جهت رسیدن به آن آینده آرمانی و متعالی حرکت کنیم و خود و جامعه را در مسیر رسیدن به آن هدف عالی و غایی قرار دهیم.

باید عنوان کرد که قطعاً این آینده به وقوع خواهد پیوست و جامعه و بشریت نمی تواند در مقابل تجلی این وعده حق و عظیم، بی تفاوت و بی مسئولیت باشد. محور دیگر در این بحث، شرایط حال و به تعبیری شرایط کنونی است که در باور و فرهنگ مهدوی(عج) و در رسیدن به تمدن و بنیان عظیم الهی و اسلامی مورد نظر، قابل تأکید و پیگیری خواهد بود. باور و فرهنگ مهدوی(عج) نمی تواند نسبت به شرایط و موقعیت عصرغیبت و دوران قبل از ظهور، بی تفاوت و بی مسئولیت باشد. اگر این رویکرد را مورد نظر و دید اصولی قرار دهیم آن وقت است که می توان گفت: فرد فرد جامعه اسلامی در راه و مسیر تحقق و دست یابی به تمدن نوین الهی و اسلامی مسئول و اثر گزار خواهد بود.

لذا می بایست به این دو رکن، یعنی نگاه به آینده و تلاش جهت رسیدن به آن جامعه آرمانی و متعالی و همچنین ایجاد احساس مسئولیت و وظیفه، نسبت به شرایط و موقعیت کنونی، در جامعه و ارکان آن، توجه و اهتمام کرد، تا بتوان به دست یابی به تمدن و فرهنگ نوین الهی و اسلامی امیدوار بود. بنابراین می توان بیان کرد، تمدن مهدوی(عج)، یعنی تجسم یابی کامل دین مبین اسلام، هم در بُعد آینده نگری و نگرش به آینده آرمانی و هم نگرش و اثرگذاری و اثربخشی در شرایط و موقعیت های کنونی و به تعبیری دوران قبل از ظهور.

*استاد، چگونگی پذیرش و مقبولیت امامت امام عصر(عج) در جامعه زمانی آن دوره و باور نمودن امامت جهان بزرگ و سترگ تشیع، آن هم توسط کودکی خردسال چگونه تعریف و تبیین می گردد؟ اصولاً تعارضات و رویکردهای اختلافی در این باب چگونه می بایست تحلیل و تشریح شوند؟  

باید بیان کرد که در مورد این مسئله در گذشته، بسیار بحث و گفتگو انجام شده و اگر بخواهیم به طور اجمالی و در این مقام، در باب این موضوع بحث کنیم باید عنوان کرد که اگر این سوال از جانب افرادی که دارای اعتقاد و ایمان به ادیان الهی هستند مطرح شود، می توان با اشاره به بحث نبوت پیامبران خداوند(ص) و آن هم در سنین کودکی همانند نبوت حضرت مسیح(ع) و حضرت یحیی(ع) به این سوال پاسخ داد و اگر این شبه از جانب متمسکین و محبین به عالم تشیع بیان شود، می توان با استدلال به امامت، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و آن هم در سنین کودکی، به این سوال و شبه جواب داد.

نکته دیگر در این باب این است که مقام امامت و ولایت معصوم(ع)، همانند بحث عمارت و پادشاهی نیست که با بخشنامه و امریه به منصه ظهور و بروز برسد. این موضوع، یعنی امامت و رهبری جامعه، توسط امامان قبلی(ع) و در مورد امام بعدی(ع)، به مردم و محبین و توسط احکام، یادآوری و اشاره می شده است. در مواجهه با رویکرد ائمه(ع) دو گروه و طیف به طور جدی و اساسی مشی و راه و سلوک ائمه(ع) را رصد می کردند و در صورت ظهور و بروز کاستی و یا قصوری از جانب ائمه(ع) آن را برملا می کردند و از ادامه رهبری و امامت ائمه(ع) جلوگیری می کردند. گروه اول دشمنان و معاندان ائمه(ع) بودند که در تمامی سکنات و احوال به دنبال تخریب و خدشه دار کردن وجه ائمه(ع) بودند. به طور نمونه شما می بینید که مأمون لعین با اشاره و دستور به سران و دانشمندان بزرگ دوران خود، فرمان می دهد که می بایست با مناظره و مباحثه با امام رضا(ع)، حتماً یک نقطه ضعف و اشتباهی از حضرت رضا(ع) بگیرید.

وقتی دانشمندان با امام رضا(ع) مباحثه می کنند و شکست می خورند می بینید که مأمون لعین، همین رویکرد را در مورد امام جواد(ع) و آن هم در دوران کودکی ایشان پیگیری می نماید و مجدد با شکست عالمان و دانشمندان آن زمان توسط امام جواد(ع)، مثل یحیی بن اکثم، نقشه شومش ناتمام می ماند. گروه دومی که حرکت و مشی ائمه(ع) را رصد می کردند، گروهی بودند که امام شناس بودند و سابقه همراهی و همگامی و زیست با ائمه(ع) را نیز داشتند و رویکردشان نیز در جهت تضعیف و قصور گرفتن از ائمه(ع) نیز نبود.

این افراد مذاق فکری و اندیشه ای و رفتاری امام(ع) را می دانستند. به طور نمونه؛ شخصی مانند علی بن جعفر(ع) فرزند امام صادق(ع) که خود از راویان و ناقلان حدیث است و برادر امام کاظم(ع) است و عموی امام رضا(ع) نیز هست با توجه به سن و سال زیادی که داشت و با توجه به کودکی و خردسالی امام جواد(ع)، با احترام و ادب در کنار حضرت جواد(ع) می نشست و از رفتار و کردار و گفتار امام جواد(ع) و با توجه به مشاهداتی که از سایر ائمه(ع) دریافت کرده بود، به حقانیت و صلابت وجودی امام جواد(ع) اشراف پیدا می کرد و امامت این بزرگوار را تأیید می نمود و به همین علت از محضر ایشان روایت و حدیث دریافت می کرد.

در باب وجود مقدس امام عصر(عج) نیز همین دو گروه قرار داشتند که اصالت و حقانیت امامت ایشان را تأیید می نمودند. یک گروه مانند جعفر، عموی امام(عج) که بنا به اسناد و مستندات تاریخی، حتی با دستگاه خلافت عباسی و در جهت تضعیف ائمه(ع) گام بر می داشت و حتی خود دستگاه خلافت که به طور قطعی به دنبال کوتاهی و قصور از جانب امام زمان(عج) بودند. این گروه ها با توجه به حقانیت و صلابت امام عصر(عج) و تأییدات خداوند، در راه رسیدن به خواسته و هدف خود، که همانا زیر سوأل بردن مقام امامت امام عصر (عج) بود، ناکام ماندند.

گروه دوم از بزرگان و سرشناسان عالم تشیع و امام شناسانی مانند؛ عثمان بن سعید، که وکیل اول امام عصر(عج) بود و یا محمد بن عثمان سعید، که وکیل دوم امام(ع) بود، تشکیل می شد. این دو در مجاورت و موانست با امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) زیست کرده بودند و از لسان مبارک این دو امام(ع)، بیاناتی در باب این دو نفر بیان شده است. اینان با دریافت و پاسخ گیری سوالات و شبهاتی که از امام عصر(عج) می کردند و همچنین انطباق آنها با فرامین ائمه قبلی(ع) درمی یافتند که این سخن و کلام مختص امام معصوم(ع) است و وجود مقدس امام عصر (عج) را تأیید می کردند، لذا با توجه به این مشخصات و مولفه ها می توان گفت که بحث امامت، آن هم در دوران کودکی، نمی تواند بحث و امر نامعقول و نامعتبری باشد و حقانیت امامت امام عصر(عج)، با توجه به این شاخصه ها، قابل اثبات و تأیید خواهد بود
ارسال نظرات