خبرهای داغ:

علیمردان خان بختیاری را بهتر بشناسید

به مناسبت سالروز شهادت مبارز نستوه علیمردان خان بختیاری اسطوره استکبار ستیز قوم غیور بختیاری مقاله ای توسط بسیج عشایری چهارمحال و بختیاری تهیه و تدوین شد.
کد خبر: ۸۷۸۹۱۰۰
|
۱۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۲

به گزارش سرویس بسیج عشایری خبرگزاری بسیج، به مناسبت سالروز شهادت مبارز نستوه و اسطوره استکبارستیز شهید علیمردان خان بختیاری مقاله و سرگذشت مبارزاتی این شخصیت ارزشمند توسط بسیج عشایری هارمحال و بختیاری تهیه و تدوین شده که به شرح ذیل حضورتان تقدیم می گردد؛


حماسه علی مردان خان بختیاری:


مقدمه:

کار بسیار به جایى است که ما چهره‌هاى سالم و برجسته را در میان بخش هاى مختلف اقوام کشورمان جستجو و معرّفى کنیم؛ ظلم بزرگى است که انسان قبول کند شخصیّت‌هایى فداکارى‌هایى کردند و برجستگى‌ها و امتیازاتى از خودشان نشان دادند و چهره‌ى این ها مغفول بماند و فداکارى این ها و مجاهدت این ها ندیده گرفته بشود.   امام خامنه ای(مدظله العالی)


سوابق مبارزاتی و بیگانه ستیزی قوم بختیاری در برابر استکبار و استبداد قدمت دیرینه ای دارد که برجسته ترین دوران آن به عصر سلسله قاجار  برمی گردد و در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار در ایران که شاخص ترین این قیام ها جنبش مشروطه است که توسط آزادیخواهان و مبارزانی همچون؛ علی قلی خان سردار اسعد، صمصام السلطنه و ضرغام السلطنه، به همراه فتاوای روحانیت اصفهان و نجف قیام شیر علی مردان خان بختیاری و بی بی مریم بختیاری این راه را ادامه دادند.


بختیاری‌ها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی موثری داشته‌اند، و به عنوان یک قوم عدالتخواه و ظلم ستیز در طول تاریخ کهن ایران مطرح بوده اند، و چهره های مبارزاتی متعددی را به تاریخ ایران معرفی نموده اند. و همانطور که اشاره شد  نقش برجسته بختیاریها در انقلاب مشروطه که بسیار تاثیرگذار بود.


از چهره‌های نامدار تاریخ معاصر این قوم چون شهید علیمردان خان بختیاری، شهید بهنام محمدی و سردار حاج محسن رضایی و برخی اقدامات فرهنگی در معرفی جایگاه بختیاری به کشور اشاره کرد و باید گفت: در جامعه بختیاری زمینه الگوگیری زیادی وجود دارد اما  آنچنان که لازم بود در معرفی این قوم و سوابق مبارزاتیشان کار زیادی صورت نگرفته لذا لازم است برای ارایه این الگوها تحقیق و پژوهش لازم انجام گیرد.

* بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای همایش نکوداشت شیرعلیمردان خان بختیارى:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

کار بسیار به جایى است که ما چهره‌هاى سالم و برجسته را در میان بخش هاى مختلف اقوام کشورمان جستجو و معرّفى کنیم؛ ظلم بزرگى است که انسان قبول کند شخصیّت‌هایى فداکارى‌هایى کردند و برجستگى‌ها و امتیازاتى از خودشان نشان دادند و چهره‌ى این ها مغفول بماند و فداکارى این ها و مجاهدت این ها ندیده گرفته بشود. همین‌طور که دوستان بیان کردند، بختیارى‌ها و عموماً لرها - که در مناطق وسیعى از کشور حضور دارند و زندگى می کنند - جزو بهترین و باوفاترین اقوام ایرانى بودند. البتّه یکى از امتیازات کشور ما، تنوع اقوام و قومیّت ها و مانند این ها است؛ و الحمدلله همه هم همین‌جورند، یعنى انسان وقتى نگاه می کند، اقوام مختلف ایرانى با هم همبستگى و چسبندگى و ارتباط و اتّصال و توادُد به معناى واقعى دارند؛ در طول تاریخ هم همین‌جور بوده، زمان ما هم بحمدالله به‌طور کامل همین‌جور است.

خب، هر قومى خصوصیّتى دارند؛ ما بختیارى‌ها و لرها را به صداقت، به صفا، به شجاعت، به غیرت شناختیم. این ها در قبال عقاید اسلامى و عقاید مذهبى و عقاید تشیّع، بسیار پایدار و داراى پافشارى و پایمردى بودند در طول زمان و زمان خود ما هم همین محسوس بوده و این را دیدیم. به سادات چقدر احترام می گذارند، به خاندان پیغمبر چه قدر احترام می گذارند، به طور مطلق به روحانیون [چقدر احترام می گذارند]؛ حالا فرمودند(۱) که شخصیّت‌هاى علمى آن جا معروف نشده‌اند؛ لکن من که چند سال قبل از این رفتم شهرکرد،(۲) آن‌طور که در ذهنم هست، آنجا با برخى از روحانیون لر و بخصوص بختیارى آشنا شدیم و این ها گفتند و کسانى را هم از شخصیّت‌ها اسم آوردند؛ منتها مظلومیّت این قوم همین است که حتّى شخصیّت‌هاى روحانى‌شان هم شناخته شده نیستند، معروف نیستند؛ خب این ها بایستى جستجو بشود و تلاش بشود. و حالا که شما بحمدالله در این جریان قرار گرفتید، خوب است که کار را ادامه بدهید و بگردید واقعاً شخصیّت‌ها را پیدا کنید، منتها آن‌چنان که هستند؛ یعنى دقّت بشود که شخصیّت‌سازى نشود. همان‌طور که جناب‌عالى(۳) اشاره کردید کاملاً درست است، خوانین بختیارى همه یک‌جور نبودند؛ بله، آمدند اصفهان و آن کارهاى بزرگ انجام گرفت، امّا همه یکسان نبودند.

مهم ترین برجستگى علیمردان‌خان حضور در جنگ بختیارى‌ها در مشروطه نیست - آن‌وقت یک جوانى بوده، هجده نوزده سال یا بیست سالش بوده - مهم‌ترین کارش مبارزه‌ى با رضاخان است که بعد هم دستگیر شد و بعد هم اعدام شد به دست رضاخان. او ایستادگى کرد. البتّه اشاره کردند آقاى رضایى، مادر او - بى‌بى - ضدّ انگلیسى و ضدّ بیگانه بوده؛ واقعاً این هم نشان‌دهنده‌ى این است که چگونه تربیت مادر، شخصیّت فرزند را اصلاً شکل می دهد؛ یعنى این مادر توانست این بچّه را این‌جور بار بیاورد که یک شخصیّت برجسته‌اى بشود. تجلیل از شخصى مثل علیمردان‌خان و مادر او و شخصیّت‌هایى از این قبیل که مبارزه کردند با استبداد و با رضاخان و با سلسله‌ى پهلوى، کار شایسته‌اى است، کار خوبى است و جهت‌گیرى‌هاى این ها هم روشن بشود؛ این پرچم «لااله‌الاالله»اى که گفتند،(۴) به نظر من چیز مهمّى است که معلوم باشد که این ها کسانى بودند که با عقاید دینى و با احساسات برخاسته‌ى از عقیده‌ى دینى و تأیید شده‌ى به‌وسیله‌ى عقاید دینى‌شان مبارزه می کردند و می جنگیدند.

 امیدواریم ان‌شاءالله خداوند به شماها توفیق بدهد. مراقب باشید تفکیک بشود بین آن کسانى که صادقانه، خالصانه، براى خدا در مبارزات حقیقى و آنچه می شود آن را جهاد نامید شرکت کردند، با آن کسانى که نه، اغراض دیگرى داشتند. به‌هرحال امیدواریم که گذشتگان خدوم و ارزشمندى که در همه‌ى بخش هاى کشورمان بودند، ان‌شاءالله خداوند با اولیائش محشور کند، درجات شان را عالى کند، گناهانشان را بیامرزد؛ و شماهایى را که هستید توفیق بدهد که ان‌شاءالله بتوانید آن عقب‌افتادگى‌هاى قبلى را جبران کنید؛ و ان‌شاءالله بتوانید از علماى بزرگ، از شخصیّت‌هاى برجسته، کسانى را در بین این مجموعه معرفى کنید. بله، در منطقه‌ى بروجرد و آن مناطق لرستان، شخصیّت‌هاى برجسته و بزرگى از لُرها وجود داشتند، ان‌شاءالله در بین بختیارى‌ها هم ما همین را شاهد باشیم. ان‌شاءالله موفّق و مؤیّد باشید.


خاندان و نسب
علی مردان خان یا شیر علی مردان در سال 1310ه.ق. متولد گردید پدرش علیقلی خان پسر محمد علی خان از طایفه ی محمود صالح یکی از شاخه های بزرگ چهارلنگ بود. وی بر طوایف زیادی از چهار لنگ نفوذ داشت و در بین هفت لنگها نیز جایگاه خاصی داشت. مادر علی مردان خان، بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخان بختیاری است.. بی بی مریم نه سال بیشتر نداشت که پدرش بدست ظل السلطان به قتل رسید. در سن 15 سالگی علیرغم میل باطنی و به اصرار برادران به خانه ی شوهری رفت. بی بی مریم دارای سه پسر شد که یکی از آنها در کودکی درگذشت و دو پسر دیگرش یکی علی مردان خان و دیگری محمد علی خان بود. با مرگ شوهر، بی بی به نزد برادرانش بازگشت و در پناه آنان به تربیت فرزندان پرداخت.


 در جنگ جهانی اول برخی از سران ایل بختیاری به ضدیت با انگلیس پرداختند.


 تربیت علی مردان خان برعهده بی بی مریم این شیر زن مبارز با افکار و اندیشه وطن پرستی و مبارزه با استعمار انگلیس بود. از همان ابتدا تلاش فراوان نمود تا روحیه ی آزادمنشی، حق طلبی و ظلم ستیزی را که ویژگی ذاتی ایلیاتی می باشد، در فرزند خود ایجاد و تقویت کند و او را به گونه ای تربیت کند که در اوج جوانی در انقلاب مشروطه و فتح اصفهان و تهران و جنگ با اشغال گران روسیه و انگلیس مشارکت موثر و فعال داشته باشد. و یکی از قیامهای جاودان و مردمی را رهبری نماید.


مشروطه، جنگ جهانی اول، کسب تجربه
علی مردان خان در سن 17 سالگی به همراه سواران بختیاری و در کنار داییهای خود در فتح اصفهان وتهران ، شکست استبداد و مقابله با طرفداران محمدعلی شاه در گوشه و کنار مملکت حضوری فعال انگلیس داشت و تجربه ای کسب کرد که بعدها در خیزش مردمی وی بسیار موثر واقع شد. در جریان اشغال کشور به ویژه توسط قوای روسیه، مناطق بختیاری و همجوار آن نیز از حمله ی انگلیس و روسها در امان نماند. بسیاری از آزادیخواهان تهران و اصفهان به منطقه ی زاکرس بختیاری پناه آورند. و بیشتر آنان مهمان ضرغام السلطنه و بی بی مریم و علی مردان خان بودند

.

مناطق عشایری استان چهارمحال و بختیاری برای چندین ماه ماوای مبارزان و آزادیخواهان بسیاری شد. علی مردان خان که در این ایام قریب 23 سال سن داشت فرصت گرانبهای بدست آورد تا با افکار و اندیشه های آزادیخواهان و روحانیون و میهن دوستان مشهور کشور بودند، آشنا شود و درباره ی اوضاع جهان، جنگ جهانی اول و دسته بندی دول متخاصم اطلاعات ارزنده ای کسب نماید. علی مردان خان با ذکاوت و تیزبین دانسته های بسیاری کسب نمود. به همراه مادر و و سواران شجاع بختیاری به دفعات با نیروهای انگلیس و روسیه وارد جنگ شد و در شبیخونهای متعدد ضربات مهلکی به قشون انگلیس و روسیه وارد ساختند. پشت سر گذاشتن دو مرحله و مقطع مهم تاریخ کشور و حضور و مشارکت فعال در آنها (انقلاب مشروطه وی را به پختگی لازم و کسب تجارب ارزنده ای در مبارزه و سیاست رساند. همین تجارب ارزنده باعث گردید تا در سال 1308 شمسی ، رهبری قیام را بر عهده گیرد و در کمترین زمان بین طوایف هفت لنگ و چهارلنگ انسجام و وحدت بوجود آورد

.

آغاز قیام
در مبحث اقدامات رضا شاه بر ضد ملت ایران خاصه بختیاری ها ، موجب شد که سیاستها و اقدامات وی بتدریج زمینه نارضایتی و شورش ایل بختیاری را فراهم ساخت. در این راستا در بهار سال 1308 شمسی، تعدیات و ظلم و ستم رضاه شاه، از جمله طرح استبدادی تخت قاپو ، خون علی مردان خان و بسیاری از مردان ایل را به جوش آورد. از دست دادن گله و احشام، کنار گذاشتن اسب و تفنگ، زندگی زیر سقف خانه ای که در مکانی نامناسب بنا شده و به آن عادت نداشتند، گذاشتن کلاه پهلوی بر سر، پرداخت مالیاتی سنگین، دوری از ایل و خدمت به رضا شاه و دهها تصور و فکر دیگر چون خوره به جان جوانان بختیاری افتاد از این همه ظلم و اجحاف به ستوه آمده بودند. فقط منتظر فرصت بودند تا بپا خیزند و بر علیه ظلم رضا شاه وارد جنگ شوند. علی مردان خان در گرمسیر (خوزستان) با مردان ایل خود به شور می نشیند تا ببیند در قیام او را همراهی می کنند. غیور مردان عشایری که تاکنون چنین تحقیر و مورد ظلم واقع نشده بودند، مردانه هم قسم شدند که تا پای جان او را همراهی خواهند کرد. به سرعت طوایف دیگری از چهارلنگ و هفت لنگ به او پیوستند. بسیاری از سران عشایر جوان نیز همدل و همصدا با او طوایف را تحریک و تشویق نمودند که با وی همراه شوند. اخبار این خیزش مردمی به گوش دولتیان رسید. رزمندگان راههای ارتباطی را قطع کردند تا در صورت حمله قوای دولتی غافلگیر نشوند. علی مردان خان رزمندگان خود را به منطقه  «پشت کوه» هدایت کرد. خشم مردم از رضا شاه و عمالش سبب گردید تا علی مردان خان محبوب همه جا با استقبال گسترده عموم مردم مواجه شود. مردم با ساز و دهل از وی استقبال و پیشاپیش نیروهایش گوسفند قربانی و داوطلبانه آذوقه و مایحتاج مورد نیاز رزمندگانش را تأمین می کردند. جوانان دسته دسته به او می پیوستند.


حکومت، مرکزی«سردار فاتح» و محمد جواد خان سردار اقبال را برای مذاکره روانه کرد دو شبانه روز گفتگو ادامه داشت ولی کاری از پیش نبردند و قلباً قیام علی مردان را می ستودند. بوسیله پیکی به نام»  علی صالح خان«گزارش ناکامی خود و هشدار لازم درباره تصمیم رزمندگان را به خوانین و دولت ارسال داشتند. اردو به«تنگ گزی» و«شوراب» رسید. طوایف زیادی مانند: زراسوند، اسیوند، بابا احمدی، بابادی و... به او پیوستند.


در حوالی«پیر غار» علی مردان خان انگیزه و هدف قیام خود را تشریح کرد و رزمندگان عهد و پیمان بستند که تا آخرین نفس و تا جان در بدن دارند برای نابودی رضا شاه «بجنگند. «هیأت اجتماعیه بختیاری» متشکل از 12 نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل گردید تا با نظارت هیأت مزبور سازماندهی نیروها انجام گیرد و عملیات رهبری شود و با هدف استیفای حقوق از دست رفته عشایر مبارزه را آغاز کنند.


جوانان بختیاری برای اثبات وفاداری و پایبندی به قیام به قرآن سوگند خورده و برخی مهر و امضاء کردند. علی مردان خان سپس رهسپار »فریدن«  شد تا طوایف چهارلنگ ساکن فریدن را برای همراهی در قیام فراخواند. قشونی از جوانان بختیاری تشکیل گردید که قلبشان سرشار از نفرت و کینه فراوان نسبت به رضا شاه بود. به درخواست دولت گروهی از خوانین مانند:  »امیر جنگ، »سردارظفر«، »سردارمحتشم«  و »مرتضی قلی خان« وارد مذاکره با علی مردان خان شدند. اما خوانین مسن نتوانستند خان جوان را قانع و از تصمیمش منصرف نمایند. تقربیاً تمام بختیاریها اختلافات را کنار گذاشتند و با رهبر قیام همراه شدند. تنها» جعفرقلیخان سردار اسعد «که وزیر جنگ بود حرکت و اقدام آشکاری در حمایت از قیام نداشت آنهم بیچاره به او بدگمان شدند که در خفا به بختیاری اسلحه و مهمات ارسال می کند. و همین بدگمانیها بعدها باعث دستگیری، خلع از قدرت و محکومیت به مرگ وی شد.


بیشتر سران بختیاری نیز پنهانی به علی مردان کمک می کردند و از وی پشتیبانی می نمودند. اردوی بختیاری در 15 خرداد 1308 شمسی روانه ی شهرکرد شد. قبل از ورود به شهر به ماموران دولتی و نظامیان اخطار شد که شهر را ترک کنند. سرهنگ» صادق خان« حاکم نظامی شهرکرد که به مردم ظلم و ستم زیادی روا داشت، با 50 نفر نظامی عمارت »مشهدی ابراهیم«، دبیرستان و ژاندارمری را سنگربندی کردند، روسای ادارات نیز در این اماکن متمرکز شدند. اما با بررسی اوضاع و گزارشهای رسیده کارکنان و اموال ادارات به بروجن منتقل شدند و نیروی نظامی نتوانست در مقابل غیرت و شجاعت جوانان بختیاری مقاومت کند. شهر تخلیه شد

.

در تاریخ 27 خرداد 1308 شمسی علی مردان خان با نیروهایش که تعداد آنها 2000نفر بود و بر پرچم آنان عبارت «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله» نقش بسته بود و شعار می دادند«ایما ای خایم دینون راست کنیم، جون ز ایما، مال ز ایسا » (ما می خواهیم دین را اصلاح کنیم، جان از ما، مال از شما)، وارد شهرکرد شده و شهر را به تصرف خود در آوردند.


اماکن دولتی در اختیار رزمندگان قرار گرفت. علی مردان خان تمام قوانین دولتی که موجب تحقیر، فشار و ستم به مردم بود، ملغی اعلام کرد. مالیاتها لغو گردید، لباس و کلاه بختیاری رواج پیدا کرد و هر کس کلاه پهلوی بر سر می گذاشت جریمه یا حبس می شد. ماموران نظام وظیفه (سلطان سید پاشا خان و سید رضاخان خطیب شهیدی که اهل آذربایجان بودند) چندین روز محبوس شدند.


سواحل زاینده رود تا»پل کله« به تصرف بختیاریها درآمد. دولت از این اقدام شجاعانه ی سواران بختیاری به وحشت افتاد. نیروهایی را به فرماندهی سرهنگ »محمد خان میمند«  از راه »تنگبیدکان« جهت مقابله با بختیاریها اعزام نمود. سواران بختیاری به فرماندهی»نادرقلیخان« پسر سردار اشجع و» اسماعیل خان زراسوند«داماد امیر مفخم، با تصرفتنگ انجیره» و ارتفاعات مشرف بر دشت، قوای مزبور را در«سفید دشت» به محاصره کامل در آوردند. سروان «عبدالله هدایت» مأمور می شود حلقه ی محاصره را بشکند ولی رشادت رزمندگان بختیاری باعث می شود تا پس از بر جا گذاشتن تلفات سنگین وادار به عقب نشینی شوند. نیروهایی که به فرماندهی سرهنگ «امین الله خان جلوه» از طرف بروجن عازم شهرکرد بودند، دستگیر و خلع سلاح شدند. بختیاریها آنان را سوار قاطرهای لخت و بعضی را پیاده با ساز و دهل به شهرکرد وارد کرده و انتشار شکست قشون دولتی را اعلام نمودند.


هواپیماهای جنگی تلاش کردند تا به نیروهای نظامی محاصره شده که در قلعهابوالقاسم خاندر سفید دشت پناه گرفته اند، آذوقه برسانند، چند نوبت مردم بی دفاع را در شهرکرد و مناطق نزدیک به میدان جنگ بمباران کردند. خوانین، تجار و اهالی شهرکرد تلگرافی با این مضمون تهیه و مخابره می کنند:


وزارت جنگ: قانون بین المللی اجازه نمی دهد مردم بی پناه و بی دفاع را بمباران نمایند.


پاسخ رسید:
»آقایان خوانین سردار فاتح و سایر خوانین بختیاری قانون بین المللی اجازه می دهد که هر کجا قشون دشمن اقامت دارد بمباران شود اگر شما یاغی دولت نیستید خود را به ارکان حرب معرفی کنید.»


این پاسخ دولت اعتراضاتی را به دنبال داشت و قشون بختیاری برای در امان ماندن مردم، شهرکرد را تخلیه کرد. در تمام مناطق بختیاری پاسگاهها و نیروههای نظامی از جمله نیروهای مستقر در جانکی خلع سلاح شدند و منطقه به تصرف کامل بختیاریها در آمده و از کنترل دولت خارج گردید. محاصره نظامیان چهل روز به طول انجامید. رضا شاه بشدت وحشت زده و عصبانی شده بود. خوانین مسن و با نفوذ و مشغول در دستگاه دولتی را تحت فشار زیاد قرار داد تا اسباب تفرقه و پراگندگی سواران بختیاری را فراهم سازند. رضا شاه برای» محمد جواد خان سردار اقبال«  و» محمدرضاخان سردارفاتح «  و برخی خوانین دیگر امان نامه فرستاد و سعی در جلب نظر و جدایی آنان از اردوی بختیاری را داشت. در این اوضاع دولت بر شورش فارس چیره گردید و از ناحیه ی فارس احساس آسودگی نمود. لذا نیروهایش را از اصفهان، لرستان و فارس بسیج کرد تا به جنگ بختیاریها بروند. رضا شاه سه ستون نظامی کاملاً مجهز از سه طرف به منطقه گسیل داشت. تیمسار شاه بختی از طرف مبارکه، سرتیپ تاجبخش از طرف نجف آباد و سامان و تیمسار محتشمی از سوی فریدن، به سمت محل تجمع رزمندگان بختیاری عزیمت کردند. از طرفی خوانین وابسته به دولت و مسن که احساس خطر کردند وارد عمل شدند. و به تضعیف و تفرقه اندازی میان قیام کنندگان پرداختند. نیروهای نظامی از هر سو سر رسیدند. و تقریباً سواران بختیاری به محاصره در آمدند و مجبور بودند با چهار جبهه بجنگند.


در حین درگیری و همزمان مذاکرات  صلح و آتش بس در قفهرخ (فرخ شهر کنونی) ادامه داشت که ناگهان حمله ی بی رحمانه  نظامیان از زمین و هوا آغاز گردید. در واقع نظامیان با مطرح کردن مذاکره و توافق، به دنبال کسب فرصت لازم برای آشنایی با منطقه و طراحی نقشه حمله بودند. نیروهای پیاده با پشتیبانی آتشبارهای توپخانه تنگ انجیره را مورد حمله قرار دادند پس از سه روز مقاومت نیروهای بختیاری، تنگه به اشغال قوای دولتی افتاد با تصرف تنگه هجوم به ارتفاعات اطراف تنگه سهل و آسان گردید، جنگ در سیاه کوه شدت گرفت اما نیروهای دولتی توانستند ارتفاعات را به تصرف خود در آورند و زمینه برای شکستن حلقه محاصره نیروهای محصور بوجود آید. و سرانجام محاصره نظامیان شکسته شد.


در نهم مرداد در قریه قهفرخ آخرین سنگر رزمندگان به تصرف قشون دولتی در آمد و به دنبال آن نیروهای بختیاری شهرکرد را تخلیه کردند و قشون دولتی این شهر را به تصرف خود در آوردند. چند روز بعد در سه فرسنگی شهرکرد جنگ خونینی صورت گرفت ولی این بار نیز بختیاریها شکست خوردند. اردوی دو هزار نفری بختیاری که به مدت پنجاه روز در حال نبرد بود و از مهمات و اسلحه کافی و مجهزی نیز برخودار نبود، شجاعانه جنگیدند و علیرغم خلق حماسه ی وصف ناشدنی و رشادتهای فراوان با سلاحهای ابتدایی، پس از چند روز در مقابل قشون مجهز، زبده و تازه نفس شکست خوردند. تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند، جمع کثیری مجروح و عده ای نیز اسیر شدند تعداد زیادی از رزمندگان نیز از جمله علی مردان خان از مهلکه جان سالم بدر بردند. با تصرف شهرکرد، و مرتضی قلی خان صمصام به حکومت بختیاری منصوب گردید.این نبرد چهل و چهار روزه به جنگ » سفید دشت« معروف است و در اذهان عموم و تاریخ بختیاری یکی از بی نظیرترین و اصیل ترین قیامهای مردمی و به یادماندنی ترین حماسه و صحنه ی مقاومت و شجاعت ایل بختیاری است.


جنگ های چریکی
بعد از تصرف شهرکرد و استقرار نیروهای نظامی در این شهر علی مردان خان به همراه جمعی از یاران وفادارش به جنگ و گریز چریکی روی آورد. قوای لرستان و سرهنگ رضاپور برای دستگیری خان تا میانکوه وی را تعقیب نمودند علی مردان خان از مناطق سخت و دشوار» کینو« و» لپد« عبور کرد. خان در بین مردم بسیار محبوب بود به همین خاطر مردم نه تنها با نیروی نظامی همکاری نمی کردند بلکه برای جلوگیری از دستگیری خان اطلاعات غلط به نیروهای نظامی می دادند. خان از طریق گردنه های صعب العبور راه سردشت را در پیش گرفت تا به امامزاده احمد فداله رسید. سرهنگ «صادق خان» مامور دستگیری خان بود.در امامزاده احمد فداله یا احتمالاً در منطقه ی» زرگ« با علی مردان ملاقات می کند و از جانب دولت به وی اطمینان می دهد که در صورت تسلیم خطری وی را تهدید نمی کند.برخی می گویند،سرهنگ صادق خان امان نامه ی دولتی را به وی ارائه می دهد. بسیاری از همراهان خان با تسلیم شدن وی مخالفت می کنند وباردیگر بروفاداری خود به خان تأکید می ورزند.  »قلی شاه الیاسی« بزرگ طایفه ی حاجیوند از او می خواهد به منطقه ی»شوی« برود. علی مردان قبول نمی کند. خان به همراه جمع کثیری از یارانش روانه سردشت شد و از آنجا راهی دزفول گردید. در دزفول میهمان شخصی به نام»خرم« بود اهالی دزفول نیز در مدت توقف در دزفول از وی حمایت کردند. وی مردم را به آرامش دعوت نمود و به اتفاق سرهنگ صادق خان و نیروهایش روانه ی اهواز و از آنها به تهران منتقل و گرفتار زندان رضا شاه شد.


ماجرای افشای ستمکاری برخی خوانین
 
در دوره انتقال قدرت از قاجاریه به رضاخان، خوانین بختیاری که به واسطه درآمدهای نفتی و عواید ناشی از تصدی زمام امور شهرهای جنوب بسیار ثروتمند و قدرتمند شده بودند و حکومت مرکزی را فاقد قدرت و اقتدار می دانستند ، ظلم و اجحاف به بختیاری ها را به حد اعلا رسانده بودند. علی مردان خان نیز که محبوب بختیاری ها بود، چندین شکایت نامه تنظیم و به ریاست مجلس شورای ملی ارائه نمود.


علی مردان خان در این شکوائیه بر چند نکته و موضوع تاکید و اشاره کرده است:
1- ظلم و ستم فراوان خوانین به بختیاری ها و استثمار بیرحمانه مردم
2- وابستگی خوانین به دربار پهلوی  
3- بی اعتنایی برخی خوانین به اصول مشروطیت و عدالتخواهی


خوانین بختیاری در قبال اعتراض ها و شکایت های علی مردان خان ، عده ای از سران و ریش سفیدان طوایف و تیره های چهارلنگ را وادار و یا تطمیع کردند تا علیه علی مردان کارشکنی کرده و وی را ناتوان نشان دهند. آنها نیز تحت حمایت به ویژه سردار ظفر شکایت های متعددی را بر علیه علی مردان خان تنظیم و به مجلس و وزارتخانه های مربوطه ارسال می کردند.  


دوران حبس و اعدام
زندان قصر تهران پذیرای یکی از جوانمردترین جوانان وطن گردید، راد مردی که حتی زندان بان نیز شیفته ی اخلاق و مردانگیش می شود. زندانیان نیز از اینکه دلاوری آزاد مرد هم بند آنان گردید، بر خود می بالیدند و خرسند از این افتخار بودند. علی مردان که اتهامات وارده یعنی تلاش برای نابودی رژیم شاه را، پذیرفته بود، جمعاً بیش از چهار سال در حبس بود. حتی در زندان نیز آشکارا از ظلم و ستم رضا شاه انتقاد می کرد و رویای نابودی شاه را در سر می پروراند. وی در زندان هرچه بدست می آورد به زندانیان می بخشید. روح سخاوتمند و آزادمنش این جوان ایلیاتی او را محبوب زندانیان و زندانبانان کرد. »سید جعفر پیشه وری« که به هنگام گرفتاری علی مردان خود در زندان بود می گوید:


(میان خوانین بختیاری اول علیمردان خان و بعد هم خان بابا خان اسعد مورد تحسین زندانیان واقع گردیده بودند. ) علی مردان خان اگرچه شخصاً در زندان دارایی نداشت ولی هر چه گیرش می آمد با محتاجین و دوستان زندانی خویش مصرف می نمود. بنای حوض و گل کاری حیاط کریدور هفت از اوست. گویا برای اینکار در حدود دویست تومان خرج کرده بود. او بعضی صفات بسیار جوانمردانه داشت.... صبح مطابق معمول نزد علی مردان خان بودم تازه بساط چای را مهیا کرده بودیم. عمادی در را زد سلام کرد و دم در ایستاد. قیافه اش گرفته به نظر می آمد. خیال کردیم منتظر تعارف است. در صورتیکه وقتی می آمد بدون تعارف می نشست. علی مردان با تعجب پرسید: چرا نمی فرمایید؟ سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفانه نمی توانم می خواستم تشریف بیاورید بیرون تا مطلب محرمانه ای که داشتم خدمتتان عرض کنم. علی مردان خندید و گفت: مقصودتان را فهمیدم ... این دیگر خجالت و دم در ایستادن ندارد. بفرمایید بنشینید تا کارهایم را کرده مهمان را راه انداخته، بعضی یادگارها دارم که باید پشتشان نوشته شود.

البته با خاتمه اینها می رویم چیز مهمی نیست. عمادی خواه ناحواه آمد و نشست. و مرد محکوم به اعدام مثل اینکه هیچ اتفاق مهمی نیفتاده باشد اسباب و اثاثیه که می بایستی به اشخاص داده شود. همه را با کمال آرامش جمع آوری کرد. پشت کتابهایش را به اسم هر کسی که می خواست یادگاری بدهد نوشت... مطابق عادت روزانه با کمال خونسردی ناشتایی خود را صرف کرد بهترین لباسهایش را پوشیده عصایش را برداشته گفت: بفرمایید حاضرم. من و عمادی برخاستیم علی مردان خان بدون تعارف جلو افتاد ما پشت سرش از در اتاق بیرون آمدیم او در مریضخانه زندان نگه داری می شد. لذا از اولین افرادی که خداحافظی کرد زندانیان بیمار بودند. با همه یکی یکی دست داد. احوالپرسی کرده از آنجا به زیر هشتی، کریدورهای یک و دو و چهار آمدیم. آنجا هم از پشت در آهنین با همه زندانیان خداحافظی کرد از راه کریدور یک گذشته بزیر هشتی اولی رسیدیم. در آنجا با کمال تأثر از هم خداحافظی کردیم. من با دلی پر از حسرت و تأثر به کریدور خودمان برگشتم. او همراه عمادی بیرون رفت. شنیدم در راه از مشاهده گریه چند نفر از همراهانش که برای اعدام می بردند، خشمناک شده، گفته بود: «این ننه من غریبم ها را کنار بگذارید با گریه و زاری آبرویمان را نریزید اگر ما هم موفق می شدیم همین معامله را با آنها می کردیم»... در آخرین لحظاتی که می خواستند وی را به چوبه دار ببندند کلاه پهلوی خود را به نشانه نفرت از رژیم پهلوی مچاله کرد و دور انداخت و صدای رسایش که می گفت: زنده باد ایران و آزادی«


به نقل از » بزرگ علوی «روز اعدام جامه ای زیبا برتن کرده و سرو رویی آراسته داشت، با گامهای بلند و استوار و قامتی رسا به قتلگاه نزدیک شد. وقتی یکی از دژخیمان می خواست چشم هایش را به هنگام اعدام بندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعاً مافوقان شما را خوشحال می کند من هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تاکنون من شیری را دست و پابسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.


آری جوان آرمان گرا و میهن دوست که عموم مردم او را با نام »شیر علی مردان« می شناسند، در سن 42 سالگی خون خود را نثار میهن کرد و به شرف شهادت نایل آمد.


علی مردان خان برای آخرین بار در تاریخ 12 آذر 1313 و برای چندمین بار (جمعاً بیش از چهار سال زندان بود) به اتفاق تعدادی دیگر از خوانین دستگیر و روز 17 آذر 1313 تیر باران می شود. تاریخ اعدام وی را بعضی اسفند ماه همان سال ذکر کرده اند. به همراه علی مردان خان هفت نفر از خوانین دیگر نیز اعدام شدند که عبارتند از: سردار فاتح، سردار اقبال، شکرالله خان ضرغام الدوله بویر احمدی، سرتیپ خان هژیر عشایر بویر احمدی، آقا گودرز احمد خسروی، امام قلیخان رستم ممسنی و حسین خان دره شوری.


درباره محل دفن علی مردان خان نیز اطلاع دقیق و درستی نیست برخی محل دفن او را قبرستان امامزاده عبدالله در قطعه پایین شهر ری وعده ای انتهای میدان تیر زندان قصر که هم اکنون بیسیم نجف آباد در آنجا قرار گرفته است، می دانند.


علل شکست قیام؛


به نظر می رسد قیام علی مردان خان به دلایل ذیل با شکست مواجه گردید.
1-نداشتن اسحله و مهمات
بنا بر گزارش اهالی و بسیاری از روزنامه ها و نوشته ها اردوی 2000 نفری بختیاری از سلاحهای ابتدایی برخوردار بوده و بسیاری از آنها با شمشیر، چوب و چماق وارد شهرکرد شدند. بنابراین با این بضاعت نمی توانستند در مقابل هواپیماهای جنگی و آتشبارهای سنگین و مجهز قشون دولتی مقاومت کنند

2-فقدان سازماندهی
نیروهای قیام اکثراً مردم عادی بودند که از ظلم و ستم دولت به تنگ آمده بودند. شرایط دشواری که بواسطه ی اعمال سیاستهای رضا شاه در بختیاری ایجاد گردید، زمینه را برای یک خیزش و قیام عمومی فراهم ساخت. این امر چنان سریع اتفاق افتاد که فرصت آموزش و سازماندهی نیروها بدست نیامد. سواران و تفنگداران بختیاری که از تجارب جنگی برخوردار بودند اکثراً در اختیار خوانین مسن و متمایل به دولت بودند که در این قیام مشارکتی نداشتند. برخی از خوانین و سواران بختیاری که تجربه شرکت در جنگ را داشتند با تشکیل «هیأت اجتماعیه بختیاری» تلاش فراوان نمودند تا سازماندهی لازم را بوجود آورند اما نداشتن فرصت باعث گردید تا این مهم محقق نگردد.

3-مخالفت خوانین با قیام
اگرچه بیشتر خوانین از وقوع قیام خرسند و خوشحال بودند و بسیاری از خوانین جوان به قیام پیوستند. اما خوانین با نفوذ و صاحب نام همانند«مانند «جعفرقلی خان سرداراسعد» که وزیر جنگ بود، به دولت تمایل داشتند و دولت نیز به آنها مأموریت داده بود که رزمندگان را متفرق و صفوف آنها را از هم بپاشند. این خوانین از چند جهت بیمناک و نگران بودند. نخست اینکه پیروزی علی مردان و محبوبیت وی در بین مردم، می توانست موقعیت و جایگاه آنان را به لذا علیرعم دشمنی با رضا شاه مایل نبودند خان جوان پیروز میدان باشد. دیگری اینکه می دانستند با این امکانات و بضاعت نمی توان در مقابل قشون دولتی که بر بسیاری از قیامها فائق آمده، ایستادگی کرد و پیروز شد. پس سعی می کردند محتاطانه عمل نمایند تا شک دولت برانگیخته نشود و در صورت شکست قیام، دولت بهانه ای برای ایجاد مزاحمت نداشته باشد. از طرفی خوانین از سوی وزیر جنگ و خوانینی که در بدنه دولت مشارکت داشتند، درفشار بودند، زیرا این قیام می توانست موقعیت آنان را نیز به خطر اندازد و موجبات بدگمانی دولت را بوجود آورد. دولت هدفش از آوردن این افراد جلب حمایت بختیاری بود حال با اوضاع پیش آمده، اگر نتوانند در حل مشکل به دولت کمک کنند. بدون تردید مورد سوظن و متهم به بی لیاقتی خواهند شد. با این اوصاف خوانین جلسات و نشستهای متعددی برگزار کردند تا به هر طریق بتوانند از ادامه وضعیت و بحران جلوگیری نمایند و کنترل اوضاع را در دست گیرند. خوانین حتی تلاش کردند تا قیام در خاک بختیاری محصور و محدود شود و شعله های آن به مناطق دیگر سرایت نکند. این اقدام خوانین با تلاش دولت سبب گردید تا در کشور یک فضای بی خبری از قیام شکل بگیرد.


4-فقدان حمایت های گوناگون
معمولاً هرگاه در کشور ما قیامی صورت می گرفت مردم مناطق دیگر، علماء و مراجع، گروهها سیاسی و جریانها، مطبوعات و نشریات، شخصیتهای با نفوذ و سران قبایل و عشایر و... به نوعی با قیام کنندگان ارتباط برقرار نموده و از آنان پشیبانی می نمودند یا افکار عمومی را از جریانات مطلع می کردند و حداقل این بود که از نظر سیاسی و فکری حمایت می شدند. اما متأسفانه به دلیل شرایطی که محصول سرکوب و اختناق بود، تقریباً همه قیامها سرکوب شده بود و آزادیخواهان منکوب گردیده بودند. و کسی نمی توانست آشکارا از قیام حمایت و پشتیبانی کند. نشریات نیز در خدمت دولت بودند. اخبار را به گونه ای انعکاس می دادند که به نفع دولت باشد. در این اوضاع خفقان آور قیام مردمی جوانان بختیاری تنها ماند. سلاح، مهمات، تجهیزات و حمایت فکری و سیاسی و پشتیبانی افکار عمومی نیازهای ضروری قیام بود که بی پاسخ ماند و قیام شکست خورد.

     

                                  اشعار گاگریو - حماسی در وصف شیر علی مردون

                     تفنگ علی مردون، هم باز صدا کرد                سرهنگ کله پوستی، هنگ بلا کرد

                   تفنگ علی مردون، هم باز غرمنید                  سرهنگ کله پوستی، چادر رمنید

                   کجه تیر، کجه سپاه، کجه فراشم                     ره بدین دام و ددوم، بیان سر لاشم

                   مو لر بلیط خورم هف سال چوپونم                   ار زنیم وه قرقره،مو مشق ندونم

                   بی عروس تو کل بزن، تا مو کنم جنگ             شمشیرم وا گل زنم، سی ایل چهار لنگ

                  بی عروس کل ازنه، کل بساکی                       سنگران خین گرد، تا کفت خاکی

                 بی عروس تو کل بزن، کل بساکی                     تفنگچی زه مم صالح، سواره زه راکی

                 شمشیر علی مردون طلای بی غش               به زمین برچ ای زنه، به آسمون تش

                 بی بی یل سی کشتنم پلان بریدن                   گویلم ز داغ مو، هی لاله چیدن

                  دشمنون زه بهد مو چاره ندارن                          گو یل نیله سوار به هفت و چارن

                   بی عروس سر قله پلا بریده                           لاش اسبید علی مردون به دار کشیده

                   کجه رهد خان گپم هم وزن شابید                    هر کی کشتس خانمه کارش خطا بید

                   اساره به آسمون، ماهی وه دریا                    تا نیا آقا علی، ایل نیگره جا

                    لاشمه گویل بنین سر تخت منگشت 1                بل غرورم نشکنه، دورون ور گشت

                      بعد مو قله تلن کنین سیه پوش2                     سی تقاص جون مو خینم زنه جوش

                    چی کلا پر پر کنم رم سر فردون                      اسم شانه کور کنم سی علی مردون

                    طیاره بال بال کنه سرکه وردون                       اسم شانه کور کته، شیر علی مردون

                      طیاره بال بال کنه سرکه فرودن                      شمشیرم به گل زنم سی کل ایرون

                      یه گروهان ز دولتی اود به سیمون                     گرگ که زال ایزنه، سی بیکسی مون

                    بیست و چهار تیر خردمه هنی بهوشم3                  لیک دام و ددوم اوید به گوشم 

                     بالونا بالا هوا بالا تنیده                                           ددیل آممد علی پلا بریده

                     دو در گل سی کشتنم پلان بریدن                           گو یلم ز داغ مو پای کمر بریدن

                       نظامی کله پوسی لنگا ملاری                             نی تری جنگ بکنی وا بختیاری

                        سر تنگ تا ته تنگ تانک و زره پوش                   ما بین شال و قوا خین ای زنه جوش

                         چار لنگون و هفت لنگون غیرت ندارن               چل کنن تهران خراو، خان درارن


فهرست منابع:

1-بررسی جایگاه ایل بختیاری در انقلاب مشروطه ........... دکتر منصور امانی عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر

2- حماسه زاگرس ........................... دکتر مصطفی علیزاده گل سفیدی

3-حماسه شیرعلی مردون - برگرفته از کتاب سرداران گمنام............. نویسنده: میلاد موزری

4-تاریخ،فرهنگ و تمدن ایل بزرگ بختیاری ................... .نوشته شده توسط: محسن جمشیدوند بختیاری

5- تاریخ و فرهنگ بختیاری............................................. دکتر عبدالعلی خسروی

6- سایت دانشنامه ویکی پدیا

ارسال نظرات
آخرین اخبار