خبرهای داغ:
یادبود بزرگان/

همدرسی که در 46 سال حتی یک مکروه هم مرتکب نشد

آیت‌الله میرزا علی‌‌اصغر اشعری از دوستان و همدرسان حضرت امام(ره) است؛ شخصیتی والا که به تعبیر حضرت روح‌الله در 46 سال، حتی یک مکروه هم مرتکب نشد.
کد خبر: ۸۷۸۵۰۹۵
|
۰۹ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۱
همدرسی که در 46 سال حتی یک مکروه هم مرتکب نشد
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، سخن از آیت‌الله میرزا علی‌‌اصغر اشعری قمی، از روحانیون برجسته و پرهیزکار شهر مقدس قم است که در سال 1318 هجری قمری در این شهر دیده به جهان گشود.

باید گفت خاندان اشعری قمی، سابقه‌‌ای دیرینه و درخشان در ترویج معارف اهل ‌بیت‌(ع) داشته و از مؤسسان مکتب بزرگ حدیثی در شهر کریمه اهل بیت‌(س) بوده‌اند؛ چنانچه بخش قابل توجهی از روایات جوامع حدیثی شیعه از عالمان این خاندان نقل شده است و برخی از آنان از فیض مصاحبت امامان معصوم (ع) برخوردار بوده و مورد ستایش آن بزرگواران قرار گرفته اند.

میرزا علی اصغر، تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون تهران آغاز کرد. او سپس به حوزه علمیه قم آمد و به فراگیری علوم دینی پرداخت. وی در قم از محضر بزرگان فقه و حکمت مانند آیات شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و سید صدرالدین صدر بهره‌‌مند شد.

وی در کنار امام خمینی و حضرات آیات گلپایگانی و اراکی، از شاگردان ممتاز حوزه درسی حاج شیخ عبدالکریم به شمار می‌رفت و با جدیتی که در تحصیل داشت، موفق شد تا به درجه اجتهاد برسد. آیات سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ ابوالقاسم کبیر قمی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی از جمله استادانی بودند که اجازه اجتهاد آیت الله اشعری قمی را صادر فرمودند.

در یکی از این اجازه نامه‌ها که به قلم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، زعیم بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف مزیّن است، وی با القابی مانند فاضل کامل، عالم عامل، ابوالمفاخر و صاحب سلیقه، مورد خطاب قرار گرفته است.

 پس از آن بود که آیت الله اشعری قمی، به تدریس، ‌اقامه جماعت، تالیف و تحقیق و البته ارشاد مردم مشغول شد.

وی در ایام ماه محرم و ماه مبارک رمضان و فصل تابستان، برای تبلیغ به مناطق مختلف و از جمله به منطقه زرند ساوه مسافرت می‌کرد تا اهالی آنجا از حضورش بهره‌مند شوند.

در عین حال وی به تهذیب نفس هم اهمیت ویژه‌‌ای می داد که به همین دلیل، دوری از مکروهات، زُهد و ساده‌زیستی ‌اش، زبانزد همگان بود. او حتی‌الامکان از وجوهات شرعی استفاده نمی‌کرد و البته با عموم مردم، بسیار ساده و صمیمی برخورد می‌کرد.

نقل است روزی به روستایی سفر کرده بود که ارباب روستا از بابت احترام، به خدمت وی آمده و گفته بود که سفارش کرده است تا هر روز از باغ، برای ایشان میوه بیاورند؛ امری که آیت الله اشعری آن را نپذیرفت و تقاضا داشت تا مانند مردم ساده و عادی با او برخورد کنند و وی را فردی ویژه نشمارند.

این نیز حکایت دیگری است درباره مقامات عرفانی آیت الله اشعری قمی که از زبان شیخ محمدحسین، آقازاده آیت الله اشعری نقل شده است:

«شبی آقا در حیاط منزل و کنار نوه کوچکش خوابیده بود؛ نیمه‌ شب کودک با صدای بلند،‌ شروع به گریه کرد؛ اما آقا هیچ عکس العملی نشان نداد. ما تعجب کردیم، چراکه آقا به قول خودشان از صدای راه ‌رفتن مورچه بیدار می‌شدند، اما همچنان در خواب بودند.

من رفتم سراغ ایشان و صدایشان زدم، جواب ندادند. بلندتر صدا زدم؛ باز هم جواب ندادند. ایشان را تکان دادم و کف پایشان را خاراندم؛ اما باز هم هیچ حرکتی نکردند. متحیر بودم چه کنم که ناگهان دیدم نفس عمیقی کشیدند، بیدار شدند و مجدد خوابیدند.

بعد از نماز صبح خدمت ایشان رفتم و عرض کردم: آقا دیشب کسالتی داشتید، ناراحت بودید؟ گفتند: نه. پرسیدم: دیشب خوابی دیدید؟ از جواب ‌دادن کراهت داشتند؛ ولی گفتند: بله. عرض کردم: چه بود؟ گفتند: دیشب حضرت عزرائیل آمده بود برای گرفتن جان من و شروع کرد تا جان مرا از نوک انگشت پا بگیرد. گرفتن روح که به سینه من رسید، به یکی از معصومین (ع) متوسل شدم و گفتم: خدایا کاری نکرده‌ام، اگر امکان دارد مهلتی بده تا کاری برای خودم انجام دهم. اینجا گویا حضرت عزرائیل اجازه گرفت و برگشت. آن وقت روح من هم به جسم برگشت و بیدار شدم.»

آقازاده ایشان می‌گوید: من این جریان را برای حضرت امام هم مطرح کردم و ایشان خیلی تعجب کردند.

آن عالم عامل و فقیه ربانی سرانجام پس از عمری مجاهدت و بندگی، در مانند چنین روزی یعنی در بیست و نهمین روز از ماه صفر به سرای باقی شتافت.

از نزدیکان آن بزرگوار نقل شده که وی در حالت احتضار و تا آخرین نفس، به تسبیح و ذکر و یاد خدا مشغول بود.

ارتحال او، برای حضرت امام بسیار سخت آمد و ایشان سفارش لازم را برای دفن آن عالم ربانی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) انجام دادند.

تشییع باشکوه آیت الله اشعری قمی که برگزار شد، آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی، بر پیکر مطهر وی اقامه نماز فرمود تا برای دفن به آستان مقدس فاطمی منتقل شود.

لازم به ذکر است که این عالم ربانی، از دوستان، همدرسان و هم مباحثه ای‌های حضرت امام (ره) در ایام تحصیل بود و شدت علاقه امام به ایشان به حدی بود که وقتی از پاریس به میهن بازگشتند، به منزل وی رفتند، با او دیدار کردند و استمرار آن عالم مجاهد را بر ساده زیستی ستودند.

پایان بخش این گفتار، نقلی است از شیخ محمدحسین، آقازاده آیت الله اشعری درباره بیان مهم حضرت امام نسبت به آن حکیم پرهیزکار:

«در زمان تبعید حضرت امام خمینی در نجف اشرف، خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم می‌خواهم معمم شوم و دلم می‌خواهد شما در مجلس من شرکت کنید.

با اینکه همه آقایان که آنجا بودند، می‌گفتند امام جز بازدید مراجع و علما، در مجلسِ هیچکس شرکت نمی‌کند؛ ولی امام با اندکی تأمل، به دلیل سوابقی که با پدرم داشتند، قبول کردند و با آقا سید مصطفی، برای مراسم عمامه گذاری به منزل آقا میرزا احمد انصاری، از ملازمان آیت الله سید ابوالقاسم خوئی آمدند و یک ساعتی هم نشستند و مرا مورد لطف خود قرار دادند. در همان مجلس بود که حضرت امام درباره آیت الله میرزا علی اصغر اشعری قمی و خطاب به بنده فرمودند:

من با پدر ایشان، آیت الله میرزا علی اصغر اشعری قمی و جد ایشان آخوند ملا محمدطاهر قمی درس می‌خواندیم و مدت 46 سال با آیت الله میرزا علی اصغر، همدرس و هم مباحثه و رفیق بودم و در خلال این 46 سال، یک مکروه هم از ایشان ندیدم.»
ارسال نظرات