خبرهای داغ:
آیت‌الله شیخ محمدعلی اراکی یکی از بزرگ‌ترین علما و مراجع تقلید حوزه علمیه قم است که نفسی مطمئنه داشت و هیچ‌گاه بر رسیدن به مرجعیت، قدمی برنداشت.
کد خبر: ۸۷۸۴۶۹۸
|
۰۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۴
شیخ الفقهاء و المجتهدین و حکایت نفس مطمئنه
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، او را شیخ الفقهاء و المجتهدین می‌نامیدند، شخصیتی که رهبر معظم انقلاب، خود در مراسم تشییع او در تهران و در میان امت عزادار حاضر شدند و شنونده شعار «عزا عزاست امروز؛ روز عزاست امروز؛ خامنه‌ای رهبر، صاحب عزاست امروز» بودند.

سخن از آیت‌الله شیخ محمدعلی اراکی است که در مانند چنین روزی یعنی در هشتمین روز از آذر ماه سال 1373 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع در تهران و قم، در مسجد بالاسر آستان قدس فاطمی قم به خاک سپرده شد.

در پی ارتحال این «مرجع اعلای شیعه»، «عبد مُمتحَن خدا» و «ذخیره گران‌بهای الهی» بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیامی بلندبالا صادر فرمودند که در آن به جایگاه رفیع حوزه مقدسه قم هم اشاره شده است:

«بسم ‌اللّه‌ الرّحمن ‌الرّحیم‌

انّا للّه و انّا الیه راجعون‌

با تلخ‌کامی و اندوه اطلاع یافتیم که عالم ربّانی، فقیه اهل ‌بیت عصمت و طهارت شیخ الفقهاء و المجتهدین، مرجع اعلای شیعه حضرت آیت‌الله العظمی آقای حاج شیخ محمّدعلی اراکی، دار فانی را وداع گفته، جهان تشیّع را به سوگ خود نشانیده‌اند.

این عبد مُمتَحَن خدا و عالم زاهد و پارسا و این ذخیره‌ گران‌بهای الهی در روزگار ما، و این بقیه‌ سَلَفِ صالح و یادگار اساطینِ علم و عمل و تقوا، از جمله‌ برگزیدگانی بود که عمر طولانی و پُربرکتی را بی‌کمترین خدشه و شائبه‌‌ای، در طهارت و نزاهت و قداست و معنویت به سر آورد.

راه خدا را با گامی استوار و اراده‌‌ای خلل ناپذیر طی کرد و یک قرن، دل و جان منوّر و پاکیزه‌ خود را در برابر جلوه‌های رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم ناپذیر و تسخیر ناپذیر نگاه داشت. در امتحان‌های دشواری که در یک زندگی صد ساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن در برابر هر کسی قرار می‌گیرد مانند کوه، استوار و بی‌تزلزل باقی ماند.

هرگز به دنیا و مقام و جلال آن نیندیشید و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا باز نداشت. به سوی شهرت و محبوبیّت و مقبولیت قدمی برنداشت و آنگاه که مقدّس‌ترین و گرامی‌ترین نوع شهرت و محبوبیّت با انتخاب شدن از سوی میلیون‌ها انسان مؤمن، به مرجعیت تقلید، به سراغ ایشان آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ منشانه روبه‌رو شد، اگر چه حاجت مردم را برآورد و از آنان در راه خدا دستگیری کرد امّا خود همان عبد محتاج رحمت الهی باقی ماند و دل خاشع و روح پارسای خود را با محبت الهی و ولایت اولیاء معظّم خدا، بیش از پیش پیوند زد.

اکنون آن جان پارسا، به ملکوت پیوسته و آن دامان پاک، از عالم مادّه برچیده شده است.

او از حقیقتِ «لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» برخوردار و به مجاورت ارواح مطهّر اولیاء و صلحاء سرافراز رفته است، ولی جهان تشیّع و حوزه‌های علمیّه عزادارند.

اینجانب این ضایعه‌ بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولیّ ‌اللّه‌ الاعظم (ارواحنا فداه) و به فرزندان گرامی و فاضل و بیت شریف ایشان و نیز به عموم شیعیان جهان و ملت بزرگ ایران، به ویژه به علمای بزرگ اسلام و حوزه‌های علمیه، مخصوصاً حوزه‌ عظیم‌الشأن قم که این بزرگوار یکی از بنیانگذاران و اسطورانه‌های آن بودند، تسلیت می‌گویم.

بی‌شک حوزه‌ علمیه‌ فیّاض و پر برکت قم، صدقه‌ جاریه‌‌ای است که جهان اسلام در آزمون‌های دشوار و در امر تقلید و هدایت عامّ دینی می‌تواند از برکات آن استفاده کند. این حوزه‌‌ای که در دوران معاصر، منشأ بزرگ‌ترین و پاک‌ترین انقلاب جهان شد و رهبری چون شخصیّت درخشان و کم‌ نظیر حضرت امام خمینی رحمت‌الله علیه را به جهان اسلام هدیه کرد و ذخیره‌ گران‌بهایی چون مرحوم آیت‌الله العظمی اراکی را سالیانی در حریم خویش برای لحظه‌ نیاز جامعه‌ اسلامی محفوظ داشته بود؛ به هنگام، تقدیم امت اسلام کرد امروز نیز علی‌رغم دشمنان اسلام، منبع عظیم و تمام نشدنیِ رجال فقاهت و تقوا است. امروز بحمدالله شخصیّت‌های علمی بزرگی در آن حوزه‌ پُرفیض و برکت، سرگرم تحقیق و تدریس و تربیت شاگردان و فراهم آوردن آثار علمی و تهذیب نفس و کمک به امت مسلمان‌اند و به فضل الهی نیاز مردم به مرجع تقلید جامع الشرایط از آن حوزه‌ مبارکه، برآورده شده است؛ البته دشمنان اسلام از سال‌ها پیش همواره تلاش کرده‌اند که این مشعل درخشان را خاموش و کم ‌فروغ کنند و به خصوص پس از شروع نهضت اسلامی در قم جدّ و جهد آنان برای منزوی کردن حوزه‌ قم چند برابر شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی خصومت آشتی ناپذیر استکبار جهانی و همه‌ دشمنان اسلام با حوزه علمیه‌ قم علنی‌تر و بسی خصمانه‌‌تر شد و بغض آنان در انواع تبلیغاتشان بیش از پیش آشکار شد؛ ولی بحمدالله، عظمت علمی این مرکز عظیم جهانی و وجود شخصیّت‌های بزرگ علمی و تقوایی در آن بر همه‌ ترفندها فائق آمده است و همچنان مرکز توجه و ارادت و عشق و ایمان ملت مسلمان به خصوص شیعیان سراسر جهان، باقی‌مانده است و از این پس هم همین‌گونه خواهد بود.

از خداوند متعال سربلندی و عظمت حوزه‌ مقدسه‌ قم و دیگر حوزه‌های پربرکت علمی را مسئلت کرده و امیدوارم توجهات حضرت بقیّة‌الله الاعظم (ارواحنا فداه) شامل حال علمای اعلام و فضلاء و طلاب جوان این حوزه‌ها بوده و ملت مسلمان را از برکات علمی آنان برخوردار فرماید.

و السّلام علی عباد اللّه الصالحین

سیّد علی خامنه‌ای»

و اما آیت‌الله اراکی، در اراک به دنیا آمد. آیت‌الله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی، فرزند آیت‌الله اراکی درمورد تحصیلات پدرش و اینکه تا 11 سالگی سواد نداشت؛ چنین می‌فرماید: «باسواد شدن ایشان داستان جالبی دارد. می‌فرمودند قبل از آنکه پدرمان به مکه مشرف شود، من در کوچه بازی می‌کردم و تا 11 سالگی سواد نداشتم. در سال 1324 هجری قمری پدرم به حج مشرف شد و شخصی بود به نام «عماد» که مرد فاضل و باسوادی بود و خط زیبایی داشت؛ می‌فرمودند ایشان برای جبران خدماتی که از پدرم به وی شده بود، کوشش کرد که به من خواندن و نوشتن یاد دهد و مرا تربیت کند.

لذا من طی این 9 ماه، خواندن و نوشتن را آموختم. آقای عماد به من گفت که شما باید کتاب گلستان سعدی را بنویسید و سطر اول را خودشان نوشتند و بقیه را من نوشتم و بعد کتاب را صحافی کردند.

وقتی پدرمان از مکه آمد در حالتی که 12 ساله بودم، کتاب گلستان را جلو پدرم گذاشتم، پدرم فرمودند: این چیست؟ آقای عماد گفتند: شما باز کنید. باز کردند و دیدند گلستان به خط زیبایی نوشته شده است. وقتی صفحه آخر آن را نگاه کردند نوشته شده بود؛ «محمدعلی بن احمد» و پدرم از اینکه آن کتاب را من نوشته بودم تعجب کردند.

الان هم این کتاب گلستان در کتابخانه از ایشان به یادگار مانده است».

اینچنین بود که محمدعلی آموختن را آغاز کرد و به یادگیری علوم آل محمد(ص) روی آورد.

او در طول سال‌ها، محضر استادان و علمای بسیاری را درک کرد و چیزها آموخت و پس از آن به تدریس روی آورد.

این مرجع بزرگوار شیعه در طول بیش از 35 سال تدریس مداوم، پیچیده‌ترین مباحث علمی را با گفتاری شیوا و بیانی زیبا مطرح و آن‌ها را به آسانی تفهیم می‌کرد.

از ویژگی‌های آشکار درسی وی، پرهیز از تکرار و زیاده گویی بود. اعتقادش بر این بود که طالب علم، باید قبل از حضور در درس، اشکالات درس را برای خود حل کرده باشد و سپس در بحث حاضر شود؛ از این رو درس ایشان برای افراد کم‌سواد یا مُبتدی، سنگین و فقط برای محققان زحمت کشیده سودمند بود.

آیت‌الله اراکی هم مانند بسیاری از مراجع، تقریرات درس استادان خود و از جمله آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید محمدتقی خوانساری و شیخ محمد سلطان العلماء را به رشته تحریر درآورده است.

و اما یکی از مهم‌ترین اقدامات آن بزرگوار، همراهی با مؤسس حوزه علمیه قم در تأسیس حوزه تشیع در قم است.

اقدام مهم دیگر وی، اقامه نماز جمعه بود. در حقیقت فتوای او درباره وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج)، این عالم متقی را بر آن می‌داشت که این سنت را در هر جمعه به پا کند.

در عین حال خاطرات سال‌ها اقامه جماعت روحانی وی در کنار مقبره استادش، آیت‌الله حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت کریمه اهل بیت(ع) و یا در مدرسه فیضیه، همچنان در ذهن مردم و علمای قم، خاطره انگیز است.

آیت‌الله اراکی را باید از عالمان مجاهد نیز دانست. وی بارها با همراهی آیت‌الله خوانساری، پیشنهاد قیام و مبارزه علیه طاغوت را با آیت‌الله بروجردی در میان گذاشته بودند و نیز در ماجرای فدائیان اسلام، از آنان حمایت می‌کرد. این بود که وقتی حضرت امام، حرکت و مبارزه انقلابی خود علیه رژیم ستمشاهی را آغاز فرمود – و با اینکه وی، 10 سال هم از حضرت امام بزرگ‌تر بود - به همراهی با انقلاب و امام پرداخت و این پشتیبانی پس از ارتحال حضرت امام، درباره رهبر معظم انقلاب هم ادامه یافت و تا رحلت او ادامه داشت.

 درباره سیره اخلاقی آیت‌الله اراکی هم سخن بسیار است و در اینجا تنها به چند نقل قول از برخی بزرگان بسنده می‌کنیم.

آیت‌الله سید محسن خرازی درباره آن مرجع عالیقدر می‌فرماید:«ما نزدیک 28 سال با ایشان در ارتباط بودیم و یک ذره هوای نفس مشاهده نکردیم. حتی ایشان زیر بار مرجعیت نمی‌رفتند؛ زیرا «مَن بِهِ الکفایه» بود. ایشان زمام مقام در دستش بود؛ از تقدّم کسی و تأخّر خود ناراحت نمی‌شد و از تقدم خود هم خوشحال نمی‌شد که البته همه این‌ها ناشی از نفس مطمئنه ایشان بود.

مجالس ایشان بسیار سودمند بود و به سهولت با افراد انس می‌گرفتند، همچنین تواضع و فروتنی نسبت به اساتید و افراد مختلف داشتند و بسیار قدرشناس بودند.

مدت‌ها شب‌ها در مدرسه فیضیه اقامه جماعت می‌کردند و ما خیلی از اوقات شرکت می‌کردیم. من گاهی می‌دیدم که ایشان بعد از نماز، نزدیک ایوان آینه، سر قبری می‌رفتند و فاتحه می‌خواندند. یکبار از ایشان پرسیدم: آیا صاحب این قبر از خویشاوندان شماست؟ فرمود: نه! گفتم: پس چرا برای او فاتحه می‌خوانید؟ فرمود: ایشان برای من داستانی از منقبت علی علیه السلام تعریف کرده و بر من حق پیدا کرده است.

ایشان همچنین به عبادت اهمیت فراوان می‌دادند و در قنوت نافله‌های شبهای جمعه، دعای کمیل می‌خواندند.

به قرآن کریم هم علاقه فراوان داشت و زیاد، تفسیر می‌خواند، به ویژه تفسیر «جوامع الجامع».

و اینچنین بود که این مرجع عالیقدر جهان تشیع در چنین روزی به دیدار معبود شتافت و امروز، بیست و دومین سالگرد اوست؛ رحمت‌الله علیه.
ارسال نظرات