خبرهای داغ:
مبارزه با ظلم و نفي استکبار، از اصول اساسي انديشه مبارزاتي حضرت امام(س) بوده و همواره مورد تاکيد قرار گرفته است.
کد خبر: ۸۷۷۱۶۲۶
|
۱۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۳
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، واژه «استکبار» که در ادبيات سياسي ما وارد شده است از تعاليم قرآن کريم مايه مي گيرد. مبارزه با ظلم و نفي استکبار، از اصول اساسي انديشه مبارزاتي حضرت امام بوده و همواره مورد تاکيد قرار گرفته است. ظلم زدايي و مبارزه با استکبار به عنوان يک مسؤوليت ديني - سياسي، جدي ترين آثار را در قيام ملل مستضعف عليه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خود به جاي گذاشته است.

انديشه ظلم ستيزي حضرت امام(س) که برخاسته از تفکر ديني و باور ناب مذهبي ايشان بود، از يک سو با طرح پديده ظلم ستيزي به عنوان تکليف ديني، موجب شد که اين تفکر با غيرت ديني امت اسلامي گره خورده و براي هميشه به عنوان يکي از الزامات و تکاليف ديني نقش آفرين گردد و از سوي ديگر، روحيه مبارزه با ظلم و قدرتهاي استکباري را در عمق جان توده هاي تحت ستم کاشته و بدين سان، زمينه خيزش و جنبشهاي رهايي بخش و ضد استعماري را بيش از بيش فراهم سازد. مواجهه و رويارويي جدي و همه جانبه حضرت امام با دنياي استکباري و بويژه ابرقدرت آمريکا، در ابعاد نظري و عملي، تاثيرات خاص و عميقي را در جهان و بويژه جنبشهاي اسلامي از خود به جاي گذاشت. اگر تا قبل از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي ايران، رويارويي با دنياي استکباري و ايستادگي در برابر غرب و آمريکا، تنها يک آرمان و ذهنيت دور از واقعيت تلقي مي شد؛ با شکل گيري انقلاب اسلامي و پيروزي همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعماري و رهايي بخش خويش اميدوار گرديد و نهضتهاي اسلامي در عرصه جهاني جان تازه اي يافت.

امام خميني اين نکته را چنين بازگو مي نمايند: «براى من مکان مطرح نيست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر اين مبارزه صورت بگيرد آنجا خواهم بود..»(صحيفه امام، ج‏5، ص: 301)

اگر در انديشه سياسي حضرت امام مبارزه با ظلم و استکبار به عنوان يک تکليف ديني مطرح مي گردد، طبيعي است که اين امر در تقويت و دلگرمي نهضت هاي اسلامي نقش بارزي ايفا خواهد کرد:
«خداى تبارک و تعالى ما را مکلف کرده که با اين طور اشخاص، با اين طور ظَلَمه، با اينهايى که اساس اسلام را دارند متزلزل مى‏کنند و همه مصالح مسلمين را دارند به باد مى‏دهند، ما مکلفيم که با اينها معارضه و مبارزه بکنيم. اگر يکوقتى هم دستمان برسد، دست به تفنگ مى‏بريم و معارضه مى‏کنيم. خودمان تفنگ به دوشمان مى‏زنيم و معارضه با آنها مى‏کنيم‏.»(صحيفه امام، ج‏5، ص: 21)

امام خميني در هر شرايط مناسبي به روشنگري مي پرداخت و اهداف شوم دشمنان را برملا مي ساخت. او مسلمانان را به پاسداري از ارزشهاي متعالي توصيه کرد و تصميم شيطاني دشمن را نسبت به غارت ارزشهاي اسلامي گوشزد نموده و فرمود: «نکته مهمى که همه ما بايد به آن توجه کنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است که دشمنان ما و جهانخواران تا کىْ و تا کجا ما را تحمل مى‏کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهى‏مان نمى‏شناسند. به گفته قرآن کريم، هر گز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى‏دارند مگر اينکه شما را از دينتان برگردانند.» (صحيفه امام، ج‏21، ص: 90)

برخي از مهمترين شاخصه هاي دکترين«استکبارستيزي» در انديشه حضرت امام(س):
حضرت امام(س) در طول مبارزه و بالاخص بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و شکل گيري نظام اسلامي که نظام استکبار جهاني بطور تمام قد در برابر آن قرار گرفت و آن را بزرگ ترين تهديد قلمداد کرد، به تبيين ابعاد و شاخصه هاي استکبارستيزي پرداختند که مهم ترين آن عبارت است از:

1- الهي بودن ظلم ستيزي: يکي ازمولفه هاي مهم مباني انديشه اي حضرت امام(س) مساله مبارزه با استکبار، مساله ماهيت الهي مبارزه و قيام براي خداست. ايشان در ابتداي پيامي که تاريخ خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانيون نوشته اند با اشاره به آيه «قل انّما اعظم بواحدة ان تقومواللهِ» آورده اند: «خداى تعالى در اين کلام شريف، از سرمنزل تاريک طبيعت تا منتهاى سير انسانيت را بيان کرده، و بهترين موعظه‏هايى است که خداى عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يک کلمه را پيشنهاد بشر فرموده. اين کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است.... خودخواهى و ترک قيام براى خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره کرده و کشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده‏.»(صحيفه امام، ج‏1، ص: 21و22)

اين عبارات اولين گامهاي حضرت امام(س) در آغاز حرکت بزرگ استکبارستيزي ايشان است، که مبتني برآموزه هاي قرآني «قيام لله» شکل گرفته است. حضرت امام(س) بارها در طول مبارزه با يادآوري اين نکته که «مبارزه‏اى که الآن بين کفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و امريکا نيست، بين اسلام است و کفر»(صحيفه امام، ج‏11، ص: 105) تلاش نمود تا ماهيت اسلامي و الهي استکبارستيزي را به ملت ايران گوشزد کند تا بر اثر غفلت، سطح مبارزه تا کسب منافع مادي و غيرالهي تنزيل نيابد.

2- سازش ناپذيري : ايشان امکان هرگونه تلاش براي نزديکي و سازش و مصالحه با استکبار را نفي مي کند و آن را نافي عزت مسلمين مي داند. حضرت امام(س) مبتني بر آيات و روايات متعددي که در نفي پذيرش ولايت کفار و مستکبران آمده، آنهايي را که بدنبال مذاکره و کنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفي مي کند. ايشان با صراحت در نفي هرگونه سازش با استکبار جهاني فرياد بر مي آورد: «کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانيم. ولى هيهات که خادمان اسلام به ملت خود خيانت کنند!... اگر بند بند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى‏مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هر گز امان نامه کفر و شرک را امضا نمى‏کنيم.» (صحيفه امام، ج‏21، ص: 98)

پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به تبعيت از سياست هاي ضداستکباري مقتدا و رهبر خويش و به دليل نقش اساسي و فراگير آمريکا در ايجاد بلوا و اغتشاش در ايران و توطئه هاي مکرر به منظور فروپاشي نظام تازه تاسيس جمهوري اسلامي در 13 آبان سال 1358سفارتخانه آمريکا را که به لانه جاسوسي شيطان بزرگ عليه اسلام و انقلاب و کشور مستقل ايران تبديل شده بود به اشغال خويش درآوردند. اين حرکت به مبارزات ملت مسلمان ايران عليه استکبار جهاني شدت و حرارت بخشيد و قدرت پوشالي و متزلزل آمريکائيان در ايران را فروريخت و به ملت هاي تحت ستم جهان براي مخالفت و مبارزه عليه شيطان بزرگ جرات و توان بخشيد.

با توجه به تثبيت روز 13 آبان به عنوان روز ملي مبارزه با استکبار جهاني که از اصول اساسي انديشه سياسي حضرت امام خميني مي باشد، لازم است برخي از زوايا و ابعاد جلوه هاي اين تفکر و ديدگاه هاي ژرف مورد توجه و تعمق قرار گيرد تا نسل امروز به معرفت و بينش سياسي لازم در اين موضوع مهم و حياتي و پيوند خورده با استقلال و اقتدار ايران اسلامي نائل آيد.

حضرت امام خميني در تعيين خط مشي مبارزه با استکبار اولين اصلي که مورد توجه قرار مي دهند اين است که تا قدرت هاي سيطره جو و مستکبر جهان به اضمحلال و انقراض درنيايند محال است که صلح و آرامش و سلامت و سعادت در کره ارض حاکم گردد و محرومان و به بند کشيده شدگان به حقوق الهي خود نائل آيند و به وراثت زمين برسند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرين است؛ و تا اين سلطه طلبان بى‏فرهنگ در زمين هستند، مستضعفين به ارث خود که خداى تعالى به آنها عنايت فرموده است نمى‏رسند.» (صحيفه امام، ج‏12، ص: 144)

حضرت امام خميني به منظور تعيين يکي ديگر از اصول و خط مشي هاي اساسي براي مبارزه با استکبار جهاني اعلام مي نمايد: «ما اگر قدرت داشته باشيم تمام مستکبرين را از بين خواهيم برد.»(صحيفه امام، ج‏6، ص: 499)

3- سومين اصل براي مبارزه با استکبار جهاني در نگاه حضرت امام خميني«تداوم مبارزه» است. اين پيشواي بزرگ الهي مبارزه با کفر و شرک و نفاق را که جبهه متحد نظام استکباري دنيا را به وجود مي آورند فصلي و مقطعي و محدود و محصور به عصر و زمان خاصي نمي دانست که در اين صورت هيچ تضمين و پشتوانه اي براي تامين صلح جهاني و گسترش آرامش و امنيت و آزادي و عدالت و همزيستي مسالمت آميز بين ملل دنيا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثي خواهد بود که توسط سران نظام هاي سياسي و حکومتي استکبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحديد و مطامع و منافع ضدانساني آنها به وقوع خواهد پيوست. حضرت امام خميني در تعيين اين خط مشي اساسي و زيربنايي با قاطعيت و صراحت و صلابت اعلام مي نمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم‏.»(صحيفه امام، ج‏21، ص: 88)

ارسال نظرات