ما برون انداختیم ،ازمملکت ، بیگانه را
آب وجاروکرده ایم،ازفتنه بازان خانه را
درگذشته سیزده منحوس،بلکه تلخ بود
از وطن راندند دونان ، رهبر فرزانه را
صحن دانشگاه تهران،گشت دانشجوشهید
آبیاری کرد باخون ، نفرت از بیگانه را
درسفارتخانه،آمریکا ،هماره فتنه کرد
مردم ایران زمین، بستند، یکجا لانه را
پاکسازی لانه شد،ازهرچه جاسوس پلید
چاره می بایدکند،عاقل چنان دیوانه را
ریشه های فتنه راخشکاند،دانشجوی ما
خاتمه دادند ، پوشالی ترین افسانه را
با محبت،خانه را ، آراستیم و خواستیم
فارغ ازاغیار و ازبیگانگان ، کاشانه را
ما به خودمشغول،دراندیشه سازندگی
درتلاشی بی امان ،سازیم تا ویرانه را
جان ما انداخت ، صدام جنایت پیشه را
دسته دسته کشت درگلخانه هاپروانه را
دشمن غدار،دست ازما نمی داردهنوز
باز باسست عنصران،گاهی خوردصبحانه را
ما به آمریکانمی بندیم دل، تا زنده ایم
گربجنبد می چشد،یک ضربت جانانه را