درمحضر مادرشهیدمدافع حرم؛
قرآن رو بوسید و باز کرد، ترجمه آیه را برایم خواند، ولی بار آخری که میخواست بره وقتی قرآن رو باز کرد، آیه را ترجمه نکرد، گفتم سعید چرا ترجمه نمیکنی؟!
به گزارش خبرگزاری بسیج درکرمان؛مادر طلبه شهید مدافع حرم "سعید بیاضی زاده" آخرین آئینه قران شهید را اینجور برایمان روایت کرد که:بار اولی که میخواست بره سوریه آینه قرآن گرفتم براش.قرآن رو بوسید و باز کرد، ترجمه آیه را برایم خواند، ولی بار آخری که میخواست بره وقتی قرآن رو باز کرد، آیه را ترجمه نکرد، گفتم سعید چرا ترجمه نمیکنی؟! سعید رو به من کرد و گفت: اگه ترجمه آیه رو بهتون بگم ناراحت نمیشین؟! گفتم: نه.
گفت: آیه شهادت اومده و من به آرزوم میرسم....
گفت: آیه شهادت اومده و من به آرزوم میرسم....
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار