نگاهی به سرنوشت جاسوسان امریکایی در ایران
درست از روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي، ايالات متحده با مشاهده از ميان رفتن منافع خود در داخل ايران، فعاليتهاي همهجانبهاي را براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران آغاز كرد
به گزارش خبرگزاری بسیج، تخاصم ميان جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده امريكا قدمتي به بلنداي عمر
انقلاب اسلامي ايران دارد. درست از روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي،
ايالات متحده با مشاهده از ميان رفتن منافع خود در داخل ايران، فعاليتهاي
همهجانبهاي را براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران آغاز كرد؛
تخاصمي كه با لشكركشي ايالات متحده به داخل خاك ايران در جريان ماجراي طبس و
همچنين درگيريهاي محدود نظامي در خليج فارس تا مرز يك نبرد نظامي نيز پيش
رفت، اما هيچگاه به يك جنگ تمامعيار تبديل نشد. اين در حالي بود كه
ايالات متحده در ادامه كوشيد با تغيير استراتژي و گسيل دادن نيروهاي
وابستهاش به داخل ايران، عملا پروژه سرنگوني از درون را در خصوص جمهوري
اسلامي ايران به كار گيرد.
اين پروژه چندين قابليت مهم براي ايالات متحده به همراه داشت. قابليت نخست پايين آوردن مصارف مالي خود در جريان تغيير حاکمیت ايران است و قابليت ديگر نيز حفظ نام خود و پاك كردن برچسب جنگ از هويت امريكايي بود. علاوه بر اين ايالات متحده با مشاهده جنگ تحميلي به خوبي اين نكته را دريافته بود كه ايرانيها در مقابل يك جنگ خارجي اتحاد بينظيري را تشكيل ميدهند كه فارغ از گرايشهاي سياسي و مذهبي مختلف، هدف واحد خود را بيرون راندن دشمن خارجي از مرزهاي خود ميدانند؛ موضوعي كه ميتواند باعث بروز يك جنگ فرسايشي بلندمدت و بدون هدفي مشخص براي مهاجمان به ايران باشد.
تغيير با مهرههاي امريكايي- ايراني
اين پروژه در حالي صورت ميگيرد كه تاكنون افراد مختلفي با هدف تغيير حاكميت توسط امريكاييها به داخل ايران گسيل داده شدهاند و در اين مسير اسامي مختلفي را ميتوان ذكر كرد. نمونه جديد اين چهرهها كه به تازگي توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و محكوميت آنها قطعي شد، دو عضو خانواده نمازيها بودند. خانواده نمازيها در طول فعاليت دو دهه گذشته خود در مسير تهران – واشنگتن زمينه نفوذ برخي شركتهاي مغرض غربي به زيرساختهاي صنعتي كشور را فراهم كردهاند. بر اين اساس، سيامك نمازي، فعال اقتصادي و مدير بخش برنامهريزيهاي استراتژيك كمپاني نفتي كرسنت بوده است. از سيامك نمازي به عنوان فعال در «انجمن مديران بينالمللي ايران» در امارات متحده عربي و از بنيانگذاران «شوراي ملي امريكاييان ايرانيتبار» نيز ياد ميشود. سيامك نمازي با استفاده از موقعيت برتر و امنيت نفوذيهاي امريكا موفق شده بود دورههاي آموزش سياست خارجي در انديشكدههاي وودرو ويلسون و NED را به پايان برساند، او ارتباط مستقيم و خوبي با «تريتا پارسي»، مدير ناياك داشت. پارسي با استفاده از گري سيك و برژينسكي يك تشكيلات نوپا به نام «ناياك» را با كمك باقر نمازي به راه انداخته بود. ناياك از ارتباطات گستردهاي با برخي ديپلماتهاي ايراني كه رفت و آمد زيادي به بنياد برادران راكفلر داشتند، برخوردار و از هر دو طرف ايراني و امريكايي به نمازيها نزديك بود. پدر ۸۰ ساله او، محمدباقر نمازي نيز كه داراي تابعيت ايراني- امريكايي است در پي سفري كه براي ديدار با پسرش به ايران رفته بود، دستگير شد. عضويت و ارتباط گسترده با نهادهاي وابسته به سازمان ملل، ارتباط با گري سيك و عضويت در پروژه گلف2000، ارتباط نزديك با آلن اير سخنگوي وزارت خارجه امريكا، مركز CIPE و جان سوليوان مدير مؤسسه، ارتباط با بنياد فورد و مؤسسه ناياك(لابي ايرانيان مقيم امريكا) نمونهاي از دهها فعاليت مستمر و هدفمند اين فرد به منظور تحقق اهداف سازمانهاي جاسوسي و لابيهاي سياسي ضدانقلاب در ايران بوده است.
علاوه بر خانواده نمازيها، فرد ديگري كه همزمان با آنها حكم محكوميتش اعلام شد، نزار زكاي لبناني بود. در خصوص اين تبعه امريكايي - لبناني نيز گفته ميشود كه او به همراه برخي چهرههاي مخالف نظام ايران در حال تدارك برنامههايي براي ايجاد موج تظاهرات ضددولتي در ايران به منظور مقابله با طرح دولت براي تشكيل اينترنت ملي جدا از شبكه اينترنت جهاني بود. بر اساس اسناد ويكيليكس، زكا يكي از افرادي است كه با سفارت امريكا در بيروت در ارتباط بوده و نكته قابل توجه اين است كه زماني كه در سال 2007 از او به عنوان طرفداران «جريان ملي آزاد» لبنان ياد ميشد، در حضور ديپلماتهاي امريكايي از «جبران باسيل» وزير فعلي خارجه لبنان انتقاد ميكرد و حتي زماني كه دو سال بعد به جريان «14 مارس» منتقل شد، «سعد حريري» رئيس حزب «المستقبل» را به افزايش اختلافات بين شيعه و اهل سنت و نداشتن شخصيت كاريزماتيك متهم كرد.
از يحيي كيانتاجبخش تا هاله اسفندياري
اما خانواده نمازيها و نزار زكاي امريكايي- لبناني تنها مهرههاي امريكايي براي اين پروژه نبودند. در اين خصوص ميتوان به اسامي مختلف ديگري نظير يحيي كيانتاجبخش، هاله اسفندياري و امير ميرزاييحكمتي و جيسون رضائيان نيز اشاره كرد. يحيي كيانتاجبخش، جامعهشناس داراي تابعيت امريكا و از عوامل بنياد سوروس در ايران بود. براساس آنچه شبكه تلويزيوني CNN از وي ميگويد، او يك امريكايي- ايراني و از فعالان شبكهاي است كه از سوي «بنياد سوروس» به دنبال «فرهنگسازي، نهادسازي و شبكهسازي در كشور» بوده است. اگرچه در برههاي تصويري كه از وي از سوي برخي رسانههاي داخلي ارائه ميشد، تصوير يك كارشناس «جامعهشناس شهري» و مدرس دانشگاههاي ايالات متحده را ميسازد، اما حضور «تاجبخش» در محافل سياسي، اجتماعي، رسانهاي و فرهنگياي كه هيچ فصل مشتركي با يكديگر از حيث اتصال ماهيت و موضوع ندارند و دعوت نهادهايي چون «خانه هنرمندان ايران»، «انجمن جامعهشناسي ايران»، «دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران» و حضور وي در اين اجتماعات بيانگر پيگيري اهداف ديگري توسط وي بود. او پس از بازداشت به 15 سال زندان محكوم شد و در ادامه اين محكوميت به پنج سال كاهش يافت، اما بلافاصله در اسفندماه سال 88 آزاد و از كشور گريخت.
امير ميرزاييحكمتي نيز از ديگر چهرههاي امريكايي بود كه ماجراي ورودش به ايران به عنوان يك جاسوس امريكايي با مليتي ايراني از سوي وزارت اطلاعات افشا شد. وي كه مقيم امريكا بود توسط مأموران وزارت اطلاعات و به اتهام جاسوسي براي سيا و سيستمهاي اطلاعاتي امريكا بازداشت شد و پروندهاش در شعبه 15 دادگاه انقلاب مطرح و مورد رسيدگي قرار گرفت. حكمتي به اتهام همكاري با دولت متخاصم امريكا و عضويت در سازمان جاسوسي امريكا (CIA) عليه جمهوري اسلامي ايران محارب و مفسدفيالارض شناخته شد و بر همين اساس نيز براي وي كيفرخواست صادر شد. قاضي شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي اين جاسوس ايراني- امريكايي را به اعدام محكوم كرد.
حكم صادره در دادگاه تجديدنظر تغيير و وكيل حكمتي بيان كرد كه شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران «امير ميرزاييحكمتي» را به 10 سال حبس محكوم كرد. در ۲۶ دي ۱۳۹۴ و همزمان با حضور وزراي خارجه ايران و امريكا در وين به منظور قرائت بيانيه اجرايي شدن برجام، دادستان عمومي و انقلاب تهران اعلام كرد در راستاي مصوبات شوراي عالي امنيت ملي ايران و مصالح كلي نظام، حكمتي به همراه جيسون رضاييان ديگر جاسوس امريكايي آزاد و از كشور خارج شد. همچنين هاله اسفندياري نيز ديگر جاسوس ايراني- امريكايي بود كه سمت مدير بخش مطالعات خاورميانه بنياد امريكايي وودرو ويلسون را برعهده داشت. اسفندياري كه در جريان وقايع سال 88 نقش ويژهاي را براي بنيادهاي امريكايي بازي ميكرد نيز سه ماه پس از بازداشت آزاد شد و به امريكا گريخت.
سرنوشت نمازيها چه ميشود؟
اما وجه مشترك تمام چهرههايي كه از آنها نام برده شد آنجاست كه اين افراد بهرغم آنكه در محاكم كشور محكوم شدند، اما پس از مدت كوتاهي در جريان رايزنيهاي سياسي آزاد شدند و به امريكا بازگشتند. حال بايد منتظر ماند و ديد كه آيا سرنوشت نمازيها و زكا نيز همانند ديگر اتباع امريكايي ميشود كه موفق به خروج از ايران شدهاند يا خير؟
اين پروژه چندين قابليت مهم براي ايالات متحده به همراه داشت. قابليت نخست پايين آوردن مصارف مالي خود در جريان تغيير حاکمیت ايران است و قابليت ديگر نيز حفظ نام خود و پاك كردن برچسب جنگ از هويت امريكايي بود. علاوه بر اين ايالات متحده با مشاهده جنگ تحميلي به خوبي اين نكته را دريافته بود كه ايرانيها در مقابل يك جنگ خارجي اتحاد بينظيري را تشكيل ميدهند كه فارغ از گرايشهاي سياسي و مذهبي مختلف، هدف واحد خود را بيرون راندن دشمن خارجي از مرزهاي خود ميدانند؛ موضوعي كه ميتواند باعث بروز يك جنگ فرسايشي بلندمدت و بدون هدفي مشخص براي مهاجمان به ايران باشد.
تغيير با مهرههاي امريكايي- ايراني
اين پروژه در حالي صورت ميگيرد كه تاكنون افراد مختلفي با هدف تغيير حاكميت توسط امريكاييها به داخل ايران گسيل داده شدهاند و در اين مسير اسامي مختلفي را ميتوان ذكر كرد. نمونه جديد اين چهرهها كه به تازگي توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و محكوميت آنها قطعي شد، دو عضو خانواده نمازيها بودند. خانواده نمازيها در طول فعاليت دو دهه گذشته خود در مسير تهران – واشنگتن زمينه نفوذ برخي شركتهاي مغرض غربي به زيرساختهاي صنعتي كشور را فراهم كردهاند. بر اين اساس، سيامك نمازي، فعال اقتصادي و مدير بخش برنامهريزيهاي استراتژيك كمپاني نفتي كرسنت بوده است. از سيامك نمازي به عنوان فعال در «انجمن مديران بينالمللي ايران» در امارات متحده عربي و از بنيانگذاران «شوراي ملي امريكاييان ايرانيتبار» نيز ياد ميشود. سيامك نمازي با استفاده از موقعيت برتر و امنيت نفوذيهاي امريكا موفق شده بود دورههاي آموزش سياست خارجي در انديشكدههاي وودرو ويلسون و NED را به پايان برساند، او ارتباط مستقيم و خوبي با «تريتا پارسي»، مدير ناياك داشت. پارسي با استفاده از گري سيك و برژينسكي يك تشكيلات نوپا به نام «ناياك» را با كمك باقر نمازي به راه انداخته بود. ناياك از ارتباطات گستردهاي با برخي ديپلماتهاي ايراني كه رفت و آمد زيادي به بنياد برادران راكفلر داشتند، برخوردار و از هر دو طرف ايراني و امريكايي به نمازيها نزديك بود. پدر ۸۰ ساله او، محمدباقر نمازي نيز كه داراي تابعيت ايراني- امريكايي است در پي سفري كه براي ديدار با پسرش به ايران رفته بود، دستگير شد. عضويت و ارتباط گسترده با نهادهاي وابسته به سازمان ملل، ارتباط با گري سيك و عضويت در پروژه گلف2000، ارتباط نزديك با آلن اير سخنگوي وزارت خارجه امريكا، مركز CIPE و جان سوليوان مدير مؤسسه، ارتباط با بنياد فورد و مؤسسه ناياك(لابي ايرانيان مقيم امريكا) نمونهاي از دهها فعاليت مستمر و هدفمند اين فرد به منظور تحقق اهداف سازمانهاي جاسوسي و لابيهاي سياسي ضدانقلاب در ايران بوده است.
علاوه بر خانواده نمازيها، فرد ديگري كه همزمان با آنها حكم محكوميتش اعلام شد، نزار زكاي لبناني بود. در خصوص اين تبعه امريكايي - لبناني نيز گفته ميشود كه او به همراه برخي چهرههاي مخالف نظام ايران در حال تدارك برنامههايي براي ايجاد موج تظاهرات ضددولتي در ايران به منظور مقابله با طرح دولت براي تشكيل اينترنت ملي جدا از شبكه اينترنت جهاني بود. بر اساس اسناد ويكيليكس، زكا يكي از افرادي است كه با سفارت امريكا در بيروت در ارتباط بوده و نكته قابل توجه اين است كه زماني كه در سال 2007 از او به عنوان طرفداران «جريان ملي آزاد» لبنان ياد ميشد، در حضور ديپلماتهاي امريكايي از «جبران باسيل» وزير فعلي خارجه لبنان انتقاد ميكرد و حتي زماني كه دو سال بعد به جريان «14 مارس» منتقل شد، «سعد حريري» رئيس حزب «المستقبل» را به افزايش اختلافات بين شيعه و اهل سنت و نداشتن شخصيت كاريزماتيك متهم كرد.
از يحيي كيانتاجبخش تا هاله اسفندياري
اما خانواده نمازيها و نزار زكاي امريكايي- لبناني تنها مهرههاي امريكايي براي اين پروژه نبودند. در اين خصوص ميتوان به اسامي مختلف ديگري نظير يحيي كيانتاجبخش، هاله اسفندياري و امير ميرزاييحكمتي و جيسون رضائيان نيز اشاره كرد. يحيي كيانتاجبخش، جامعهشناس داراي تابعيت امريكا و از عوامل بنياد سوروس در ايران بود. براساس آنچه شبكه تلويزيوني CNN از وي ميگويد، او يك امريكايي- ايراني و از فعالان شبكهاي است كه از سوي «بنياد سوروس» به دنبال «فرهنگسازي، نهادسازي و شبكهسازي در كشور» بوده است. اگرچه در برههاي تصويري كه از وي از سوي برخي رسانههاي داخلي ارائه ميشد، تصوير يك كارشناس «جامعهشناس شهري» و مدرس دانشگاههاي ايالات متحده را ميسازد، اما حضور «تاجبخش» در محافل سياسي، اجتماعي، رسانهاي و فرهنگياي كه هيچ فصل مشتركي با يكديگر از حيث اتصال ماهيت و موضوع ندارند و دعوت نهادهايي چون «خانه هنرمندان ايران»، «انجمن جامعهشناسي ايران»، «دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران» و حضور وي در اين اجتماعات بيانگر پيگيري اهداف ديگري توسط وي بود. او پس از بازداشت به 15 سال زندان محكوم شد و در ادامه اين محكوميت به پنج سال كاهش يافت، اما بلافاصله در اسفندماه سال 88 آزاد و از كشور گريخت.
امير ميرزاييحكمتي نيز از ديگر چهرههاي امريكايي بود كه ماجراي ورودش به ايران به عنوان يك جاسوس امريكايي با مليتي ايراني از سوي وزارت اطلاعات افشا شد. وي كه مقيم امريكا بود توسط مأموران وزارت اطلاعات و به اتهام جاسوسي براي سيا و سيستمهاي اطلاعاتي امريكا بازداشت شد و پروندهاش در شعبه 15 دادگاه انقلاب مطرح و مورد رسيدگي قرار گرفت. حكمتي به اتهام همكاري با دولت متخاصم امريكا و عضويت در سازمان جاسوسي امريكا (CIA) عليه جمهوري اسلامي ايران محارب و مفسدفيالارض شناخته شد و بر همين اساس نيز براي وي كيفرخواست صادر شد. قاضي شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي اين جاسوس ايراني- امريكايي را به اعدام محكوم كرد.
حكم صادره در دادگاه تجديدنظر تغيير و وكيل حكمتي بيان كرد كه شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران «امير ميرزاييحكمتي» را به 10 سال حبس محكوم كرد. در ۲۶ دي ۱۳۹۴ و همزمان با حضور وزراي خارجه ايران و امريكا در وين به منظور قرائت بيانيه اجرايي شدن برجام، دادستان عمومي و انقلاب تهران اعلام كرد در راستاي مصوبات شوراي عالي امنيت ملي ايران و مصالح كلي نظام، حكمتي به همراه جيسون رضاييان ديگر جاسوس امريكايي آزاد و از كشور خارج شد. همچنين هاله اسفندياري نيز ديگر جاسوس ايراني- امريكايي بود كه سمت مدير بخش مطالعات خاورميانه بنياد امريكايي وودرو ويلسون را برعهده داشت. اسفندياري كه در جريان وقايع سال 88 نقش ويژهاي را براي بنيادهاي امريكايي بازي ميكرد نيز سه ماه پس از بازداشت آزاد شد و به امريكا گريخت.
سرنوشت نمازيها چه ميشود؟
اما وجه مشترك تمام چهرههايي كه از آنها نام برده شد آنجاست كه اين افراد بهرغم آنكه در محاكم كشور محكوم شدند، اما پس از مدت كوتاهي در جريان رايزنيهاي سياسي آزاد شدند و به امريكا بازگشتند. حال بايد منتظر ماند و ديد كه آيا سرنوشت نمازيها و زكا نيز همانند ديگر اتباع امريكايي ميشود كه موفق به خروج از ايران شدهاند يا خير؟
منبع: جوان آنلاین
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰