خبرگزاری بسیج- سرویس فرهنگ و جامعه
در این مـجال، بـه شرححالی از بانوانی که راوی امام حسین (ع) بودهاند و حدیثی از آن حضرت یا احـوال یا کردار آن بزرگوار را نقل یـا گزارش کردهاند، میپردازیم. قابلذکر آنکه «حدیث» و «سنّت» در اصطلاح محدثان، مترادف و بـه مـعنای گزارش از قول و فعل و تقریر معصوم (ع) است.
زینب بنت علی بن ابیطالب (ع)
پیـامآور کـربلا، زیـنب کبری، دختر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و فاطمۀ زهرا (ع) دخت گرامی رسول خدا (ع) در حیات پیامبر (ص) به دنیا آمد. کنیهاش، امکلثوم، ام عبداللّه و ام الحـسن اسـت، ولی بـرای این مظلومه کنیههای مخصوصی مانند «ام المصائب»، «ام الرزایا» و «ام النـوائب» نـیز ذکر کردهاند. پدر گرامیاش او را به ازدواج برادرزادۀ خویش عبداللّه بن جعفر درآورد که علی، عون اکبر، عباس، محمد و امکلثوم ثـمرۀ ایـن پیوند بودند.
نام مبارکش بهوسیلۀ جبرئیل (ع) بر رسول خدا (ص) عـرضه شـد و پیـامبر (ص) فرمود: «وصیت میکنم حاضران و غایبان را که حرمت این دختر را پاس دارند؛ او همانند خدیجۀ کـبری (ع)است.»
سید بن طاووس مینویسد: «آنگاهکه امام حسین (ع) به شـهادت رسـید، زینب (ع) فریاد زد: «یا مُحَمداه! صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَملٌ بـِالدِّماءِ مـُنْقَطَعُ الاعـْضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا، الیَ اللّهِ الْمُشْتَکی وَ اِلیَ مُحَمدٍ المُصطَفی وَ اِلی عَلیٍّ المُرْتَضی وَ الی فاطِمَهَ الزَهراء وَ الی حـَمْزَهَ سـَیّدِ الشُّهَداءِ! یا مُحَمداه! هذا حُسَینٌ ...»؛ «ای محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. این حـسین اسـت کـه آغشته به خون است و اعضایش قطع شده و این دخترانت هستند که اسیرشدهاند. به خـدا و مـحمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیّد الشهدا شکایت میبرم. ای محمد! ایـن حـسین است.»
وی در مـقامی بود که توانایی حفظ اسرار امامت را داشت و امام حسین (ع) هنگام شدت بیماری امام زیـنالعابدین (ع)، مـطالبی به زینب (ع) فرمود و آن بانو دارای منزلت نیابت امامت شد. شیخ صدوق به دو سـند از احـمد بن ابراهیم روایت میکند که پس از رحلت امام حسن عسکری (ع) از حکیمه بنت محمد بن علی علیها السلام، پرسـیدند: «شیعه به که رجوع کند؟ فرمود: به ام ابی محمد(ع). پرسـیدند: زنـی مورد وصیت است؟ حکیمه گفت: آن حضرت بـه حـسین (ع) اقتدا کرده است که به خواهرش زیـنب بـنت علی (ع) وصیت کرد.»
سخنان حضرت زینب (ع) پس از شهادت سالار شهیدان و خطبههای آن حـضرت در بـازار کوفه و در بارگاه ابن زیاد و دربـار یـزید در شام، چـنان قـوی و تـکاندهنده بودند که همگان را به حیرت واداشـت و مـسلمانان را از خواب غفلت بیدار کرد. وی رسالت خویش را ـ که زنده کردن دین جدش بـود ـ بـه نیکی انجام داد. سخنان وی را مورّخان و اصحاب مـقاتل نقل کردهاند.
او بیشتر شـبها را بـه تهجد به صبح مـیرساند و دائم قرآن تلاوت میکرد. حتی شب یازدهم محرم با آن همه فرسودگی و خستگی و دیدن مصیبتها، بـه عـبادت مشغول شد؛ چنانکه حضرت سجاد (ع) مـیفرماید: «در آن شب، دیـدم عـمهام در جـامۀ نماز نشسته و مشغول عـبادت است.»
مقامات سکینه و وقارش به خدیجه کبری (ع)، عصمت و حیایش به فاطمه زهرا (ع)، فصاحت و بـلاغت کـلامش به علی مرتضی (ع)، صبر و بـردباریاش بـه حـسن مـجتبی (ع) و شجاعت و رشادتش بـه سیدالشهدا (ع) همانندند.
ابن اثیر مینویسد: «زینب (س) زنی عاقل، خردمند و دارای منطقی قوی بود.»
آیتالله خویی میگوید: «زینب (س) شـریک و هـمراه بـرادرش حسین (ع) در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا و دفـاع از دیـن (شـریعت) جدش سـیدالمرسلین (ص) بود؛ در فصاحت، چنان بود که گویا از زبان پدرش سخن میگوید؛ در ثبات و پایداری، همچون پدرش بود؛ نزد ظالمان و جائران خضوع نمیکرد و غیر از خدای سبحان، از کسی نمیترسید. حق میگفت و راستگو بـود. جریانهای تند او را نمیلرزاندند و طوفان و رعدوبرق (روزگار) او را از بین نمیبرد و حقیقتاً که او خواهر حسین (ع) و شریک آن حضرت در راه عقیده و جهادش بود.»
شیخ ذبیحالله محلاتی مینویسد: «عقیدۀ بنده این است که پس از فاطمۀ زهرا (س)، حـضرت زیـنب افضل از جمیع زنان اولین و آخرین است و هرکسی دورۀ زندگانی این مظلومه را مطالعه کند، البته تصدیق خواهد کرد؛ چه آنکه این مخدّره جامع فضایل تکوینیه و تشریعیه بوده است.» عمر رضا کـحّاله مـیگوید: «سیّدهای جلیلالقدر و صاحب عقل برتر و رأی و فصاحت و بلاغت بود.» (کلامش بسیار فصیح و بلیغ بود .)
فـرید وجـدی مینویسد: «زینب از برترین بانوان و بزرگترین برگزیدگان و جلیلالقدرترین زنان بود.»
سیدمحسن امین میگوید: «زینب (ع) از برترین بانوان بود ... فصاحت زبانش و بلاغت کلامش در خطبههای کوفه و شام چـنان اسـت که گویا از زبان پدرش امـیرالمؤمنین سـخن میگوید.»
علامۀ مامقانی او را از «نساء حدیث» شمرده، مینویسد: «صدوق او را در مشیخه نام برده است و من میگویم: «زَیْنَبُ و ما زَیْنَبُ؟ وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَبُ؟ هِیَ عَقیلَهُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَهِ مـا لَم یُحزْها بَعْدَ اُمها أحَدٌ حَتی حقّان یُقالَ هِیَ الصِدّیقَهُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَهٌ لَمْ یَر شخصها أحَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اخویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فـِی الصـَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قـُوَّهِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَهٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَهِ وَ الْبَلاغَهِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ أمیرِالمؤمنین علیهالسلام ...»؛«زینب! کیست زینب؟! تـو چه دانی که کیست زینب؟ او بانوی بنیهاشم است که در صفات سـتوده، بـرترین اسـت و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد تا جایی که اگر بگوییم او «صدیقۀ صغری» است، حق گـفتهایم. در پوشـیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعۀ کربلا. او در صـبر و قـوت ایـمان و تقوا منحصربهفرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین (ع) سخن میگوید.»
مجلسی نیز از آن حـضرت، حدیث نقل کرده است. سخنان و اشعار حضرت زینب (ع) دربارۀ گفتار و حالات امام حـسین (ع) نیز بهعنوان حـدیث از معصوم (ع) محسوب میشوند.
سکینه بانویی فصیح و بلیغ بود و از بهترین شعرای زمان خویش به شـمار مـیآمد و مـقامی رفیع داشت