مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر كرد
سردار همدانی در مورد دولت سازندگی گفت:بعضی ازكسانی كه در دولت سازندگی یار آقای‌هاشمی بودند با فرهنگ ومدیریت دفاع و سازوكاری كه نیاز داشتیم از آن استفاده كنیم دربحث بازسازی، بیگانه بودند.
کد خبر: ۸۷۵۹۰۷۲
|
۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۱
به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ سردار اسلام، شهید حسین همدانی كه "مقطع پایانی عمر با بركت خود را در دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام و در مقابله با اشقیای تكفیری و ضد اسلام سپری كرد" در 16 مهرماه 1394 توسط تروریست‌های تكفیری در سوریه به شهادت رسید.

خاطرات شهید همدانی در دوران حیاتش توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است؛ پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی بخشی از خاطرات شهید حسین همدانی را برای اولین بار منتشر می‌كند كه در ادامه می‌خوانید.

 

*** خوشحالی رزمندگان در جبهه‌ها به خاطر عزل بنی‌صدر از فرماندهی كل قوا

 

سردار همدانی در خاطرات خود در مورد عزل بنی‌صدر گفت: شبی كه بنی‌صدرعزل شد، در صالح‌آباد ایلام درحال سخنرانی بود كه مردم با تخم‌مرغ وگوجه‌فرنگی او را زدند. وقتی كه برای استراحت ازسرپل ذهاب به همدان آمدیم، در سپاه بودیم كه حدود ساعت ده و نیم شب خبر عزل بنی‌صدر رسید. امام(ره) كوتاه‌ترین پیام ونوشته را داد: «آقای ابوالحسن بنی‌صدر از فرماندهی كل قوا عزل شد.»

 

بعد از آن عملیات‌هایی كه بنی‌صدر در جنوب انجام داد و و شكست‌ها و مشكلاتی كه در منطقه‌ دشت عباس، سه راه قهوه‌خانه و هویزه به‌وجود آورد، عملیات‌ها متوقف شده بود، ناامیدی در جبهه‌ها سایه انداخته بود وهیئت صلح رفت و آمد داشت؛ شاید جبهه‌ها منتظر یك حادثه‌ بزرگ بود تا یك اتفاقی بیفتد و مدیریت جنگ تغییر كند. خیلی ازدوستان به این نتیجه رسیده بودند كه او به عنوان فرمانده‌ كل‌قوا نمی‌توانند جنگ را اداره كند. جنایت‌های زیادی مرتكب ‌شد و خیلی به نظام و جبهه‌ها ضربه زد.

 

 بعد از اینكه از همدان به جبهه رفتیم، دیدم بچه‌ها جلوی سنگر ما را آب وجارو كرده و در سنگرها جشن گرفتند و به‌هم تبریك می‌گویند. عكس امام هم كه بچه‌های همدان دو سه ماه قبل به عنوان فرمانده كل قوا درقالب پوستر چاپ و پخش كرده بودند، كه البته مورد اعتراض طرفداران بنی‌صدر واقع شده بود، زیرا آنها می‌گفتند كه امام این منصب را به او داده شما چرا این را چاپ كردید. ما گفتیم: «نه! فرمانده‌ كل قوا امام است». این پوسترها را در سنگرها زده بودند.

 

جبهه مثل ایام عید، جشن بود. شبی كه در سپاه همدان بودیم ساعت ده، ده ونیم شب خیلی از بچه‌ها به‌محوطه آمده بودند و با ژ3 تیرهوایی شلیك می‌كردند، از آنجا به جبهه رفتم، دیدم بچه‌ها ـ‌همچنان كه گفته شد‌ـ خیلی بشاش و خوشحال هستند. ازآن روز امید به توفیق عملیات‌ها و تغییر و تحول در جبهه در دل فرماندهان و بچه‌ها ایجاد شد. مهم‌تر از همه آنكه تا آن روز به‌خاطر اینكه فرمانده كل قوا آدمی مثل بنی‌صدر است احساس شرمندگی می‌كردند، چون بنی‌صدر دیگر بنی‌صدر زمان انتخابات نبود بلكه بنی‌صدری بود كه بعد ازحادثه‌ 14 اسفند اورا شناخته بودند و چهره‌اش لو رفته بود؛ به خصوص اینكه بعضی از روحانیون شهر ما خوب روشنگری كرده بودند. مردم بزرگ‌ترین مژده وخوشحالی‌شان این بود كه دیگر از امروز فرمانده كل قوایشان خود امام است؛ به‌نظر من این تأثیر خوبی داشت.

 

*** نتایج عزل بنی‌صدر

 

شهید همدانی همچنین در مورد نتایج عزل بنی‌صدر از فرماندهی كل قوا می‌گوید: وقتی بنی‌صدر عزل شد وضعیت جبهه‌ها تغییر كرد و بین ارتش و سپاه یك وحدتی به‌وجود آمد، یعنی فرمانده سپاه حسن محسن رضایی و فرمانده‌ ارتش علی صیاد شیرازی، شروع به همكاری كردند. صیاد شیرازی از ضربه‌خورده‌های بنی‌صدر بود زیرا بنی‌صدر او را خلع درجه و بركنار كرده بود. سپاه همدان به‌طرفداری از صیاد شیرازی اعلامیه‌ای تحت عنوان «افسرحزب‌الهی» صادركرد كه در كل كشور پخش شد. لذا با وحدتی كه بین علی صیادشیرازی و محسن رضایی به‌وجود آمد، عملیات‌های مشترك سپاه و ارتش شروع شد؛ حصر آبادان شكسته شد و عملیات‌های بستان، سوسنگر، الله‌اكبر و همچنین عملیات یازده شهریور شهید رجائی و باهنر، بازی‌دراز، مطلع‌الفجر و عملیات‌های متعدد دیگر و حضرت رسول الله(ص) را داشتیم كه حاج احمد متوسلیان انجام داد، و بیش ازهشتاد نود درصد آنها موفق بودند و به اهدافشان رسیدند.

 

 در یك جمع‌بندی این موفقیت‌ها به فرماندهان و رزمندگان جرأت داد كه طراحی عملیات‌های بزرگ را در دستور كار قرار دهند و تهاجم گسترده خود را آغاز نمایند. تا دیروز در سنگرهای خودمان مخفی شده بودیم و آنها به ما شلیك می‌كردند و منتظر بودیم كه یك عراقی ازسنگرش بیرون بیاید و تا ما هم به او شلیك كنیم، اما از این زمان ما از سنگرهایمان بیرون آمدیم وحملات خود را آغاز كردیم؛ از جمله عملیات فتح‌المبین ـ‌كه عملیات بزرگی بودـ از این زاویه و نگاه در نوع خودش بی‌نظیر است چون به همه‌ فرماندهان نظامی و مسئولین نظام جرأت داد و فهمیدند كه ما می‌توانیم عملیاتی با این وسعت انجام دهیم و دشمن را به سرعت از خاكمان بیرون كنیم. منطقه‌ وسیعی ازسرزمین‌مان را آزاد كنیم واسرا و غنایم زیادی بگیریم. اگر بگویم موفقیت عملیات الی بیت‌المقدس، والفجر 8 و بقیه‌ عملیات‌ها، نتیجه‌ فتح‌المبین بود درست است، چون جرأت به ما داده وگرنه از نظر نوع جنگیدن، تكنیك و تاكتیك، عملیات‌های بعدی ما خیلی كلاسش بالاتر از فتح‌المبین است. این عملیات‌ها بعد ازعزل بنی‌صدر انجام شد، ما بعد ازعملیات مطلع‌الفجر و قبل از عملیات فتح‌المبین ازغرب به منطقه‌جنوب انتقال پیدا كردیم.

 

*** مشكل تداركات و اسلحه در دوران دفاع مقدس

 

شهید حسین همدانی در مورد مشكلات جبهه‌ها در اوایل جنگ تحمیلی می‌گوید: یك هفته ازجنگ گذشته بود كه مشكل كمبود اسلحه داشتیم. درهمان زمان پاكسازی سرپل ذهاب، تنگه‌ قراویز وسراب‌گر بعضی موقع‌ها دونفر سه نفر و حتی چهارنفر بایك اسلحه كه داشتیم نوبتی می‌جنگیدیم، این یكی می‌گفت توخسته شدی به من بده،آن یكی خیلی خوشحال بودكه فشنگ دارد، ازقوطی درمی آورد ودر خشاب می‌گذاشت و تیراندازی می‌كرد؛ یعنی خودش را راضی می‌كرد كه كاری رادرجنگ انجام می‌دهد. بعضی ازبچه‌ها ازمغازه‌های سرپل ذهاب جعبه‌ انگور ومیوه‌هایی كه مانده بود، برمی‌داشتند و می‌آوردند یا ازسیفی كاری‌ها گوجه فرنگی وخیار می‌چیدند و می‌آوردند، غذای بچه‌ها این‌ها بود.

 

 

*** جنایت رژیم بعثی در بمباران شیمیایی حلبچه

 

با توجه به شناسایی‌ای كه انجام دادیم، به نظرم اگریگان‌های نیروزمینی سپاه ازخط پدافندی آزاد كرده بودیم و با استعداد كامل آمده بودیم و بعدازشكستن خط اول، كه درعملیات والفجر10 اتفاق افتاد، می‌توانستیم ستون كشی كنم و به سوی اهداف اصلی یعنی سلیمانیه وكركوك برویم. بعداً اسرائی كه گرفتیم، اظهارمی كردند كه مانعی در جلوی شما برای پیشروی نبود، چرا ادامه ندادید، ولی زمانی كه طراحی شد كه ما عملیات والفجر 10 را انجام دهیم، سه مشكل داشتیم؛ البته ما شناسایی بسیارخوبی داشتیم، در هیچ عملیاتی برای شناسایی این‌طور درعمق خاك دشمن فرونرفته بودیم، كاملاً منطقه را دردست داشتیم. یكی ازمشكلات ما محدودیت جاده بود؛ به‌خصوص درفصل زمستان كه ارتفاعات سورن دارای برف شدید بود وتردد به سختی انجام می‌گرفت به هین دلیل احداث جاده، اصلی‌ترین مسئله‌ی قرارگاه بود وفرماندهان برای پیشرفت جاده به‌طور دائم از كار بازدید می‌كردند، حتی یك روز برادرمحسن رضایی تصمیم گرفت مسیرجدیدی كه روی نقشه بررسی كرده، شناسایی كند. یك اكیپ پانزده بیست نفره به همراه ایشان حركت كردیم كه درمسیرحركت بارش برف وكولاك آغازشد تا حدی كه دیگرمسیرقابل تشخیص نبود كه با اصرار برادران از ادامه حركت آقا محسن جلوگیری شد و حتی تیم اطلاعات كه كمی جلوتررفتند، آنها هم ناچاربه برگشت شدند و البته جاده دیگری درحال احداث بود كه هر24 ساعت پیش رفت كاررا به قرارگاه گزارش می‌دادیم بدین ترتیب یكی از مشكلات جاده بود. مشكل دوم همان سرما و كولاك بود كه اجازه‌ی فعالیت نمی داد وسومی، نبودن عقبه‌ی قوی ازنظرپشتیبانی وامكانات لازم.

 

ما عملیات والفجر10 را شروع كردیم و با موفقیت مرحله‌ی اول آن تمام شد، یعنی دراین مرحله به راحتی توانستیم وارد دشت حلبچه شویم، اما دراین زمان اتفاق بسیاروحشتناكی افتاد كه هنوزهم خیلی اززوایا، بخش‌ها ورخدادهای بمباران شیمیایی حلبچه بیان نشده، عمق فاجعه آن‌قدر سخت وغیرقابل تحمل است كه نمی‌توان بر كسانی كه این فاجعه را به‌بار آوردند، نام انسانیت نهاد، چه آنهایی كه این سلاح‌ها را به رژیم ظالم حزب بعث واگذار كردند و چه آنهایی كه ازآن برای كشتن زنان، كودكان ومردم بی گناه شهرحلبچه وخرمال استفاده كردند، من خودم شاهد بمباران این مردم بودم، بنده دربالای ارتفاع‌ هانی قل بودم كه با بی سیم خبر دادند وضعیت بدی است وما احتیاج به كمك داریم، وقتی ازارتفاعات هانی قل كه قرارگاه تاكتیكی ما بود، با ماسك سرازیرشدیم ازهمان لحظه‌ی اول پاهایمان دیگررمقی نداشت. صحنه ای را دیدم كه خانواده ای یك جا روی هم افتاده بودند، ووقتی كه دست به سرشان می‌گذاشتیم مانند یك هندوانه كه مدت‌ها مانده و كاملاً پوك شد و یا مثل گردوپوك می‌تركید. خانواده‌ها و یا مردمی كه به زیرزمین‌ها ویا محل نگه‌داری حیوانات وجاهای گودپناه آورده بودند، چون ازعامل سیانوراستفاده شده بود، زنده نمانده بودند وكسانی هم كه به سمت ارتفاعات فراركرده بودند بی نصیب نمانده بودند، صحنه‌هایی ازمجروحیت شیمیایی كودكان و خردسالی كه درآغوش مادر جان داده بود ویا مادری كه دست دو فرزندش را گرفته و در حال خارج شدن ازمنزل ودركناردرب دروازه مرده بودند، صحنه تكان دهنده ای را نمایش می‌داد كه واقعاً غیرقابل تحمل بود. با مشاهده آن صحنه‌های دلخراش از خدا آرزوی مرگ كردم.

 

** دولت سازندگی مدیران دفاع مقدس را كنار گذاشت

 

دولت آقای‌ هاشمی رفسنجانی بعدازپذیرش قطعنامه با شعار سازندگی وارد صحنه شدند البته بازهم بحث سازندگی نیروهای انسانی شاید در ده ها جلسه با آقای‌هاشمی مطرح شد حتی دریك جلسه‌ی خصوصی بازاین مسئله طرح شد، درچند جا دیدم كه آقای‌هاشمی بعداز دو دوره ریاست جمهوری این انتقاد را می‌پذیرد كه به بازسازی نیروی انسانی كمتر توجه كرده اند، بعضی ازكسانی كه در دولت سازندگی یار آقای‌هاشمی بودند با فرهنگ ومدیریت دفاع و سازوكاری كه نیاز داشتیم از آن استفاده كنیم دربحث بازسازی، بیگانه بودند و حتی بخشی از مدیران دفاع مقدس را كنارگذاشتند درحالی كه آنها می‌توانستند وارد صحنه‌ بازسازی شوند، زیرا آنها به عنوان مهندسین، پروژه‌های مهمی را دردوران دفاع مقدس درصحنه‌های نبرد با موفقیت احداث و اجرا كرده بودند ازجمله درجاده سازی وپل سازی. همین مدیران درصنایع نظامی معجزه آفریدند، با تمام این مسائل سپاه بازهم قهر نكرد بلكه بنا به درخواست دولت وپیشنهاد خود سپاه وارد بازسازی شد.
ارسال نظرات