فرزند شهید گیلانی در گفتگو با بسیج:

فرزندان شهدا با رفتارشان باید مروج فرهنگ شهادت باشند

فرزند شهید احمد فیروز شاد گفت: فرزندان شهدا با رفتارشان باید مروج فرهنگ شهادت باشند.
کد خبر: ۸۷۵۷۶۳۴
|
۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۰

ماریا فیروز شاد، فرزند شهید احمد فیروز شاد در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج از گیلان، از نحوه شهادت پدر سخن گفت.

از نحوه آشنایی پدر و مادر بگویید.

مادرم کلاس خیاطی میرفت.عمه من هم از اشنایان  خانم خیاط بود. پدرم از عمه ام خواسته بود کسی را برای ازدواج به او معرفی کنند. خانم خیاط هم مادرم را معرفی کرده بود.

زندگی مشترکشان چگونه آغاز شد؟

از زمان خواستگاری تا مراسم عقد یک ماه طول کشید. پدرم از ۱۵/۱۶سالگی به تهران رفته بود و انجا کار میکرد. بعد از ازدواج هم در خط واحد تهران مشغول شد. یک سال انجا زندگی کردند و بعد به خاطر بدی آب و هوا به گیلان بازگشتند. ناگفته نماند مادرم روحیه شکننده ای هم داشت و دوری از گیلان برایش سخت بود. چون مادرم در دوران مجردی مادرش را از دست داده بود و به پدرش وابستگی زیادی داشت. به گیلان آمدند و پدرم  در نیروی دریایی رشت مشغول شد.

مادرتان از اول با این ازدواج موافق بود؟

راستش را بخواهید نه. مادرم میگفت این ازدواج با واسطه بود و در ابتدا علاقه خاصی نبوده. اما تعریف می کرد بعد از زندگی مشترک متوجه شده که  چه شانسی اورده که مرد به این خوبی وارد زندگی اش شده و بسیار احساس خوشبختی می کرد.

از اخلاق و خصوصیات پدرتان چیزی به خاطر دارید؟

من که سه ساله بودم اما مادرم برایمان گفته که پدر عاشق مادربزرگم بود. مادرم هم مادر شوهرش را بسیار دوست داشت و حتی بعد از شهادت پدرم رابطه شان با هم عالی بود. گویا هر سفری  که میرفتند هم مادربزرگ را با خودشان می بردند.

خبر شهادت را چگونه به مادرتان دادند؟

مادرم تعریف کرد که چند روزی بود اقوام نزدیک رفت و آمدشان زیاد شده بود. برایمان نفت و اقلام کوپنی  می اوردند و ناراحت بودند. حتی مادرم میگفت که یک پیرزنی در کوچه ها در به در دنبال خانه ای می گشت که یک نفرش شهید شده، از مادرم آدرس می پرسد و مادرم حتی به فکرش هم نمیرسد که شاید آن شهید پدرم باشد. تا اینکه بالاخره خبر شهادت را به او می رسانند.

از نحوه شهادت پدر اطلاعی دارید؟

بله.ماجرا این طور بود که پدر من باید برای سربازها آب می برد. تانکر آب سنگین بوده لنگر می اندازد و هنگام عبور از پل سقوط می کنند و منافقین تیر خلاص را به او زدند.

از سختی های زندگی در نبود پدر بگوییدو رنجی که مادر در این سال ها کشید.

مادرمان ما را مستقل بار آورد با روحیه قوی، فرزندان شهدا معمولا در کودکی حساس ترند اما مادرمان تلاش کرد ما را متکی به خود بار آورد. حتی اکنون که برایم مشکلی پیش می آید میبینم در برابر مشکلاتی که مادرم تحمل کرده این هاخیلی پیش پا افتاده اند. مادرم همیشه آینده نگر بود. برای همین به بهترین وجه زندگی را بعد از پدر اداره کرد.

رسالت فرزندان شهدا در عصر کنونی چیست؟

فرزندان شهدا با رفتارشان باید مروج فرهنگ شهادت باشند. گاهی برخی از فرزندان شهدا رفتاری دون شان شهدای گرانقدر دارند.

حرف آخر؟

ضمن تشکر از همه مسئولینی که تلاش می کنند یاد شهدا را زنده نگاه دارند و خانواده شهدا را تکریم می کنند اما باید بگویم ما از بچگی طعنه زیاد را شنیدیم. هنوز هم می شنویم. اما گاهی هم عصبی می شویم و طاقتمان تمام می شود.سهمیه ها را توی سر فرزندان شهید می زنند. آرزو می کردم کاش هیچ چیز نداشتم اما پدرمان بالای سرمان بود. شب عید ها، یلداها، آغاز مدرسه پدری نداشتیم که دست در دستش نهیم. ما سهمیه داشتیم درست، اما این منکر توانمندی فرزندان شهدا نیست. امیدوارم جامعه درک بهتری از جایگاه شهدا و خانواده هایشان به دست اورد و این نیازمند فرهنگ سازی صحیح است.

ارسال نظرات
آخرین اخبار