محمدرضا غلامرضازاده به بیان خاطره جالب و شیرین نجات رزمندگان ایرانی توسط یک مار پرداخت.
به گزارش سرویس بسیج مداحان کشور خبرگزاری بسیج، حاج محمدرضا غلامرضازاده، ادعیه خوان و ذاکر اهل بیت (ع)، به بیان خاطرهای کوتاه و جالب از دوران حضورش در دفاع مقدس پرداخت که شرح خاطره را در ادامه خبر میخوانید.خاطره من مربوط میشود به زمانی که در گیلانغرب حضور داشتم. رزمندگان در سنگر خوابیده بودند و استراحت میکردند. ناگهان مار بزرگی را دیدیم که تا جلوی درب سنگر آمده بود. اگر وارد سنگر میشد، خطرناک بود و بچه ها را نیش میزد و از بین میبرد.
وی ادامه می دهد: از طرفی هم اگر رزمندگان را بیدار میکردیم، از دیدن مار وحشت میکردند و با هم کار خطرناکی بود. با چند نفر از دوستان رزمنده دور هم جمع شدیم، فکرهایمان را روی هم ریختیم و مشورت کردیم. تصمیم گرفتیم سرنیزههایمان را در اسلحه بکنیم، سه چهار نفری سر مار را بگیریم و بچهها را از خواب بیدار کنیم تا از سنگر بیرون بیایند.همین کار را هم انجام دادیم.
غلامرضازاده با توجه به شرایط سنگر در معرض دید عراقیها گفت: هر لحظه ممکن بود که رزمندگان را هدف قرار بگیرند. سه چهار نفری مار را گرفتیم. بچهها را بیدار کردیم. از داخل سنگر به بیرون آمدند و آنها را بین سایر سنگرها تقسیم کردیم. هنوز در سنگر مستقر نشده بودیم که ناگهان سنگری که مار در آن وجود داشت، مورد اصابت خمپاره قرار گرفت. من یاد جمله حضرت امام خمینی (ره) افتادم که در ارتباط با کودتای نوژه فرمودند «اگر آن سگ نبود، آن خانه پر از اسلحه کشف نمیشد». واقعیت این است که اگر آن مار به سنگر ما نمیآمد، تمام رزمندگان به شهادت میرسیدند و از بین میرفتند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار