مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس گفت: آمریکا تا نتواند در داخل کشور نفوذ کند، نخواهد توانست آسیبی به ما بزند پس امروز اساسی ترین برنامه ای که برای ضربه زدن به کشور ما دنبال میکند، بحث نفوذ است.
کد خبر: ۸۷۴۲۲۶۷
|
۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی؛ صادق پناهی نسب مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه شهرستان قیام دشت اعلام کرد: باید مراقب نفاق بود. نفاق میتواند با حکومت اسلامی ما هم چنان کاری کند که با حکومت رسول خدا کرد. العیاذ بالله مگر ما از رسول خدا بالاتر هستیم که نفاق نتواند جمهوری اسلامی را از بین ببرد؟ خیلی باید مراقب بود. نفاق حکومت رسول خدا را از بین برد! مراقب باشیم مبادا عده ای به ظاهر مسلمان و متدین از درون حکومت و از درون نظام، نظام را از بین ببرند. مبادا شعار اسلام بدهند اما آرمان های انقلاب اسلامی ما را از بین ببرند.
 
متن این سخنرانی به شرح ذیل می باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
در ابتدا تشکر میکنم از امام جمعه ی محترم و همچنین مسئولین محترم ستاد نماز جمعه که این فرصت را در اختیار جوانان نخبه و دانشجوی این کشور قرار دادند تا بتوانند از این طریق مستقیماً با مردم صحبت کرده و تحلیل ها و نگاه هایشان را نسبت به مسائل کشور و جهان بی واسطه به مردم بگویند.

بعد از عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام محمد باقر و همچنین سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی، لازم میدانم یادی بکنم از شهدای حادثه ی منا. از خداوند طلب علو درجات را برای آنان دارم و آل سعود خبیث را که سرسپرده ی آمریکای جنایتکار هستند و باعث و بانی چنین جنایتی شدند نفرین میکنیم. با توجه به این که امروز بعد نماز راهپیمایی برای محکوم کردن جنایات آل سعود برگزار میشود، احتمالاً امام جمعه ی محترم توضیحاتی در این مورد ایراد خواهند کرد فلذا من دیگر وقت شما را نمیگیرم و از این موضوع میگذرم.

وقتی خداوند حضرت رسول را به نبوت مبعوث کرد، شرک و کفر بر تمام منطقه ی عربستان حاکم بود. قدرت و ثروت به صورت کامل در دست مشرکین و کفار بود و هر صدایی را که خوش نداشتند، خفه میکردند. با وجود این خفقان هیچ کس جرئت نداشت حرفی بزند که مشرکان و کفار خوششان نیاید.

رسول الله در چنین جامعه ای به نبوت مبعوث شد. هر کسی که خبر دعوت رسول الله به اسلام را میشنید در ذهنش یقین داشت که به زودی رسول الله کشته خواهد شد و اثری از اسلام باقی نخواهد ماند. هیچ کس از مردم ذره ای احتمال نمیداد که اسلام بر شرک و کفر پیروز بشود. رسول الله فقط یک نفر بود بدون هیچ قدرت و ثروتی. در آغاز کار پیامبر تصور پیروزی اسلام تقریباً غیرممکن بود. اما نهایتاً اسلام توانست بر کفر و شرک پیروز شود و حکومت مقتدر اسلامی را تشکیل بدهد.

شرک و کفر نتوانستند در برابر تشکیل حکومت اسلامی کاری از پیش ببرند ولی میبینیم بعد از مدتی نفاق توانست حکومت اسلامی را از بین ببرد. کاری که شرک و کفر و حتی یهود همه با هم نتوانستند انجام دهند، نفاق انجام داد. در جنگ احزاب همه دشمنان اسلام کنار هم قرار گرفتند تا اسلام از بین برود. نتوانستند مانع تشکیل حکومت اسلامی شوند اما نفاق در داخل جامعه اسلامی به تدریج ریشه های حکومت را از بین برد طوری که تا بیش از هزار سال پس از آن دیگر چنان حکومت اسلامی ای شکل نگرفت.

باید مراقب نفاق بود. نفاق میتواند با حکومت اسلامی ما هم چنان کاری کند که با حکومت رسول خدا کرد. العیاذ بالله مگر ما از رسول خدا بالاتر هستیم که نفاق نتواند جمهوری اسلامی را از بین ببرد؟ خیلی باید مراقب بود. نفاق حکومت رسول خدا را از بین برد! مراقب باشیم مبادا عده ای به ظاهر مسلمان و متدین از درون حکومت و از درون نظام، نظام را از بین ببرند. مبادا شعار اسلام بدهند اما آرمان های انقلاب اسلامی ما را از بین ببرند.

آرمان های انقلاب اسلامی چیست؟ چطور ممکن است کسی شعار اسلام بدهد ولی آرمان انقلاب اسلامی را از بین ببرد؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است نگاه کنیم به شرایطی که در آن انقلاب اسلامی به ثمر نشست.

شرایط جهان قبل از انقلاب اسلامی ما خیلی شبیه به شرایط عربستان پیش از بعثت رسول اکرم بود. همان طور که گفتم، وقتی رسول اکرم مبعوث شدند، عربستان غرق در حاکمیت شرک و کفر بود. شرایط جهان قبل از انقلاب اسلامی را نگاه کنید. آمریکا رسماً حکومت بلامنازع در جهان حاکم کرده. همه ی کشورها را مجبور کرده با پول آمریکا با هم معامله کنند.
 
آمریکا چه کاره است که همه را مجبور میکند با پول او معامله کنند؟ آمریکایی ها بعد از جنگ جهانی دوم که دو تا بمب اتمی در ژاپن انداختند، همه ی کشورها را ترساندند که اگر به حرف من گوش نکنید همان بلا را سر شما هم می آورم. آمریکا با ایجاد چنین رعب و وحشتی در تمام کشورها، حکومت خود را بر جهان برقرارکرد. هیچ کشوری از این وضعیت راضی نبود. هیچ کشوری حاضر نبود کشور دیگری بر او حکومت کند و برای او تعیین تکلیف کند اما از ترس آمریکا همه سکوت کردند.

همین امروز شما نگاه کنید! هر جای جهان که اتفاقی میفتد آمریکا میاید و دخالت میکند. برای کشورها نسخه میپیچند که تو چطور باید عمل کنی و چطور نباید عمل کنی. یکی نیست به آمریکا بگوید: «به تو چه؟ تو چه کاره ای که برای کشورها تصمیم میگیری؟». آمریکایی ها عملاً قوانین بین المللی را خودشان وضع میکنند و به کشورهای دیگر تحمیل میکنند. وضعیت جهان به این شکل است.

بانک های جهان را جریمه میکنند به این خاطر که با بانکهای ایرانی معامله کرده اند. این جریمه فکر میکنید به کجا میرود؟ به حساب شهرداری نیویورک واریز میشود! یعنی آمریکا ایران را تحریم میکند، اگر هم کشوری با ایران وارد معامله شد جریمه اش میکنند و پول جریمه را به حساب شهرداری یکی از شهرهایشان واریز میکنند. این است وضع آمریکا. این است وضع دشمنان ما. این دیکتاتوری و حکومت ظالمانه ای که بر جهان حاکم کرده اند به وضوح از اعمال و رفتارشان پیداست.

در شرایطی که جهان تحت سلطه ی کفر و شرک است. در شرایطی که 80 درصد ثروت جهان دست آمریکا و اسرائیل است؛ امام خمینی در ایران قیام کرد و سیلی محکمی به آمریکا زد. انقلاب ما از اول شعار «نه شرقی، نه غربی» داد. مردم جهان که از حکومت بلامنازع آمریکا ناراضی بودند وقتی ایران را دیدند توجهاتشان به ایران جلب شد. برایشان مهم بود که آیا میتوان قواعد آمریکا را نپذیرفت و زنده ماند؟

بعد انقلاب آمریکا سیطره ی خودش بر جهان را در معرض خطر دید. امروز میبینیم شیعیان در تایلند بعد نمازهایشان دعای «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...» را میخوانند. فارسی بلد نیستند اما این دعا را از حفظ میخوانند. ازشان میپرسی چرا این دعا را میخوانید؟ مگر فارسی بلد هستید؟ میگویند معنای دعا را نمیدانیم فقط میدانیم دعا برای سلامتی رهبر ایران است! این قدر انقلاب اسلامی توانسته در دل مردم جهان نفوذ کند. این از شرق آسیا. از آن طرف در عمق خاک آمریکا ببینید انقلاب چه غوغایی به پا کرده. یکی از دوستان من اهل آمریکاست. سه چهار سال است که آمده ایران. در قم درس طلبگی میخواند که برگردد آمریکا و تبلیغ اسلام کند. این دوست من در آمریکا وکیل بود. دکترای حقوق داشت. او برایم تعریف میکرد.

میگفت در آمریکا به مسلمانان خیلی ظلم میشود و من وکیل مسلمانان میشدم. یک بار رفته بودم داخل زندان جهت وکالت یکی از مسلمانان که دیدم عکس امام خمینی در جیب دارد. به او گفتم این چیست؟ مگر ایرانی هستی؟ او گفت نه. این فرد رهبر همه ی ماست. فقط رهبر ایران نیست.

خلاصه کنم بحثم را. امام خمینی در شرایطی قیام کرد و انقلاب اسلامی را به ثمر رساند که همچون صدر اسلام شرک و کفر در جهان جولان میداد. تمام شرک و کفر در کنار هم قرار گرفتند تا انقلاب اسلامی ما را از بین ببرند، جنگ راه انداختند، تحریم کردند، جنگ روانی کردند، جنگ فرهنگی کردند، جنگ اقتصادی کردند، همه کار کردند اما هنوز انقلاب اسلامی سرپاست. به وعده ی الهی انقلاب اسلامی در برابر مشرکین و کفار هرگز شکست نخواهد خورد؛ اما در برابر منافقینی که داخل نظام هستند معلوم نیست. باید مراقب بود و سعی کنیم نفاق را خوب بشناسیم.

پس یکی از آرمان های اساسی انقلاب همین مبارزه با سلطه ی آمریکا بر جهان است. این یک آرمان اساسی است که نباید به هیچ وجه فراموش شود. اگر کسی شعار اسلام سرداد ولی به این آرمان پایبند نبود، خطرناک است. باید در برابر او مراقب بود.

گفتیم آمریکا برای از بین بردن ایران و جمهوری اسلامی روش های متعددی را به کار گرفته اما هنوز نتوانسته کار را پیش ببرد. گفتیم طبق وعده ی الهی پس از این هم نخواهد توانست کاری کند مگر این که از داخل کشور بتواند به انقلاب اسلامی آسیب بزند. این که امام خامنه ای هم بارها نسبت به نفوذ دشمن هشدار دادند علتش همین است. آمریکا تا نتواند در داخل کشور نفوذ کند، نخواهد توانست آسیبی به ما بزند پس امروز اساسی ترین برنامه ای که برای ضربه زدن به کشور ما دنبال میکند، بحث نفوذ است.

پروژه ی نفوذ ابعاد بسیار زیادی دارد که من به علت ضیق وقت در این جا فقط یک بُعد آن را شرح میدهم. ببینید! آمریکا میخواهد کشور را به دو بخش تقسیم کند. اسم یک بخش را میگذارد آدم های خوب و یک بخش هم آدم های بد. از نظر آن ها آدم های خوب کسانی هستند که با آنها مذاکره میکنند و آدم های بد کسانی هستند که مذاکره نمیکنند. میخواهند بین این دو بخش دعوا راه بی اندازند و در نهایت انقلاب را از بین ببرند. حواستان را جمع کنید.

 ما همه در یک جبهه هستیم در مقابل آمریکا. چه آقای روحانی و آقای ظریف و چه مایی که منتقد خط مشی این عزیزان هستیم همگی در یک جبهه در مقابل آمریکا ایستاده ایم. آمریکا این را نمیخواهد. میخواهد اختلاف بی اندازد تا انقلاب را نهایتاً از بین ببرد. این را هم بگویم که اگر خدای ناکرده انقلاب از بین برود این طور نیست که با آدم های –به قول خودشان- خوب برخورد مناسبی داشته باشند و آنها را عزیز کنند. نخیر!

شما سرنوشت مُرسی را در مصر ببینید! چقدر با آمریکایی ها مذاکره کرد و سعی کرد به آمریکا نزدیک شود اما نهایتاً ببینید چطور با او رفتار کردند! او را و طرفدارانش را گرفتند و انداختند زندان و خیلی ها را هم اعدام کردند. در ترکیه ببینید چقدر اردوغان به آمریکایی ها خدمت کرد اما در آخر کودتایی را علیه او راه انداختند که البته بی فرجام ماند. اصلاً چرا راه دور برویم؟ در همین کشور خودمان. مصدق را ببینید چه کردند؟ دکتر مصدق در زمان نخست وزیری اش چند بار به آمریکا نامه نوشت و درخواست کمک کرد. چهل روز به آمریکا رفت و مذاکره کرد تا آمریکا به ایران کمک کند. نهایتاً با مصدق چه کردند؟ 28 مرداد کودتا کردند و مصدق را به بدترین شکل ممکن گرفتند و در دادگاه محاکمه کردند.

آمریکا میخواهد ایران را به خوب و بد تقسیم کند. با خوب ها که میخواهد در نهایت همان کاری را بکند که با مرسی و مصدق کرد. با بد ها هم که از همین الآن میگویند باید مقابله کرد و از ایران انداختشان بیرون! یعنی رسماً در اظهاراتشان در امور داخلی کشور ما دخالت میکنند و خجالت هم نمیکشند. به هیچ وجه نباید فریب این آمریکای پلید را خورد. ما در ایران همه پشت به پشت هم داده ایم و یکی هستیم. اگر من از روند مذاکرات در برجام انتقادی میکنم یا اگر در بحث قراردادهای نفتی یا قرارداد بانک مرکزی با FATF نقدی وارد میکنم نه از این جهت که با عده ای خصومت دارم و این انتقادات را میکنم، بلکه از سر دلسوزی است. من دانشجو هستم. من نه عضوی از جناح های سیاسی هستم و نه حتی از سر کار آمدن افراد مختلف نفع شخصی میبرم. انتقادات من دلیلی ندارد مگر دلسوزی. بنابراین از انتقادات نباید برداشت خصومت شود و نباید با انتقادات خصمانه برخورد شود. این دقیقاً چیزیست که دشمن میخواهد. ما باید وحدت خودمان را حفظ کنیم و در کنار هم باشیم و اگر هم انتقادی هست برای اصلاح امور است. همین.

آمریکا چطور میتواند ایران را به خوبها و بدها تقسیم کند؟ از چه روشی میخواهد برای این کار استفاده کند؟ یک نمونه از روشهایی که برای این هدف پی گرفته را توضیح میدهم.

یک نهاد بین الدولی هست به نام FATF این نهاد که یکی از مؤسسین اصلی اش آمریکاست به ظاهر هدفش مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم در جهان است. ایران در لیست سیاه این نهاد قرار دارد. مسئولین دولتی با این نهاد مذاکراتی را داشته اند و ظاهراً به توافقاتی هم رسیده اند که میگویند محرمانه است و حاضر نیستند به صورت عمومی منتشر کنند تا مردم از جزئیات آن مطلع شوند. به گفته ی مسئولین دولت و همچنین به استناد قوانین این نهاد، برای این که ایران از لیست سیاه خارج شود باید بانکهای ایران از این پس خدماتی به افرادی که از جانب آمریکا تحریم شده اند ارائه نکنند. یعنی آمریکا در نظام اقتصادی ایران یک خط میکشد و میگوید از نظر من یک عده خوب هستند و میتوانید به آن ها خدمات بانکی ارائه کنید و عده ای دیگر بد هستند و نباید به آن ها خدمتی ارائه کنید. حالا بدها یا به عبارت دیگر کسانی که آمریکا تحریمشان کرده چه کسانی هستند؟ سپاه، وزارت اطلاعات، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و بیش از صد شخص و دستگاه دیگر در جمهوری اسلامی.
حاصلش چه شد؟ همان که آمریکایی ها میخواستند. ایجاد یک شکاف عمیق در نظام مالی کشور. عده ای که آمریکا تحریم کرده افراد بد هستند و نباید به آن ها خدمات بانکی داده شود و عده ای دیگر خوب هستند و میتوان به آن ها خدمات بانکی ارائه داد.

این یکی از روشهای آمریکایی ها برای ایجاد شکاف است که باید حواسمان را جمع کنیم و نگذاریم آمریکا به اهداف شومش برسد. آمریکا با تمام پلیدی هایی که دارد ای کاش اقلاً در وعده هایش صادق بود.

الحمدلله مدت زیادی از تجربه برجام نگذشته. ما در برجام اوج بدعهدی ها و دروغگویی های آمریکایی ها را دیدیم. ایران به تک تک تعهداتش عمل کرد اما آیا وضع اقتصاد بهتر شد؟ آیا تغییری در اوضاع رخ داد؟ مشکلی از مشکلات مردم حل شد؟ آمریکا به تعهداتش عمل نکرد. کار به جایی رسید که رئیس بانک مرکزی به آمریکا رفت و گله کرد که از برجام تقریباً هیچ چیز عاید ایران نشده. گرهی از اقتصاد کشور باز نشد. این تجربه به خوبی نشان داد که حل مشکلات اقتصادی به دست آمریکا و فرانسه و انگلیس و... نیست. اگر از طریق آمریکا میشد مشکلات کشور را حل کنیم، همان زمانی که مصدق درخواست کمک کرد مشکلات ما حل میشد اما نشد.

امروز در بین جوانان مشکل بیکاری داریم. همین مشکل بیکاری باعث شده سن ازدواج در جامعه بالا برود و به تبع آن بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی گریبان جامعه ی ما را بگیرد. امروز مشکل رکود داریم. بسیاری از کارخانه های ما تعطیل شده اند مثل کارخانه ی ارج. بسیاری از کارخانه ها در شرایط سختی به سر میبرند مثل GLX. چه کسی میتواند این مشکلات را برطرف کند؟ آیا آمریکا میتواند مانع تعطیلی کارخانه های ما بشود؟ ریشه ی مشکل کجاست؟ ریشه ی مشکل همین است که ما تمام توجهمان را به خارج کشور معطوف کرده ایم و فکر میکنیم از آن جا میتوان مشکل را حل کرد. فکر کردیم با برجام و... میتوان مشکلات را حل کرد. اما آیا مشکلات حل شد؟

یکی از برکات انقلاب اسلامی پیشرفت چشمگیر علمی کشور بود. ما جوانان در دانشگاه توانایی های بسیار زیادی داریم. نخبگانی در دانشگاه ها داریم که بسیاری از کشورها برای جذبشان سر و دست میشکنند. اگر به این جوانان اعتماد کنیم بی شک میتوانیم تمام مشکلاتی که امروز در کشور داریم را حل کنیم. مثلاً جمعی از دوستان ما در دانشگاه شریف ماهواره ای ساختند با قابلیت های بسیار بالا اما مسئولین دولتی به جای حمایت از آن با بی توجهی های مکرر باعث شدند این ماهواره در گوشه ای خاک بخورد و بسیاری از سازندگانش ناامید شده و از ایران بروند. بسیار زیاد داریم از این دست افرادی که اگر به این ها اعتماد میشد و بها داده میشد میتوانستیم مشکلات کشور را برطرف کنیم اما با بی اعتنایی مسئولین مواجه شدند. ای کاش مسئولین به جای اعتماد به کشورهای غربی به جوانان کشور خودمان اعتماد میکردند. باور کنید که کلید حل بسیاری از مشکلات در دست ما جوانان و دانشجویان در دانشگاه هاست. ای کاش به این ظرفیت عظیم و استعدادهای بی شمار اعتماد کنیم. ای کاش به جای این که عزت را در مذاکره با آمریکا ببینیم، در جوانانی میدیدیم که با هوش و ذکاوت خود راه های صد ساله ی کشورهای غربی را در مدتی کوتاه طی کردند.

برمیگردم به بحث اولم. انقلاب اسلامی به هیچ وجه از آمریکا و جبهه ی کفر و شرک آسیب نخواهد دید. این وعده ی الهی است؛ اما از جریان نفاق و از داخل کشور ممکن است جمهوری اسلامی صدمات جبران ناپذیری ببیند؛ همانطور که حکومت رسول خدا با تجمع تمام قوای کفر و شرک آسیب ندید ولی در برابر اقدامات منافقین تاب نیاورد.

امروز در شرایطی قرار داریم که در تمام کشورهای اطراف ما جنگ و ناامنی است. در افغانستان، در پاکستان، در عراق، در ترکیه، در بحرین، در یمن، در سوریه میبینید که دور تا دور ما مردم خواب آرامی ندارند. هر لحظه نگرانی یک انفجار و یک تیراندازی را دارند. اما کشور ما در امنیت کامل به سر میبرد. هر شب که میخوابیم نگران نیستیم که فردا صبح در کوچه هایمان یک انفجار رخ دهد. در چنین شرایطی که آتش جنگ در تمام اطراف ما شعله کشیده و هر روز افروخته تر میشود چه چیزی امنیت کشور ما را تأمین کرده؟ جز این است که نیروهای نظامی و مسلح از جمله سپاه با زحمات شبانه روزی توانسته اند این امنیت را برای ما به ارمغان بیاورند؟ من از شما یک سؤال میپرسم. به نظر شما اگر در چنین شرایطی سپاه را تعطیل کنیم، آیا باز هم چنین امنیتی خواهیم داشت؟

امروزه برخی از مقامات بلندپایه ی کشور صحبت از این میکنند که اگر هزینه های نظامی را حذف کنیم میتوانیم این هزینه ها را صرف امور دیگری کرده و پیشرفت کنیم. مطمئن باشید اگر در کشوری که شرایطی مشابه کشور ما را دارد چنین سخنی گفته میشد، گوینده ی این حرف در دادگاه به شدیدترین نحو محاکمه میشد. کسی که چنین حرفی میزند خودش حاضر نیست لحظه ای بدون تیم حفاظت در خیابان ظاهر شود. هر کجا که میروند باید تیم حفاظت بزرگی با خودشان ببرند که مبادا گزندی ایشان را تهدید کند. چه شده که اکنون سخن از حذف نیروهای نظامی و توانایی موشکی و... میزنند؟ من دلسوزانه میگویم. تصورم این است که این افراد به دنبال منافع حزبی و جناحی خویش توجهشان به منافع ملی را از دست داده اند. به همین خاطر میخواهم به عنوان یک دانشجو به عنوان کسی که عضو حزب و جناحی نیست و فقط مصالح آینده ی کشور را میبیند به ایشان تذکر دهم که تجربه نشان داده که تحمل جمهوری اسلامی حدی دارد. درست است که مثل سایر کشورها گوینده ی این حرفها به دادگاه کشیده نشده اما نظام اسلامی همیشه این چنین با محبت برخورد نمیکند. بر خود ایشان و بر همگان ثابت شده که نظام اسلامی وقتی از آستانه ی صبرش بگذرد با کسی تعارف ندارد؛ ولو آن شخص از مقامات بلندپایه باشد، ولو آن شخص سابقه مبارزات انقلابی هم داشته باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ارسال نظرات