امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ضمن تشریح وضعیت بغرنجی در نتیجه حاکمیّت اندیشه غربی در عمل حاکمان به این سرزمین، گم کردن خود و مفاخر خودی را دلیل اصلی این انحطاط بر شمرده مغلوب شدن در برابر ایدئولوژی یکسان سازی غرب را از جمله دلایل به وجود آمدن این وضعیت بر میشمارند.
القای این تفکر نقش بالایی در ایراد ضربه به خودباوری و اعتماد به نفس ملتها ایفا نموده آنها را برای پذیرش سلطه فکری و فرهنگی و حاکمیّت سیاسی و اقتصادی آنها آماده ساخته است. مبهوت شدن در برابر مظالم تمدن غربی را میتوان یکی دیگر از دلایل گرایش روشنفکر نمایان کشور و حاکمان دوران طاغوت به سمت فرهنگ بیگانه دانست. کسانی که با سفری به غرب، اسیر جلوههای ظاهری آنها شده اندیشه و آموختههای خود را حقیر و ضعیف میدانند و با استفاده از ابزارهایی در اختیار خود (رسانه و کتب) این خودباختگی را به سطح جامعه شیوع میدهند. (اینجا)
امام خامنهای نیز بارها به مقوله اعتماد به نفس ملی و حفظ و ارتقای خودباوری اشاره کرده و در یکی از آخرین فرمایشاتشان در اینباره میفرمایند: یکی از سنگرهای دشمن برای تسلّط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بیاعتقادی به خود، بیاعتمادی به خود، نداشتن اعتمادبهنفس ملّی؛ در مقابل چشمشان زرقوبرق کشورهای غربی را مشاهده میکردند، پیشرفتهای علمی و پیشرفتهای فنّاوری و زرقوبرق تمدّنی مادّی آنها را میدیدند و در [کشور] خودشان اینها نبود، در کشور این چیزها نبود، عقبماندگی بود، لذا احساس بیاعتمادی به خود میکردند، احساس ناباوری به خود میکردند. آن روز در دوران پهلوی، یکی از ارکان دولت گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد! شماها نمیدانید لولهنگ چیست؛ لولهنگ آفتابهی گِلی [است]، آن هم نه آفتابهی از جنس فلز. آن قدیمِ قدیم معمول بود که از جنس گِل آفتابه درست میکردند. میگفت ایرانی لیاقتش همین است که برود لولهنگ بسازد؛ ایرانی را چه به اختراعات! آن روز اینجوری میگفتند. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران میگفت که ایرانی اگر بخواهد پیش برود، بایستی از فرق سر تا پا بشود غربی و اروپایی؛ باید همهچیزِ خودش را شبیه آنها بکند، شاید بتواند جلو برود؛ یعنی به خودشان باور نداشتند. خب، انقلاب آمد این ناباوری را بکلّی تبدیل کرد به باور به خود، اعتمادبهنفس ملّی؛ امروز جوان ایرانی میگوید ما میتوانیم. در بسیاری از موارد در پیشرفتهای علمی -غیر از آنچه حالا امروز بحمدالله در دسترس قرار گرفته است و پیشرفتهایی که تحقّق پیدا کرده است- جوانهای ما گاهی اوقات یک فکرهای نویی را مطرح میکنند که دستگاههای مسئول توانایی ندارند اینها را جمعوجور کنند؛ جوان ایرانی اعتمادبهنفس دارد. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست؛ وقتی باور به خود بود، شعار «ما میتوانیم» بود، توانایی هم میآید؛ کشور میشود توانا، ملّت میشود توانا. امروز ما این را داریم مشاهده میکنیم. (حرم رضوی - 95/1/1)
اما هرچقدر امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مد ظله) معتقد و عامل به این مقوله کلیدی بوده و هستند، برخی مسئولان که خود را در مسیر ولایت و از السابقون انقلاب اسلامی میدانند، نسبت به خودباوری ملی بیتفاوت بوده و حتی عمل منفی دارند.
به طور مثال، درباره انفعال اعتدالیون در حوزه اقتصاد میتوان گفت که بیش از 50% ظرفیت تولیدی کشور بیکار است و حدود 30 درصد دیگر حالت نیمه بیکار دارد. دولت اقتصاد را رها کرده است و لذا اقتصاد به سمت اقتصاد ربوی و دلالی یعنی ضد اقتصاد اسلامی و مقاومتی رفته و می رود. تولیدکنندگان که دلشان را برای پسا برجام صابون زده بودند، اکنون ناباورانه متوجه شدند که قرار است پاریس و رم و لندن پولها را بالا بکشند. لذا بهت زده اند. (اینجا)
اما شاید بتوان یکی از مظاهر خودباختگی ملی در اقتصاد را در گفته های ترکان مشاور رئیسجمهور دید که گفته بود: اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی را نخواهیم داشت! (اینجا)
همچنین، انفعال مدعیان اعتدال در حوزه دیپلماسی از دیگر مصادیق قابل ذکر در این باره است. گذشته از خسارت محض برجام که اظهر من الشمس است، در عرصه دیپلماسی، شاهد انواع و اقسام کوتاه آمدنها از سوی این دستگاه هستیم. در فرودگاههای عربستان سعودی به زائرین ما توهین و هتک حرمت شد، صدها نفر از حجاج مظلوم ایرانی در حادثه منا در فجیع ترین وضعیت به شهادت رسیدند. ایرانیان مقیم عربستان که برای کارهای اقتصادی و… آنجا هستند به شدت تحت فشار قرار میگیرند. پلیس امارات هر روز شهروندان ایرانی خود را تحت فشار قرار میدهد، حتی شنیده میشود به نمایندگان دولت ما برای حضور در عربستان ویزا داده نمیشود. بحرین از هیچ توهینی به کشورمان فرو گذار نمیکند. کویت و قطر هر روز سازهای ناسوز کوک میکنند. جالب اینجاست که جدیدا کشورهای ضعیفی مانند سودان، جیبوتی و مالدیو هم در این طیف قرار گرفته و برای ایران شاخ و شانه میکشند! حتی کشور ضعیف اردن هم گستاخی خود را در برابر ایران به حد نهایت رسانده است. (اینجا)
انفعال جماعت اعتدالی اما در حوزه نظامی نیز که میتواند عواقب بسیار بدی به همراه داشته باشد، از دیگر وجوه خودباختگی ملی است. به طور مثال در نمونه اعلی، وقتی وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان چنین عنوان داشت: "آیا فکر کردید آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می ترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمی آید؟ بر اساس کدام سند فکر می کنید آمریکا نمی تواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند؟" (اینجا)
و یا کم کردن بودجه دفاعی کشور. در لایحه ارائه شده ی دولت تبصره 22 حذف شده؛ در این تبصره آمده است «بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است کلیه وجوه ارزی مستردشده ناشی از طرح دعاوی در مراجع بینالمللی و کشورهای خارجی مربوط به قراردادهای نظامی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سقف 50 هزار میلیارد (50.000.000.000.000)ریال را به ردیف درآمدی 160165 جدول شماره (5) این قانون واریز کند. معادل مبلغ واریزی از محل ردیفها و جداول مربوطه در این قانون به مصرف میرسد.» این تبصره به موضوعات دفاعی کشور بازمیگردد و به اذعان برخی نمایندگان عدم تحقق آن موجبات تضعیف توان دفاعی کشور را فراهم میکند. (اینجا)
حالا شاهد انفعال اعتدال در مقوله ی ورزش هستیم و این انفعال را باید در حوزه ورزشی و در اظهار نظرهای مسئولین پیرامون نتایج ضعیف المیپک دید. آنجا که گودرزی وزیر ورزش و جوانان در این خصوص میگوید: همواره این را گفته بودم و پیش از المپیک ریو هم تاکید کردم ، در شرایط خوش بینانه ممکن است تعداد مدال های ورزشکاران ایران بیش از ۴ مدال شود و در حالت بدبینانه کمتر از چهار مدال بگیریم، به هر حال جایگاه ورزش ایران در دنیا همین است! (اینجا)
همه ما از جایگاه ورزش در جامعه ایرانی و تاثیری که شکستها و موفقیتهای آن میتواند بر روحیه اجتماعی ما داشته باشد آگاه هستیم. به عبارت دیگر، ما می دانیم که با یک برد ملی در عرصه ورزشی، بسیاری از هم وطنان ما برای کشور خود جایگاه رفیع بین المللی را متصور شده و از آن طرف، با چند شکست پی در پی ورزشی، دچار نوعی ابهام در خصوص وضعیت خویش در نظام جهانی میشوند.
حال در این شرایط وقتی گفته می شود که حد ما همین است، یعنی پذیرش شکستها. یعنی پذیرش جایگاه پایین در نظام جهانی و این نگاه، با خود، خودباختگی ملی به همراه می آورد. در حالی که همگان شاهد ناداوریهای گسترده علیه کاروان ورزشی ایران بوده و بدیهیست اگر چنین اتفاقاتی نمیافتاد، تعداد مدالهای ما در المپیک حداقل به میزان دوره قبل میرسید. پس خیلی بهتر بود به جای پذیرش شکست تحمیلی، مردانه از ناداوریها و بی عدالتیها انتقاد شده و ورزش و اعتماد به نفس ملی خود را دچار خودسانسوری نمیکردیم.
همچنین باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از ناعدالتیهای صورت گرفته در المپیک، محصول فقدان پشتیبانی دولتی از ورزشکاران توسط فدارسیونها بود. به عبارت دیگر، اگر میبینیم که مثلا حق عبدولی در کشتی فرنگی از بین میرود، یک بخش آن به علت فقدان حمایت فدراسیون و دولتیها از ورزشکاران در میادین بین المللی برمیگردد. این برای دولتی که شعار بازگشت احترام به پاسپورت ایرانی را صادر میکرد اصلا قابل قبول نیست که این چنین در عرصههای بینالمللی، پشت مردم خود را خالی کرده و یا با دستهای خالی، کاسه چه کنم به دست بگیرد و تنها نظاره گر پایمال شدن حقوق شهروندان ایرانی باشد.
مسلما جامعه ایرانی با انواع حماسه آفرینیهای خود در عرصههای گوناگون، بارها ثابت کرده که جایگاهش در دنیا کجاست و هیچ چیز، حتی گفتمان منفعلانه جمعی محدود از مسوولان مستعجل چهار ساله، نمیتواند این جایگاه را خدشهدار کند. پس بهتر است حضرات مبتلا به خودکمبینی، این چنین با آبرو و روحیه یک جامعه دلیر بازی نکنند و برای یکبار هم که شده، مقاومت و خودباروی را در عمل، متجلی سازند.