از همین رو است که میبینیم ولی امر مسلمین در دیداری به مناسبت روز مسجد، باز هم به این واقعه اشاره میکنند و میفرمایند: «برخی می گویند یک حرفی آن موقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده می شود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند وگرنه به حساب او گذاشته می شود.» (اینجا)
این اشاره معظم له نشان دهنده آن است که تا این لحظه، هستند افرادی که از ایشان توقع میرفت تا نسبتشان را با فتنه 88 معلوم کنند اما هنوز این کار اساسی را انجام نداده اند. میخواهیم به کارنامه 2 نفر از خود خواص پندارهای عرصه سیاست کشور رجوع کنیم تا ببینیم این افراد چگونه عمل کردند که هنوز نسبتشان با فتنه 88، آنی نیست که در تراز جمهوری اسلامی قرار بگیرد.
محمد خاتمی در راهپیمایی غیرقانونی 88/3/25 در این باره میگوید: «باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است... اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره بر حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایان به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی میشود. با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنهای را مهار کرد.» (اینجا)
هیچ کس توقع نداشت اولین و مهمترین کسی که هیچ وقت موضع مناسب در قبال فتنه 88 نگرفت، هاشمی رفسنجانی باشد. او که خود را نزدیکترین فرد به ولی فقیه معرفی میکرد، در این بزنگاه مهم، نه تنها کنار ایشان قرار نگرفت بلکه اصلی ترین چهرهای بود که در جبهه ی مقابل ایستاد و مواضعی به نفع فتنه 88 گرفت.
هاشمي رفسنجاني در ماه ها و روزهاي پس از آخرين نمازجمعه اش، در سخنراني هاي متعدد سعي در نزديک نشان دادن خود به رهبري کرده و به گونه اي با جدا کردن خود از گروه هاي موجود سياسي و نزديک نشان دادن خود به امام خامنه اي سعي در تجديد حيات دوباره داشت. اما همواره نوع تعامل و ارتباط وي با مجرمان و متهمان فتنه هاي سال 88 و نيز حمايت وي از آنان علامت سوال بزرگي در ذهن دوستداران انقلاب ايجاد کرده بود. چرا که اين ادعاي نزديکي و متابعت از ولایت فقیه و اتخاذ رويه اي خلاف آن تعارض و تناقض بزرگي بر سر وزن کشي رفتار هاشمي پديد آورده بود. (اینجا)
حجت الاسلام مصلحی وزير سابق اطلاعات در مورد نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 میگوید: کسی که خود را پیشگوی حوادث 88 عنوان میکند و میگوید "من گفتم، من بیانیه دادم" در حقیقت پیشگویی نکرده است، ما اطلاعات دقیقی داریم که این آقا در فتنه دست داشته است. (اینجا)
اما فرد دیگری که در خصوص فتنه 88 موضع قاطع و مشخصی نگرفت، حجت الاسلام روحانی است. هرچند حسن روحانی در تاریخ ۲ اسفند ۹۲ در دانشگاه شیراز در جمع دانشجویان و اساتید این دانشگاه در پاسخ به اینکه نظرتان درباره وقایع پس از انتخابات سال ۸۸ چیست؟ با بیان اینکه نظراتم را دراینباره قبلاً گفتهام اظهار کرد: «اعتراض اولیه بخشی از مردم پس از انتخابات و برخی از انتقادها طبیعی بود. گرچه هر حرکتی باید از مسیر قانونیاش انجام شود. اما بعد از اینکه مقام معظم رهبری نظرشان را در نماز جمعه به صراحت اعلام کردند که هرگونه اعتراضی باید در چارچوب قانون ادامه پیدا می کرد میبایست اعتراضها شکل قانونی به خود میگرفت. من معتقدم مشکلات در خیابان حلوفصل نمیشود. شاید پیشنهادهایی در آن مقطع مبنی بر این که برخی صندوقهای آراء با حضور دوربینهای تلویزیون بازشماری شود مناسب بود و میتوانست راهگشا باشد.» (اینجا)
اما گفتههای دیگری از روحانی بعد از آن منتشر شد که نشان میدهد موضع وی در خصوص فتنه 88 آن موضع با ثبات و مدنظر را اتخاذ نکرده است. وی در جایی میگوید: «اگر اصرار کنند که از لفظ فتنه استفاده کنند مجبور می شوم خیلی از مسائل را که صلاح نمی بینم بازگو کنم.» (اینجا) و در جایی دیگر میگوید: «اگر در همان زمان صدا و سیما جلوی اتهامزنی و دروغگویی را میگرفت و یا به افرادی که به آنها تهمت زده شده بود اجازه دفاع از خود را میداد، ما با حوادث بعدی روبهرو نمیشدیم.» (اینجا)
متاسفانه کم نیستند چهره های سیاسی که در قبال فتنه 88 موضع مشخص و در تراز جمهوری اسلامی نگرفتهاند و با این رفتار خود باعث شدند تا این واقعه، هنوز هم برای بخشی از جامعه به عنوان یک مسئله باقی بماند. تا جایی که امام خامنه ای در خصوص آن اینگونه دغدغه مندانه اظهار نظر نماید. هرچند نظام جمهوری اسلامی معطل این خود خواص پندارها نمی ماند و با وجود مردم بصیر حاظر در صحنه، تکلیف فتنه 88 و هر اتفاق آسیب زای دیگری را معلوم کرده و میکنند.