علّامه بزرگ ملّا محمد باقر اصفهانى معروف به «علّامه مجلسى» و «مجلسى دوم» سومين پسر دانشمند ملّا محمد تقى مجلسى اول است که به گفته مير عبدالحسین خاتون‏آبادى در تاريخ «وقايع الايّام و السِّنين» علّامه مجلسى در سال 1037 در دار العلم اصفهان ديده بدنيا گشود، ولى در مِرآت الاحوال ولادت او را بسال 1038 نوشته است.
کد خبر: ۸۷۲۹۵۱۴
|
۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۷

 سرویس فرهنگی خبرگزاری بسیج- کرج؛ علّامه بزرگ ملّا محمد باقر اصفهانى معروف به «علّامه مجلسى» و «مجلسى دوم» سومين پسر دانشمند ملّا محمد تقى مجلسى اول است که به گفته مير عبدالحسین خاتون‏ آبادى در تاريخ «وقايع الايّام و السِّنين» علّامه مجلسى در سال 1037 در دار العلم اصفهان ديده بدنيا گشود، ولى در مِرآت الاحوال ولادت او را بسال 1038 نوشته است.

علّامه مجلسى از همان اوان كودكى با هوشى سرشار و استعدادى خدا داد و پشت كارى مخصوص، به تحصيل علوم متداوله عصر پرداخت و چون در سايه تعليمات و مراقبت پدر علّامه‏اش كه خود نمونه كامل يك فقيه بزرگ و عالم پارسا بود، شروع به كار نمود، و در اندك زمانى مراحل مختلفه علمى را يكى پس از ديگرى طى كردو از همان سنين جوانى آثار نبوغ از سيماى جالبش آشكار بود، و هر كس او را ميديد آينده درخشانى را برايش پيشبينى ميكرد.

وی بعد از تكميل تحصيلات خود در فنون و علوم مختلف، با واقع بينى مخصوصى، به تحقيق در اخبار اهل بيت عصمت و طهارت(ع) پرداخت، و با استفاده از شرائط مساعد و قدرت سلطان وقت شاه سليمان‏ صفوى، به جمع ‏آورى كتابهاى مربوطه و مدارك لازمه، از هر مرز و بومى كه بود، همت گماشت.

آنگاه براى تأمين هدف بزرگ و منظور عالى خود و مسئوليتى كه بعهده گرفته بود، يك دوره كامل اخبار روايات ائمه اطهار را در هر باب و هر موضوعى از نظر گذرانيد.

سپس در زمانى كه درست وارد چهل سالگى عمر گرانبهايش شده و بكمال عقل رسيده بود، با بنيه‏اى سالم و نشاطى عجيب و دانشى پر مايه و اطلاعى وسيع، دست بيك اقدام دامنه دار و اساسى زده، شالوده بناى عظيمى را پى ريزى كرد و با تكميل اين بناى محكم و تأمين آن منظور ضرورى كه همانا تأليف كتاب بزرگ «بحار الأنوار» است نام ناميش در همه جا پيچيد و آوازه فضل و علم و همت بلندش در سراسر دنياى اسلام بگوش دوست و دشمن و عالى و دانى رسيد. بطورى كه در حيات خودش آثار قلمى و فكريش، در اقصى نقاط دنياى اسلام و بلاد كفر منتشر گشت.

علامه مجلسى و منصب شيخ الاسلامى

يكى از كارهاى معروف علّامه مجلسى اين است كه وى متصدى شكستن بتهاى هندوها در دولتخانه شاهى بود،اين واقعه را معاصر او مير عبد الحسين خاتون‏ آبادى در وقايع ماه جُمادَى الأوُلىٰ سال 1098 در تاريخ خود «وقايع السِّنين» نگاشته است.

همچنين محدّث بزرگوار سيد نعمت اللَّه جزائرى كه از شاگردان مشهور علّامه مجلسى است در كتاب «مقامات» مينويسد: به استاد ما خبر دادند كه بتى در اصفهان هست كه كفار هند آن را پنهانى ميپرستند، استاد هم دستور داد آن را خُرد كنند، بُت پرستان هند حاضر شدند مبالغ هنگفتى به شاه ايران بدهند كه نگذارد آن بُت شكسته شود و اجازه دهد آنها بُت مزبور را به هندوستان ببرند، ولى شاه ايران (شاه‏ سليمان صفوى) درخواست آنان را نپذيرفت و زمانی که بت شكسته شد، خادمى كه ملازم و مراقب آن بت بود، تاب نياورد ريسمانى بگردن خود آويخت و انتحار كرد.

در همين سال كه علّامه مجلسى با تأليف كتاب «بحار الانوار» و ديگر كتب نافع و مؤثر خود و نفوذ روز افزونش، شخصيّت ممتاز و مقام علمى و عملي زبانزد خاص و عام بود، تا جايى كه اركان دولت و شخص شاه صفوى نيز تحت تأثير جامعيّت و موقعيّت وى قرار گرفتند، از ميان آن همه دانشمندان مشهور كه در اصفهان و ساير شهرهاى ايران مي زيستند، فقط او كه در آن موقع شصت و يك سال داشته است، از طرف شاه سليمان صفوى به منصب شيخ الاسلامى كه بزرگترين مقام دينى بود برگزيده شد و تا پايان عمر نيز در اين سمت باقى بود.

علّامه مجلسى با احراز منصب شيخ الاسلامى قدرت مهمى برهم زد، و از آن فرصت حد اكثر استفاده را نمود و تا سر حدّ امكان، در رونق و رواج علم و حديث شيعه، و حمايت از اهل علم و مردم بى ‏پناه و امر به معروف و نهى از منكر و محدوديت بيگانگان اسلام، و مبارزه با ظلم و زور گوئى كه پيش از وى كسى قدرت جلوگيرى آن را نداشت كوشيد، و به همين جهت او يگانه ملجأ ستمديدگان و مايه اميد بى‏ پناهان و خانه او مجمع فضلاء هر ديار اعم از عرب و عجم بود، و به بهترين وجه از طالبان علم و فضل دستگيرى و دلجوئى مينمود.

سخنان بزرگان در مورد علامه مجلسی

محدّث محقّق و فقيه عاليمقام مرحوم شيخ يوسُف بَحرانى (مُتوَفـّٰى بسال 1186ق) در كتاب «لؤلؤة البَحرَين» مينويسد:در خصوص ترويج دين و احياى شريعت حضرت سيد المرسلين صلّى اللَّه عليه و آله و تصنيف و تأليف و امر و نهى مردم و ريشه كن ساختن متجاوزين و مخالفين و هوا پرستان و بدعت‏گذاران، بخصوص فرقه صوفيه، هيچ كس نه قبل و نه بعد از وى، بپايه او نرسيده است، هم او بود كه احاديث اهل بيت را در شهرهاى ايران منتشر ساخت تا آنجا كه مينويسد: ((مملكت شاه سلطان حسين (صفوى) بوجود شريف او محروس بود، و چون او برحمت ايزدى پيوست، اطراف مملكت درهم شكست، و ظلم و تعدّى همه جا را فرا گرفت، بطورى كه در همان سال كه او وفات يافت (1110ق) شهر «قندهار» از دست شاه سلطان حسين بيرون رفت، و پيوسته خرابى بر كشور مستولى گرديد تا آنكه تمام مملكت را از دست داد.

مرحوم آقا احمد كرمانشاهى كه از علماى نامى و ذو فنون بوده و با چهار واسطه خواهرزاده علّامه مجلسى است در كتاب نفيس «مرآت الاحوال» مينويسداز بعضى ثقات شنيدم كه ملّا محمد تقى (پدر وى) نقل كرده كه شبى از شبها بعد از نماز و تهجّد و گريه و زارى بدرگاه قادر على الاطلاق خود را بحالتى ديدم كه دانستم هر چه از درگاه احديت مسألت كنم، باجابت مقرون، و عنايت خواهد شد، و فكر ميكردم كه از خدا چه بخواهم؟ آيا از امر دنيوى يا از امر اخروى؟ كه ناگاه صداى گريه محمد باقر از گهواره بلند شد، من گفتم الهى بحق محمد و آل محمد صلوات اللَّه عليهم اجمعين اين طفل را مروّج دين و ناشر احكام سيد المرسلين گردان و او را بتوفيقات بينهايت خود موفّق بدار.

علامۀ مجلسی نجات دهندۀ احادیث شیعه از نابودی

علّامه مجلسى در عصرى مي زيسته است كه، فلسفه و عرفان، فقه و حديث اهل بيت را تقريباً تحت الشعاع قرار داده بود، علما و فقهاى شيعه بيشتر ميل به فلسفه داشتند، و فقه و حديث در درجه دوم أهميت قرار داشت.

اندكى پيش از وى فيلسوف نامى ميرداماد و بعد از او شاگردش ملا صدرا شيرازى و دامادهايش ملا عبد الرّزاق لاهيجى و ملا محسن فيض (کاشانی) از كسانى بودند كه عمر خود را در فلسفه و عرفان صرف كردند. ادامه اين وضع، مكتب اهل بيت و رواج افكار نورانى آنها را سخت مورد تهديد قرار ميداد، و آينده وخيمى را براى علوم دينى مجسّم ميساخت.

بعلاوه كتابهاى اخبار شيعه بر اثر تاخت و تازها و جنگها و غارتهائى كه مكرّر در ايران روى داده بود، و محدوديتهائى كه شيعيان پيش از ظهور صفويّه داشتند، نوعاً از ميان رفته و آنها كه باقى مانده بود چندان در دسترس نبود، به همين جهات، شيعه از نظر حديث و اخبار و فرايض و سنن سخت در مضيقه بود، و به ميزان زيادى محتاج به يك دائرة المعارف، شامل همه گونه اخبار در هر باب و موضوع بودند.

اين علل و عوامل بود كه موجب تصميم علامه مجلسى براى تأليف بحار الانوار گرديد، علّامه مجلسى مي دانست كه عمر زودگذر، فرصت اينكه او بتواند تمام اخبار را جمع، و بعد مرتب و منظم و تهذيب و تنقيح نمايد بوى نخواهد داد، پس چه بهتر كه تمام اخبارى كه در كتب معتبر شيعه است، همه را يك جا جمع كند و هر جا فرصت كرد، با نوشتن «بيان» و «توضيح» و «ايضاح» باجمال و تفصيل توضيحى داده و بگذرد، و تحقيق و تفكيك و تهذيب و دقت و تعمق بيشتر را به فرصتهاى مناسب موكول كند، يا براى نسل‏ هاى بعدى بگذارد، به همين جهت، در بعضى از بيان ها ميگويد: «نسخه مغلوط و غير مرتّب و مشوّش است، ولى ما آن را نقل كرديم تا اگر بعد از ما نسخه اصل پيدا شود، از روى آن مقابله و تصحيح گردد و گر نه همين نسخه هم كه اَحياناً خالى از فائده نيست، از بين نرود، و اسمى از آن باقى بماند.»

جامعترين كتاب روايى شيعه كه به موضوعات غيرفقهى بيش از موضوعات فقهى پرداخته است، كتاب گرانقدر بحارالأنوار تأليف علّامه محمّدباقر مجلسى است، اين كتاب در چاپ قديم 25 جلد و در چاپ جديد در 110 جلد منتشر شده است.

بحارالأنوار در واقع دايرة المعارف علوم شيعى است كه هيچ محققى از مراجعه به آن بى نياز نيست. مهمترين ويژگيهاى بحارالأنوار عبارتند از:

1 ـ بحارالأنوار مجموعه اى از احاديث عقيدتى، اخلاقى، تاريخى، فقهى، تفسيرى و... است.

2 ـ علّامه مجلسى در هر عنوان ابتدا آيات مربوط به آن، سپس تفسير آنها را بيان مى كند، سپس روايات مربوطه را نقل كرده و پس از آن معضلات و مشكلات روايات را توضيح مى دهد.

توضيحات مرحوم علّامه مجلسى در ذيل روايات مشحون از فوايد و دقّتهايى است كه نشان از تتبع، تحقيق، دقّت نظر، وعلميّت فوق العاده مؤلّف آن است.

3 ـ علّامه مجلسى در اين مجموعه روايات صحيح، حسن، موثق و ضعيف را گردآورى نموده و در بسيارى موارد به عدم وثوق خود به پاره اى از روايات اشاره كرده است. بنابراين استفاده از بحارالأنوار براى كسانى مفيد خواهد بود كه تخصص لازم در شناخت حديث ـ اعم از متن و سند و كتاب ـ را داشته باشند.

4 ـ در تأليف بحارالأنوار كوشش شده است كه از كتب اربعه و صحيفه سجّاديه نقل حديث نشود و اين بدان جهت بوده كه نقل متون معتبر ـ همچون كتب اربعه و صحيفه در مجموعه بحارالأنوار ـ اقبال عمومى به آنها را كم و موجب مهجوريت آنها مى شود؛ همچنان كه پديد آمدن جوامع متقدم حديث موجب اضمحلال اصول اربعمائه گرديده است.

5 ـ در تأليف اين دائرة المعارف حدود شش صد اثر شيعه و اهل سنّت مورد استفاده قرار گرفته است، گرچه مؤلّف در مقدمه كتاب فقط از 378 كتاب نام برده است.

6 ـ تنظيم و گردآورى بحارالأنوار توسط گروهى از شاگردان و كاتبان تحت اشراف و نظارت علّامه مجلسى بوده است، ولى شرح و توضيحات احاديث مستقيماً توسط علّامه مجلسى نگاشته شده است.

7 ـ هفده جلد بحار (چاپ قديم) در زمان حيات مؤلّف پاكنويس و تنظيم نهايى شده و هشت جلد ديگر پس از درگذشت وى توسط شاگردان تكميل گشته است. از اين رو نكات توضيحى علّامه مجلسى در آنها كمتر ديده مى شود. چاپ جديد بحار، تعليقات مفيدى از علّامه طباطبايى را (تا جلد هفتم) در بردارد كه بسيار كارگشا و ارزنده است.

8 ـ رواياتى كه با چند عنوان مرتبط بوده است معمولاً تقطيع و ذيل همه عناوين آورده شده است. در عين حال تكرار احاديث در بحارالأنوار مشهود است.

9 ـ بعضى از كتب و رسائل قُدماى شيعه، بصورت كامل و مستقل در بحار ذكر شده است مثل تفسير نعمانى، طبّ النبىّ صلى الله عليه و آله و سلم، توحيد مفضل و....

10 ـ ترتيب موضوعات بحارالانوار چنين است: عقل و علم و جهل، توحيد، عدل، معاد، احتجاجات و مناظرات، قصص انبيا، تاريخ و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، امامت، فتنه ها و غصب خلافت، تاريخ و احوال ائمّه اطهار عليهم السلام، جهان خلقت، مكارم اخلاق، آداب و سنن و موضوعات فقهى.

11 ـ از بحارالأنوار دو نرم افزار تاكنون عرضه شده است: يكى توسط مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى و ديگرى به وسيله مؤسسه نشر حديث كه هريك همراه با قابليتهاى مختلف ارائه شده است.

منزلت اجتماعی علامه 

علامه مجلسى علاوه بر نفوذ در دربار، در ميان عامه مردم نيز از نفوذ بى‏سابقه‏اى برخوردار بود، وي قاضى و حاکم در مشاجرات و دعاوى بود، تمام امور دينى زير نظر مستقيم وي انجام مى ‏گشت، تمام وجوهات به محضر ايشان فرستاده مى‏ شد، سرپرستى درماندگان، ايتام و... را نيز برعهده داشت.

ايشان در سايه علم سرشار و نفوذ معنوى و بيان سحر انگيز خود مردم را از ميخانه و قهوه‏ خانه‏ ها به مساجد کشاند تا جایي که در زمان وي مساجد از رونق خاصى برخوردار گرديد، خصوصا در ماه مبارک رمضان و شبهاى قدر جمعيت بى ‏سابقه ه‏اى به مساجد روى مى‏ آوردند.

تحصیلات

علامه از همان اوان کـودکـى تحت تربيت و تعليم پـدر دانشمند و در سايه تـوجه خـاص آن بزرگـوار، پرورش پيدا نمود و بـا هـوش سـرشار و استعداد خـدادادى و پشتکار مخصـوص به تحصيل علـوم متـداوله عصـر در حـوزه علمـى اصفهان پرداخت ،و با توجه به تـوانايـى ذاتـى در مـدت کوتاهى مراحل مختلف علمـى و تحصيلى را طى کرده و سپـس به گـرد آورى علـم حـديث و آثار اهل بيت عصمت و طهارت دل بست و تحقيق و پژوهش عميقانه در آن فـن شريف مبذول داشت و تلاش خود را در ايـن مـورد متمـرکز نمـوده تمام اوقـاتـش را صـرف آن کـرد تـا اينکه منشـأ تحـولـى بزرگ در روزگـار خـود گـرديد.

وفات

علامه محمد باقر مجلسـى آن محقق پـر کار و عالـم نامـدار پـس از عمرى پر برکت که سراسر وقف خدمتگزارى به علـم و ديـن و دانـش و فرهنگ در جهان اسلام گرديد، عاقبت در سـن 73 سالگـى و در آخـريـن روزهاى ماه مبـارک رمضان سـال 1111 هـ.ق در شهر دانـش پـرور اصفهان، چشـم از جهان فرو بست و به سراى باقـى شتافت، هر چند بعضي وفات او را در 27 ماه رمضان سال 1110 مي نويسند قبر شريفش در جامع اصفهان کنار پدر بزرگوارش زيارتگاه است.

شاگردان علامه

بيش از يك هزار نفر از طلاب و دانش پژوهان از محضر پر فيض علامه مجلسى استفاده نموده اند، علامه اجازهاى فراوانى نيز به شاگردان خويش داده است.

از جمله شاگردان علامه اند

1 - سيد نعمت اللّه جزائرى

2 - جعفر بن عبد اللّه كمره اى اصفهانى

3 - زين العابدين بن شيخ حرّ عاملى

4 - سليمان بن عبد الله ماحوزى بحرانى

5 - شيخ عبد الرزاق گيلانى

6 - عبد الرضا كاشانى

7 - محمد باقر بيابانكى

8 - ميرزا عبد الله افندى اصفهانى مؤلف محترم رياض العلماء

9 - سيد على خان مدنى مؤلف گرانقدر رياض السالكين (شرح صحيفه سجاديه عليه السلام)

10 - شيخ حرّ عاملى

11 - ملا سيما، محمد بن اسماعيل فسايى شيرازى

12 - محمد بن حسن، فاضل هندى و...

ايشان شيفته مقام اجتماعي و نفوذ در حکومت و مردم نگرديده بلکه در سايه دانش اندوزي از محضر بزرگاني همچون پدرش محمد تقى مجلسى در علوم نقلى و مرحوم آقا حسين خوانسارى در علوم عقلى لقب پر افتخار علامه را از بزرگانى همچون وحيد بهبهانى ، علامه بحر العلوم و شيخ اعظم انصارى اخذ کرد.

اين بزرگان که هريک دريايى متلاطم از علوم و معارف اسلامى هستند با ديدن مقام و منزلت علامه مجلسى اين لقب را در مورد او به کار بردند، علاوه بر موارد فوق علامه از طرف مولا محمد صالح مازندرانى (متوفاى 1086 هجرى) ملا محسن فيض کاشانى (متوفاى 1091 هجرى)سيد على خان مدنى صاحب شرح معروف بر صحيفه سجاديه عليه‏السلام (متوفاى 1120 هجرى) شيخ حرّ عاملى مؤلف کتاب وسائل الشيعه (متوفاى 1104 هجرى) صاحب اجازه و مشايخ نقل او مي‌باشند، زيرا ايشان از جمله بزرگانى بود که از جامعيت خاصى در علوم مختلف برخوردار بود، که نگاهى اجمالى به مجموعه عظيم بحار الأنوار اين نکته را بخوبى آشکار مى‏سازد.

 وي در علوم مختلف اسلامى مانند تفسير، حديث، فقه، اصول، تاريخ، رجال و درايه سرآمد عصر بود، اين علوم در کنار علوم عقلى همچون فلسفه، منطق، رياضيات، ادبيات، لغت، جغرافيا، طب، نجوم و علوم غريبه از او شخصيتى ممتاز و بى‏ نظير ساخته بود،که نظرى گذرا به «کتاب السماء و العالم» در بحار الأنوار اين جامعيت را بخوبى نمايان مى ‏سازد، برخى جامعيت وي در علوم و فنون گوناگون را در طول تاريخ اسلامى بى‏ نظير دانسته‏ اند.

ايشان روشى معتدل ما بين اصولى و اخبارى داشت، او در عين اينکه محدثى بزرگ بود به علوم عقلى هم توجهى خاص داشت،و از جمله بزرگانى است که علوم عقلى همچون فلسفه را خوانده و از اساتيد اين علوم محسوب مى‏گشته ولي در عين حال همه چيز را در منبع و سرچشمه وحى يافته بود و تمام همت خويش را به نشر روايات معصومين عليهم‏السلام اختصاص داد. تنها حساسيت علامه به انحرافات در دين بود، او که در زمان خويش شيوع صوفيگرى را مى‏ ديد دست به مبارزه‏اى قاطعانه با تصوف زد و در اين مسير با استعانت از اهل بيت عليهم‏السلام به پيروزى چشمگيرى نائل شد.

علامه ريزبينى و نکته سنجى‏ هاى بسيار زيبايى پيرامون روايات مشکل داشته، بيان هاى ايشان در ذيل روايات و آيات قرآن بسيار دقيق و زيبا است، کمتر مى ‏توان در آنها خطا و اشتباهى يافت.

ايشان علاوه بر علومى چون روايات اهل بيت عليهم‏السلام در فقه نيز تبحرى بالا داشته، تا جائي که نام مجلسى در آسمان فقاهت و اجتهاد درخشش خاصي به خود گرفته است، گرچه اکثر مجلدات فقهى بحار مجال پاکنويس شدن نيافته است.

علامه مجلسي بعد از تكميل تحصيلات خود در فنون و علوم مختلف از فقه، حديث، رجال، كلام، حكمت، و رياضي و غيره با واقع بيني مخصوصي به تحقيق در اخبار اهل بيت عصمت و طهارت «عليهم‌السلام» پرداخت، و با استفاده از استعداد فوق العاده و نفوذ معنوي و شرايط مقتضي و قدرت سلطان وقت، شاه سليمان صفوي به جمع آوري كتابهاي مربوطه و مدارك لازمه از هر مرز و بوم همت گماشت، و با اين امكانات و اطلاعات وسيع خود و كمك شاگرداني مبرز كه همه از بزرگان و معاريف بودند، شالودة بناي عظيم كتاب (بحار الانوار) را كه به حقيقت دائره المعارف شيعه شناخته شده، پايه گذاري گشت، و احاديث اهل بيت عليهم السلام را از هر گوشه و كنار كه به دست مي آمد سواي كتب اربعه (كافي، من لا يحضره الفقيه، تهذيب، و استبصار) در آن ثبت و ضبط نمود.

بیانات رهبری در دیدار اساتید دانشگاههاى اصفهان، به مناسبت بزرگداشت علّامه مجلسى

به نظر بنده، مرحوم مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست، عالم بزرگی است، برای خاطر این‌که از لحاظ علمی، مرد بسیار بلند پایه‌ای است، خبره‌ی فنِ‌ّ حدیث است، خبره‌ی فنِ‌ّ رجال است، فقیه است، حدیث فهم است، شما ملاحظه بفرمایید بیانهایی که ایشان در «بحار» دارد، جزو علمی‌ترین حرفهای دینی است که اگر کسی بخواهد روی «بحار» کار کند، ده کتاب زبده‌ی بزرگ، از آن بیرون می‌آید.

یعنی اگر کسی بیان های مجلسی را به‌عنوان حلّ مشکلات اخبار و بیان اخبار مشکله جمع کند، یک کتاب قطور چند جلدی، پر از مطالب بسیار دقیق علمی در همه‌ی فنون و زمینه‌ها خواهد شد، یا همین دو شرح عظیمی که بر «تهذیب(۱)» و «کافی(۲)» دارد یعنی «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» واقعاً دو کتاب فوق‌العاده است، اگر یک نفر آدم بخواهد یک «مرآت العقول» بنویسد، یک عمر، وقت می‌گیرد و این مرد، همین‌طور روان، این همه کتاب نوشته است.

بنابراین، بزرگی ایشان، یکی به خاطر این است که ملّای بزرگی است، ثانیاً، از این جهت که کارهایی بزرگ کرده است.

شما ببینید این مرد، چه کارهایی انجام داده است، اوّلین تفسیر موضوعی «تفصیل الایات» را مجلسی نوشته است، شما در این بیست‌وپنج جلد بحار که نگاه کنید، می‌بینید برحسب موضوعات مختلف، از موضوعات «ژول لابوم»، به‌مراتب مفیدتر و به‌دردبخورتر است، یعنی تفصیلی که ژول لابومِ فرانسوی کرده، تفصیلی نیست که یک مسلمان به آن احتیاج داشته باشد، برای تفصیل قرآن، دید و سبک نگرش غربی او، هادی او بوده است.

 اما مرحوم مجلسی تفصیلی کرده که یک عالم دینی می‌تواند از آن استفاده کند بنابراین، اولین قرآنِ تفصیلیِ موضوعی را ایشان نوشته، و به همان مناسبت، این آیات مفصّله را تفسیر کرده است، همچنین، ایشان اوّل کسی است که «نهج‌البلاغه» را تقسیم و فصل‌بندی کرده است.

 احادیث را ایشان فصل‌بندی کرده است؛ آن هم یک فصل‌بندی وسیع، کار مجلسی، واقعاً فوق‌العاده است و قابل بیان نیست، اصلاً عظمت کار مجلسی در «بحار» و در کارهای حاشیه‌ای‌اش، در کلمات نمی‌گنجد، این «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» و غیره، کارهایِ حاشیه‌ایِ ایشان است که معلوم است آنها را در حاشیه‌ی «بحار» انجام داده است.

بنابراین، او مرد بزرگی است، منتها این مرد بزرگ، چون به فکر عوام زمان خودش هم بوده، چند کتاب فارسی هم نوشته و لذا در سطح یک «فارسی‌نویس» تنزّل کرده است تا عوام‌النّاس هم از اینها یعنی «حیات القلوب» و «حقّ‌الیقین» و «حلیه المتقین» استفاده کنند. 

مثل «شیخ جعفر شوشتری(۳)» که یک مجتهد درجه‌ی یک بود، هنوز هم در تاریخ ما، به‌عنوان «شیخ جعفر واعظ» معروف است؛ چرا، چون مرجع تقلیدی بوده که منبر می‌رفته و قدرت منبر داشته است.

اینها واقعاً جزو ظلم هایی است که برخی از ما، نسبت به بعضی از بزرگان، مرتکب می‌شویم؛ از جمله، نسبت به این مرد با عظمت و ملّایی به این بزرگی، یعنی نویسنده‌ی «بِحارالانوار»، حالا فرضاً یک کتاب فارسی هم نوشته است؛ این‌که گناه نیست، ایشان مرد بزرگی است و بزرگداشت مجلسی، با این دید باید انجام گیرد.

 از جنبه‌ی دیگر، ایشان در زمان خودش، «شیخ‌الاسلام» بوده است، وقتی می‌خواهند زمان مجلسی را ترسیم کنند، فوراً حمله‌ی افغانها و شاه سلطان حسین که افغانها او را تار و مار کردند، به نظر می‌آید، در حالی‌که همه‌ی عمر مجلسی که در زمان حمله افغان و سلطنت شاه سلطان حسین نیست.

مجلسی سالهای متمادی پنجاه، شصت سال حیات علمی داشته است و باید آن حیات علمی زنده شود، به صرف این‌که ایشان چهار کلمه نسبت به شاه سلطان حسین، در اوّل کتاب هایشْ چیزی آورده است، این موجب نشود که مقام و عظمتِ علمی اجتماعی او و شیخ‌الاسلامی‌اش، که منشأ آثار و برکات بسیار بوده است، تحت‌الشعاع قرار گیرد.

منابع: 

http://majlesi.net/

khamenei.ir

ارسال نظرات
پر بیننده ها