خبرهای داغ:
یک عروس خانواده شهید با بیان اینکه چند شب قبل از اینکه خانواده همسرم به خواستگاری من بیایند، پدرم در خواب می بیند که " پدرشوهرم" – شهید عابدی- با دسته گلی برای خواستگاری به منزل ما آمده اند، گفت:سعی کرده ام کمک حال همسرم برای جبران زحمات مادرشوهرم باشم .
کد خبر: ۸۷۲۶۸۲۳
|
۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۶
به  گزارش  سرویس  زنان بسیج نیوز به نقل از  طنین یاس، شما خانواده‌های شهیدان، صبرتان، داغ سوزنده و در عین حال شیرین‌تان، فراق عزیزان‌تان، فقدان میوه‌ی دلتان، چون برای خداست، همه و همه محفوظ است. امام خامنه ای (مدظله العالی)

تکریم مادران و همسران شهدا در حقیقت تکریم از خود شهید و تکریم از موضوع شهادت در جامعه است. اگر شهادت را یک فرهنگ و فیض الهی بدانیم، مادران شهدا واسطه اصلی برای بالفعل شدن و تجلی یافتن عشق به شهادت در فرزندان‌شان و همسران شهدا، انتقال دهندگان و تبیین کنندگان این فرهنگ در جامعه به ویژه در بین اعضای خانواده خود هستند.

 هشت سال جنگ تحمیلی که به دفاعی مقدس از آب و خاک ایران اسلامی تبدیل شد، در هر کوچه و محله ردی از شهدا و خانواده معظم آنان برجای گذاشت و بی شک همسران و فرزندان شهدا یادگاران رنج کشیده ، صبور، پُراستقامت و مظلوم مردانی هستند که با بهایی سنگین چون جان خود، عزت و شرف را برای ناموس وطن به ارمغان آوردند.

زندگی در کنار خانواده شهدا، زندگی بر سر سفره ی معنویت، اخلاص و ایثار است و چه زیباست اگر دست تقدیر چنان برایت رقم زند که همسریِ فرزندی از این طایفه معظم، روزیت شود و  زیباتر آنکه در رویایی صادقه خود شهید از آسمان ها به خواستگاریت بیاید.

مطهره مصون بانوی جوانی است که قریب 5 سال است به همسری "محمد عابدی" فرزند سردار شهید منصور عابدی از سرداران استان یزد در آمده است. وی که خود را متولد سال 1374 و اصالتاً یزدی معرفی می کند، در خصوص آشنایی با همسرش می گوید: تا قبل از شهادت پدرشوهرم یعنی سال 1365 پدرم با ایشان همکار بودند و آشنایی قبلی با خانواده همسرم داشتم، اما از آنجایی که مادرشوهرم بنابر شرایطی به تهران نقل مکان کردند، ایشان را ندیده بودم تا اینکه سال 1390 به خواستگاری من آمدند و  با همسر آشنا شدم.

مصون با بیان اینکه در آن سال من هنوز دانش آموز بودم، می گوید: در بین اقوام نزدیکم بودند کسانی که همسر فرزند شهید شده و از تفاوت های زندگی خود با سایر زوج ها برایم می گفتند، تصویری که آنها می ساختند متفاوت نبود، سختی هایی بود که قابل تحمل نبودند! و قصد داشتند من را منصرف کنند، آنها معتقد بودند که وقتی عروس خانواده شهید می شوی شرایط طوری است که مسئولیت و وظایفی چند برابر سایر عروسان بر عهده داری...

این بانوی جوان با تأکید بر اینکه، اما شغل پدرم طوری بود که من با خانواده معظم شهدا و شرایط آنها از قبل آشنا بودم کمتر تحت تأثیر صحبت های اطرافیان قرار گرفتم تا اینکه چند شب قبل از اینکه خانواده همسرم به خواستگاری من بیایند، پدرم در خواب می بیند که " پدرشوهرم" – شهید عابدی- با دسته گلی برای خواستگاری به منزل ما آمده اند. با توجه به اینکه شهید کمتر به خواب افراد می آید مگر اینکه هدف و پیامی داشته باشد، پدرم به من گفت: « دیگه بدون برگشت باید قبول کنی ؛ شهید به خواستگاریت آمده است.»

عروس سردار شهید منصور عابدی ادامه می دهد: سنم کم بود و هنوز دیپلم نگرفته بودم اما  این را سعادتی می دانستم که خداوند جلوی پای من گذاشته است، شبی که به خواستگاری ام آمدند با پدرم بر سر مزار پدرشوهرم رفتم و گفتم :« می دانم سخت است ولی از خدا می خوام این لیاقت را به من بدهد که عروس شما بشوم.» با همین نیت و با توجه به تصمیم قطعی که گرفته بودم، برای اینکه اتفاق خاصی نیفتد و تردیدی پیش نیاید و هیچ دلم نمی خواست درخواست شهید را رد کنم، هر چه مادرشوهرم گفت که یک بار دیگر با هم صحبت کنید نپذیرفتم و سریع عقد کردیم.   

وی در ادامه این گفت وگو در حالی که به خاطرات زیبای دوران خواستگاری و عقد برگشته بود با لبخندی می گوید:  12 بهمن سال 1390 خانواده همسرم به طور رسمی به خواستگاری من آمدند و 5 اسفند همان سال عقد کرده و 26 مهر سال 91 زندگی مشترک خود را در تهران آغاز کردیم.

مصون با اشاره به سختی ها و سوء تفاهمات اوایل زندگی برای همه زوجین جوان پیش می آید و قطعا با شناخت از هم  و آشنایی بیشتر با زندگی زناشویی کم و کمتر می شود، می گوید: برای من هم با سن کمی که داشتم این سختی ها وجود داشت و تازه بعد از 5 سال زندگی مشترک، زندگی ما با به دنیا آمدن دخترم " زهرا " و درک درست از زندگی به روال افتاده است.

عروس سردار شهید منصور عابدی، ادامه می دهد: به نظر من کسی که عروس خانواده شهید می شود نه باید خود را صرفاً یک عروس بدانید بلکه باید به عنوان یک نیروی کمک برای همسرش نقش مؤثری ایفا کند، برای جبران زحمات مادرشوهرم که  26 سال هم مادر و هم پدر همسرم بوده است باید در کنار او قرار بگیرم تا بتوانیم نه تنها محبت ها بلکه ذره ای از زحمات مادر را جبران کنیم.

این بانوی جوان تأکید می کند: همین شناخت از زندگی و درک این موقعیت شاید حلقه مفقوده اوایل زندگی من بود که فکر می کردم ما باید مثل همه زن و شوهر ها باشیم، در حالیکه افتادن در مسیر زندگی به من آموخت  هدف از زندگی مشترک چیزی فراتر از این بحث هاست و ما باید درخدمت مادر باشیم تا بتوانیم یک درصد از خوبی ها و ایثاری که در حق شوهرم کرده است را  جبران کینم و ما این توفیق را از خدا می خواهیم تا پایه زندگی مشترکمان را حفظ احترام و اکرام مادرشوهرم قرار دهیم .

وی می گوید: شما فقط کافی است یک لحظه تصور کنید زن جوانی با نوزاد یا کودکی خردسال باید تمام مراحل زندگی را پشت سر بگذارد ، تصور یک روز مثلا بیمار شدن کودک و مراقبت از او بدون همراهی شوهر بسیار سخت است و سخت تر از آن جبران آن لحظات است.

مصون که در حوزه علمیه در حال تحصیل است در پاسخ به این سؤال که برکات زندگی در خانواده شهید را چگونه می بیند، می گوید: زندگی زیر سقفی که به نام شهید شناخته شده است زیبایی هایی دارد که قابل توصیف و تصور با چشم سر نیست و باید با دل به آن برسی. برکت و معنویتی که در خانه شهدا موج می زند طوری است که مشکلات و خستی ها را به بهترین صورت ممکن گذرانده و شادی ها را پابرجا می کند. تا به امروز نشده که دور هم جمع شویم اما حضور پدرشوهرم را درک نکرده باشیم، در مشکلات زندگی هر کجا به خدا توکل کرده و از شهید کمک خواسته ایم، دست خالی برنگشته ایم.  حتی در بهبود بیماری ها و مشکلات مالی، اگر دید انسان وسیع شود و درکش را بالا ببرد ، حس خوبی قائل می شود.

عروس سردار شهید منصور عابدی با اشاره به اینکه تمام تلاش خود را کرده ام تا مثل دختر در کنار مادرشوهرم قراربگیرم، می افزاید: چون خودم هم از خانواده و مادر، دور هستم ایشان جای مادر من هستند.

از وی در خصوص ارتباطی که معمولا بین عروس و پدرشوهر ها است می پرسم و  اینکه آیا این ارتباط برای عروس خانواده شهیدی که پدرشوهر خود را ندیده است، می افتد؟، می گوید: بعد از عقد هر اتفاق خاصی که می خواست بیفتد من خواب پدرشوهرم را می دیدم،  طوری شده بود که شوهرم حسودی می کرد! که من 29 سال هست که فرزند ایشان هستم و به خواب من نیامده اند .

مصون راز این همدلی و همزبانی بین خانواده اش را تلاش برای کمک به همسر در جهت خدمت به مادر دانست و افزود: ما همسران فرزندان شهدا باید خودمان را جای مادر شوهرهایمان قرار دهیم و بعد تصمیم درست در زندگی را بگیرم؛ اگرچه خدا رو شکر مادر شوهر من از هیچ نظر به ما نیاز ندارد و بلکه ما از تجربیات و محبت های ایشان هنوز بهرمند هستیم.

این طلبه جوان ادامه می دهد: برای بهبود در روابط خانوادگی همه زوج ها به ویژه زوج هایی که وابسته به خانواده شهدا هستند باید زاویه دید خود به زندگی را عوض کنند و به برکات و معنویت های زندگی مشترک بیشتر توجه داشته باشیم و سطح توقعات خود را پایین بیاوریم در این صورت مشکلات را کم رنگ و کم اهمیت می بینیم.

عروس سردارشهید منصور عابدی در پاسخ به این سوال که بعد از 5 سال باز هم همین انتخاب را می کردید، تأکید می کند: اگر به عقب برگردم و حق انتخاب داشته باشم  صدر درصد این انتخاب را انجام می‌دهم چرا که یک درصد از شیرینی زندگی که الان دارم را با هیچ زندگی دیگری عوض نمی کنم .

وی توقع خانواده شهدا از مردم را پایمال نکردن خون شهدا با بی بندو باری و بدحجابی می داند و می افزاید: تیتر اول هر وصیت نامه شهید حفظ حجاب فاطمی و چادر زهرایی و این مهم در کنار حفظ حریم خانواده و گرم نگه داشتن فضای خانه از مهم ترین ظیفه  بانوان است.

در پایان این گفت وگو از وی می خواهم احساس خود را نسبت به این کلامت بگوید:

طنین یاس- دختر                

مصون :  مهر و محبت عاطفه

طنین یاس – مادر

مصون:  دلسوزی

طنین یاس- پدر

مصون: چتر خانواده

طنین یاس- پدرشوهر

مصون: سایه سر

طنین یاس- مادرشوهر

طنین یاس- شهید

مصون: دفاع از کشور حریم خانواده

 

  انتهای پیام/ ل

ارسال نظرات