گزارش «بسیج» از بیانات کمتر توجه شده اخیر امام خامنهای
از تاریخدانان خارجی، دکتر همفر از چهرههای برجستهای است که به عنوان عامل اطلاعاتی انگلیس در ممالک اسلامی ویژگی دنیای غرب خصوصا انگلیس در اتخاذ سیاست تفرقهاندازانه اشاره دارد.
سرویس سیاسی خبرگزاری بسیج - اگر به جریان های سیاسی ایران اسلامی بعد از انقلاب نگاه کنیم میبینیم که چگونه بعضی از جریان های دستساز غربی بدون پایگاه اجتماعی، همواره سعی کردهاند فضای سیاسی و جامعه را به سمت دوقطبی شدن سوق دهند. اما آنچه در این میان جای تاسف دارد، افتادن برخی از چهرهها، سازمانها، نهادها و حتی دولتهای ما در دام این سیاست متفرقانه است.
***
امام خامنه ای در دیدار نیمهی مرداد امسال با اقشار مختلف مردم، بیانات خود را با فرازی به سمت مسائل روز کشور سوق دادند که میتوان آنرا پایهی تحلیل معظم له در رفتارسنجی غرب وحشی با سایر کشورهای جهان قلمداد کرد. ایشان در این فراز از بیانات بسیار مهم خود فرمودند: «استکبار جهانی و استعمار، از یکی دو قرن پیش، مصلحت خود را در این دانست که بین ملّتهای مسلمان اختلاف بیندازد. مصلحت را در این دانست، چرا؟ چون در این صورت میتوانست ثروتهای اینها را غارت کند، اینها را از پیشرفتهایی که حقّ آنها بود باز بدارد؛ استثمار کند. قدرتهای جهانی به برکت علمی که پیدا کرده بودند و فنّاوریای که پیدا کرده بودند و سلاحهایی که ساخته بودند، هدفشان را این قرار دادند و متأسّفانه تا حدود زیادی هم موفّق شدند. اینکه ما از اوّل انقلاب تا امروز دائم دستِ دوستی را به سمت ملّتهای مسلمان و به سمت دولتهای مسلمان دراز کردیم، دعوت کردیم به اتّحاد، به وحدت، به ایستادگی در مقابل توطئههای دشمن، بهخاطر این است.»
این پایهی تحلیلی رهبر معظم انقلاب را میتوان در گفتههای بسیاری از مورخین و سیاستمداران ایرانی و خارجی مشاهده کرد. به طور مثال از مورخین ایرانی، دكتر شيخالاسلامي در مجموعة مقالات خود، چند مقاله اول را به سابقة نفوذ انگليس در ايران اختصاص داده است. وي در مقاله اول، سبب دوستي و طرفداري برخي از رجال سياسي ايران در اين عصر از يكي از اين دو دولت را، عمدتاً استبداد حاكمان و سلاطين قاجاري، در انتقامگيري از شخصيتهاي سياسي بركنار شده دانسته و شواهدي چند نيز ذكر كرده است. (افزايش نفوذ روس و انگليس در ايران عصر قاجار، دكتر شيخالاسلامي، انتشارات كيهان)
اما از تاریخدانان خارجی، دکتر همفر از چهرههای برجستهایست که بر این ویژگی دنیای غرب خصوصا انگلیس در اتخاذ سیاست تفرقهاندازانه اشاره دارد. بر اساس اعترافات همفر، عامل اطلاعاتي انگليس در ممالك اسلامي، كه ما را به مقصود نزديك ميكند و ضمناً از دقت و دورانديشي فوقالعادة وزارت مستعمرات انگلستان پرده برميدارد. (خاطرات همفر، ترجمه دكتر محسن مؤيدي، انتشارات اميركبير، 1361)
مسئله تفرقه اندازی در بین سایر ملل توسط غرب وحشی را میتوان در دو سطح درون ملی و بین المللی بررسی کرد. سطح بین المللی آن، همانا ایجاد اختلاف بین مردم چند کشور است که به طور مصداقی میتوان وضعیت چند دههی اخیر جهان اسلام را نماد آن دانست. اینکه با وجود این همه کشور اسلامی و چندین مجمع مرتبط با موضوع پیوند کشورهای اسلامی، عملا هیچ اتفاق مثبتی در این حوزه رخ نداده و اگر نگوییم این کشورها از هم دور نشدهاند، حداقل باید اعتراف کنیم که این کشورها در موضوع وحدت اسلامی، اوضاعی بهتر از یک دهه یا حتی پنج سال پیش خود هم ندارند.
اما از این مهمتر، موضوع ایجاد افتراق درون ملی است. اتفاقی که نمونهی عملی آنرا در چند کشور مختلف و از قضا، همسایه میتوان دید. آیا پاکستان با مسئلهی سابقهدار کشمیر، مبتلا به یک کشمکش داخلی نیست؟ آیا افغانستان با ظهور طالبان و القاعده، مبتلا به یک جامعه و کشور چندپاره نشد؟ عراق، بارها تا مرز انشقاق داخلی پیش رفت، اما اگر مرجعیت شیعی نبود، معلوم نبود وضعیت امروز عراق بهتر از افغانستان و پاکستان میبود. سوریه که دیگر جای خود را دارد. بحران یا بهتر بگوییم جنگ داخلی سوریه، متولد یک پیریزی بر اساس طرح انشقاق ملی است که از زمان حافظ اسد در این کشور بنا نهاده شد.
نمونهی جدید طرح تفرقه اندازی غرب وحشی در کشورهای دیگر را میتوان در ماجرای کودتای ترکیه دید. موضوعی که رهبر معظم انقلاب در همین دیدار نیمه مرداد به آن اشاره فرمودند: «در کشورهای مختلف میخواهد دخالت کند. اینجور هم نیست که فقط با ما دشمن باشد و با دیگران دوست باشد؛ نه، شما ملاحظه کردید در کشور ترکیه؛ [البتّه] هنوز به نظر ما اثبات نشده است، امّا اتّهام قوی وجود دارد که این کودتایی که در ترکیه رخ داد، با تدبیر و تهیّهی آمریکاییها بود. اگر ثابت بشود، رسواییِ بزرگی برای آمریکا است. ترکیه کشوری بود که روابط خوبی با آمریکا داشت و میگفت متّحد منطقهایِ آمریکا است؛ [امّا] حتّی با ترکیه هم حاضر نیستند [بسازند]؛ چون یک گرایش اسلامی آنجا وجود دارد؛ با اسلام مخالفند، با گرایش اسلامی مخالفند، لذا آنجا هم حتّی کودتا راه میاندازند، البتّه سرکوب شد، مغلوب شدند و در چشم مردم ترکیه هم منفور شدند.»
ایران اسلامی ما خصوصا بعد از انقلاب اسلامی یکی از مهمترین – اگر نگوییم مهمترین – کشورهایی بود که مطمع نظر غرب وحشی بوده و هست. اگر به جریانات سیاسی ایران اسلامی بعد از انقلاب نگاه کنیم میبینیم که چگونه بعضی از جریانات سیاسی دستساز غربی بدون پایگاه اجتماعی، همواره سعی کردهاند فضای سیاسی و جامعه را به سمت دوقطبی شدن سوق دهند. اما آنچه در این میان جای تاسف دارد، افتادن برخی از چهرهها، سازمانها، نهادها و حتی دولتهای ما در دام این سیاست متفرقانه است. دامی که در تلاش است تا این نمونههای هدف را در مقابل رهبر معظم انقلاب، نظام و مردم قرار دهد.
به طور مثال، در شرایط امروز ما مقولهی برجام یکی از اساسیترین کارکردهایی که برای غرب وحشی پیدا کرده، ایجاد فضای دو قطبی در نظام سیاسی و جامعه ماست. و متاسفانه برخی سیاست مداران و بخشی از دولت مردان ما در دام این سیاست افتادهاند و نمیدانند که با اتخاذ مواضع مغایر خود با نظرات رهبر معظم انقلاب و نظام، چگونه کشور را به سمت دو قطبی شدن میکشانند. به نظر میرسد لازم است تا مسئولین ما در اتخاذ مواضع خویش، مراعات مصلحت کشور را کرده و حتی اگر دارای دیدگاه متفاوت و منحصر به فرد خویش هستند، برای دو شقه نشدن جامعه، چیزی نگویند که بوی تفرقه از آن به مشام میرسد.
بنابراین، برجام و هر موضوع دیگری، تنها در شرایطی باید محل توجه قرار گیرند که به وحدت و همدلی و منافع ملی منجر شود، و الا اگر از قبل آن جامعه دچار تشتت، تردید، انشقاق و دودستگی شود، قطعا نبودشان بهتر از بودنشان هست؛ هرچند که روی کاغذ شاید برخی منافع زودگذر تاکتیکی هم داشته باشد.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰