مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه رابر:عده ای که از دستورات رهبری اطاعت نکرده و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کنند و یا بر عکس دستورات ایشان عمل می کنند در پیشگاه خدا مسئول و جوابگو هستند
کد خبر: ۸۷۲۱۰۰۴
|
۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۳


   به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان،حجت الاسلام محمدی مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه رابر در مقاله ای تحت عنوان ؛اثبات اطاعت از امام خامنه ای رهبر جهان اسلام با استفاده از آیات و روایات؛ آورده است:

 هر جامعه ای تحت حکومت یک حاکمی است حال آن حاکم یا استبدادی و دیکتاتوری است و یا مردمی و انتخابی و یا انتصابی.حال با توجه به این که ما در کشوری اسلامی و اکثریت مذهبی شیعه زندگی می کنیم و تحت رهبری انسانی با عظمت ، مجتهد ، مدیر و مدبر و دارای بصیرت بالای سیاسی و مذهبی به سر می بریم گفتگوهایی در شأنیت و جایگاه ایشان در بین بعضی از افراد در میان می آید که آیا جایگاه ایشان همچون جایگاه حاکمان دیگر در کشورهای دیگر است؟یا این که رهبری ایشان و اطاعت از فرمایشات و دستوراتشان را باید در زندگی به کار بگیریم و به عنوان فریضه ای الهی قلمداد کنیم؟ 
   نگارنده در این یادداشت بر آن است که با ارائه‌ی چند نمونه از تطور عملی در بعضی آیات قرآن کریم و احادیثی از ائمه معصومین علیهم السلام ، این نکته را یادآوری کند و به اثبات برساند که پیروی و اطاعت از رهبر امروز در دنیای اسلام ، یک اعتقاد راسخ است که برگرفته از قرآن و مذهب است و بر همه مردم مسلمان واجب و فریضه ای الهی است.چرا که ما در عصر غیبت کبرای دوازدهمینی و آخرین امام و جانشین بر حق پیامبر اسلام زندگی می کنیم و معتقدیم که به امامت حجت ابن الحسن العسکری علیه السلام اموراتمان را اداره می کنیم و چون در حالت غیبت عدم ظهور ایشان ، مسلمانان به مشکل بر می خورند هم در اداره امور اجتماعی و هم در زندگی شخصی و فردی لذا با تدبیری که هم خدای متعال در قرآن و هم ائمه معصومین علیهم السلام در احادیث گهربارشان فرموده اند این موقعیت زمانی را خالی از لطف نگذاشته و تکلیف جامعه اسلامی را کاملا واضح ، بیان نموده اند.
   بنابراین نگاه به جایگاه رهبر فرزانه و امام مسلمین غیر از نگاه به جایگاه یک مسئول دولتی یا صرف حاکم منطقه جغرافیایی است.کسی که به نیابت از طرف امام معصوم و جانشینی آن حضرت ، عهده دار زمام امور مسلمانان جهان است باید همان احترام و اطاعتی را که نسبت به امام معصوم قائل هستیم را نسبت به جانشین ایشان قائل باشیم.
   بله ، رهبر امروز جامعه اسلامی معصوم نیست و جایگاه عصمت و شأنیت امامت فقط منحصر در دوازده امام بعد از پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین است اما صرف نظر از جایگاه عصمت ، بهترین و شایسته ترین فرد از نظر علمی و عملی در تمام جهان اسلام به تأیید علمای مذهب شیعه و اذعان عموم مسلمین ، در زمان حاضر ، شخص سید علی خامنه ای است که نگارنده در این مقاله به اثبات این مطلب از قرآن و احادیث خواهم پرداخت إن شاء الله.
کلیدواژگان
حاکم
معنای لغوی حاکم
حاکم، در لغت به معنای حکم کننده است.
معنای اصطلاحی حاکم
   حاکم در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که از سر قدرت انشای حکم می کند؛ یعنی حکم را در عالم اعتبار ایجاد می نماید.
   در اسلام حاکم بالاصالة خدای متعال است؛ " ان الحکم الا لله " و در این مورد هیچ اختلافی میان مسلمانان وجود ندارد.
حاکمان در اسلام
   به غیر از خدا پیامبر اکرم ( ص ) و ائمه اطهار ( ع ) و مجتهدان جامع الشرایط نیز حاکم هستند، ولی حاکم بودن آن‌ها به ترتیب در طول حاکمیت خداوند قرار دارد. 
اولوالامر در اصطلاح
   همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند كه منظور از اولی الامر، امامان معصوم مـیباشند كه رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى ، در تمام شئون زندگى از طرف خداوند و پـیـامـبـر (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) بـه آنـهـا سـپـرده شـده اسـت ، و غـیـر آنـهـا را شـامـل نمى شود، و البته كسانى كه از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جـامـعـه اسلامى به عهده بگیرند، با شروط معینى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر اینكه اولی الامرند، بلكه به خاطر اینكه نمایندگان اولی الامرمى باشند.
امام در لغت
پیشوا ، پیشرو ، پیش نماز ، پیر ، شیخ 
رهبر در لغت
راهبر. قائد. دال . راهنما. رهنما. هادی . پیشرو. پیشوا. امام . هادی . رهنما. بدرقه .
رواة حدیثنا
رواة : جمع راوی
راوی ، در لغت به معنای روایت کننده و کسی است که خبر یا حدیث یا حکایتی را از دیگری روایت می‌کند.
نزد محدثان ، راوی کسی است که حدیث را با سلسله سند از معصوم علیه‌السّلام نقل می‌کند.
در کتاب « کشاف اصطلاحات الفنون » آمده است:
«و الراوی عند المحدثین ناقل الحدیث بالاسناد». 
حدیث
حديث در لغت و اصطلاح و معاني آن
حديث اصطلاحا كلامي است كه حاكي قول يا فعل يا تقرير معصوم (ع) باشد و بر آن خبر و سنت و روايت نيز اطلاق شده .
در مجمع البحرين حديث را مرادف كلام دانسته و وجه تسميه به اين نام را تجديد و حدوث آن گرفته.در قاموس آمده (الحديث: الخبر و الجديد) در مصباح المنير فرموده الحديث ما يتحدث به و ينقل و منه حديث الولايه  . ظاهرا وجه تسميه خبر بحديث از آن جهت است كه در مقابل قرآن كه هر دو بيان احكام الهي است قرار گرفته زيرا اكثر اهل سنت قائل به قدم قرآن هستند و از اين رو احكامي كه از ناحيه شخص پيغمبر انتشار يافته (حديث) در مقابل (كلام قديم ـ قرآن) ناميده اند   و ممكن است از اين لحاظ گفته پيغمبر و امام را حديث نامند كه در تشريع قوانين الهي تازگي و نوي دارد چنانكه قرآن نيز از اين نظر تازه و حديث است و در خود قرآن به اين نكته اشاره شده آنجا كه فرمايد : الله نزل احسن الحديث كتابا  يا در جاي ديگر قرآن، فليأتوا بحديث مثله  فباي حديث بعده يومنون  فذرني و من يكذب بهذا الحديث  .بعضي  احتمال داده اند كه چون حروف متعاقب يكديگر مي آيد قهرا حرف بعدي پس از حرف قبل استعمال شده و حادث گرديده ، يا از آن جهت كه در دل شنونده ايجاد معني تازه مي كند حديث ناميده شده. اما خبر به معني مخبر به استعمال شده.در تاج العروس آمده : خبر چيزي است كه از ديگري نقل شود و اهل عربيت قيد (احتمال الصدق و الكذب) را در آن اضافه كرده اند ولي نزد محدثين بمعني حديث آمده.
حجت
حجت وسیله پیروزی بر مخالف در استدلال
حجت ، در لغت عبارت است از هر آن چه که صلاحیت دارد در استدلال بر ضد خصم به آن تمسک و به وسیله آن علیه دیگری احتجاج شود به بیان دیگر، هر آن چیزی که سبب غلبه و پیروزی بر خصم گردد، در لغت حجت نامیده می‌شود.
   برخی از اصولی‌ها حجیت در باب قطع و ظن را به معنای لغوی آن گرفته و برخی دیگر آن را نپذیرفته‌اند.
نکته:
   حجت یا باعث ابطال استدلال خصم و اسکات ـ محکوم شدن و سکوت ـ او و یا باعث پذیرش عذرِ دارنده حجت و معذوریت او می‌شود.
آیه قرآن و وجوب اطاعت خدای عز و جل و چهارده معصوم علیهم السلام
   در ابتدا با نگاهی به یکی از آیات قرآن کریم به اثبات وجوب اطاعت از خدای عز و جل پرداخته می شود و بعد از آن وجوب اطاعت از رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه در طول اطاعت از خداوند ثابت خواهد شد و بعد از وجوب اطاعت از پیامبر عظیم الشأن اسلام ، وجوب اطاعت از ائمه علیهم السلام و نیز پیروی از جانشین ایشان در عصر غیبت ، روشن می شود.
   خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اولو  الامر مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ  الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ  وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً»
بررسی علت تکرار اطاعت در آیه
   همان طور که دیده می شود در این آیه کریمه واژه اطاعت دو بار به صورت تکرار آمده است ، بدین نحو : ﴿أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا  الرَّسُولَ﴾ آن طور که بعضی از مفسرین در تفسیر خود آورده اند از این تکرار ، تأکید را استفاده کرده اند . اما به نظر نگارنده ، این تکرار برای تأکید نیست ، چون بعضی مواقع نیز تکرار نکردن برای تأکید است نه تکرار. اتفاقا اگردر آیه کریمه با یک امر می فرمود : «اطیعوا الله و الرسول» تأکیدش بسیار قوی ‌تر خواهد بود تا بفرماید:  ﴿أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ﴾ .
اگر معطوف با معطوفٌ علیه  با هم برابر و هم کفو باشند ، تکرار می تواند برای تأکید باشد مثلا وقتی گفته شود «اکرم زیدًا و اکرم عمروًا » ،  نمی‌گوید «اکرم زیداً و عمرواً» اینجا تکرار ، برای تأکید است. اما اگر معطوف  و معطوفٌ علیه با هم برابر و هم کفو نباشند ؛ مثلا معطوف علیه امام باشد و معطوف هم ، یکی از علما. که اگر کسی بگوید «اکرم علیاً (علیه السلام) و عمارا» که این تکرار ، تأکید را می رساند ، همین طور «اکرم  علیاً (علیه السلام) و عمارا» ، و نیز «اکرم علیاً(علیه السلام) و سلمان»، «اکرم  علیاً(علیه السلام) و اباذر» که واضح است تأکید را می رساند. اینجا اگر تکرار نباشد ، تأکید را فایده می دهد. بنابراین اگر معطوف و معطوف علیه با هم برابر باشند تکرار، مفید تأکید است. مثل «اکرم زیداً و  اکرم عمروا» اما اگر معطوف و معطوف علیه در یک سطح نباشند ، معطوف علیه به مراتب افضل  باشد حذف آن فعل ، نشانه تأکید است. در آیه محل بحث نیز ، رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و  سلّم از اولوا الامر افضل است همان طور که ذات خدای تبارک و تعالی هم از رسول الله افضل است. اگر منظور آیه  ، تأکید بود باید این چنین می آمد : « اطیعوا الله و الرسول» و نمی آمد : ﴿أَطیعُوا اللّهَ وَ  أَطیعُوا الرَّسُولَ﴾. پس تکرار، همیشه و در هر کجا برای تأکید نیست بلکه بعضی مواقع عدم تکرار ، مفید تأکید  است. در آیه کریمه مورد بحث ،  غرض از تکرار این است که رسول خدا (صلّی الله  علیه و آله و سلّم) دو جهت و موقعیت دارد : یک جهت او همان ابلاغ پیام الهی است که در آن  جایگاه ، اطاعت او در واقع همان اطاعت خداست ، زیرا همه پیام الهی از جانب خداست و چیزی از طرف خود نیست. جایگاه دیگر  رهبری و ولایت اوست که این آیهٴ کریمه در سورهٴ «حشر» ناظر به آن است : ﴿وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ  فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾  به این معنا که نه تنها آنچه را که پیامبر  از طرف خدا نقل کرده است مثل وجوب نماز و روزه و حج و زکات اطاعت کنید ، بلکه  دستورهای رهبری او را هم اطاعت کنید ، آنچه را هم که به عنوان سنن النبی است اطاعت  کنید ، پس در اینجا تکرار برای افاده امری مهم است و آن ، بیان این که پیامبر عظیم الشأن اسلام غیر از این که رسول خدا است رهبر جامعه مسلمین هم هست ، بنابراین تکرار برای تأکید نیست.
در آیه مورد بحث ، همان طور که دستور به اطاعت خدای کریم است همان طور نیز دستور به اطاعت رسول هم هست.رسول نه به عنوان این که شخص ایشان در ارتباط با الله است بلکه به عنوان رهبر یعنی آن موجود مقدسی که همه مردم  در ارتباط با آن موجود ، فرمان های الهی را می گیرند و به آن عمل می کنند.انسان باید یک چنین علاقه ای هم به پیامبرش و به امامش داشته باشد به این عنوان که ایشان از جانب خدای متعال ، رهبری جامعه را بر عهده دارد ، در ارتباط با الله.اینجا استقلالی نیست.چون این آیه در ارتباط اسات با مسئله جهاد و فرمانی که پیامبر داد دست از فرزند و همسر و اموال و خانه و ... بر نمی دارید؟!حبتان به اینها بیشتر است از حبتان به رسول؟!!پس رسول مطرح است.حتی انسان باید رهبرش را بیش از خودش دوست بدارد.
نزاع در اولواالامر و نحوه تشخیص آن
مطلب دوم آن است که خداوند در این آیه کریمه فرمود از اولوا الامر اطاعت کنید و پس از آن فرمود اگر نزاع  در چیزی کردید ، به خدای متعال و پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)  مراجعه کنید. بحثی که در اینجا بین مفسرین و علما مورد نزاع واقع شده این است که منظور از «اولوا الامر» چه کسانی هستند؟ به عقیده نگارنده برای حل این نزاع هم باید به قرآن مراجعه کرد هم به  سنت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم).با مراجعه به قرآن ، 3 مطلب هویدا می شود :
1- از نحوه اطلاق  امر به دست می آید که این امر، امر مطلق است.
2- امر مطلق هم جز از فرمان معصوم صحیح  نیست.
3- پس مراد از اولوا الامر در آیه کریمه باید معصوم باشند.
در نتیجه از خود آیه مشخص می شود  که اولوا الامر باید معصوم باشند. پس هنگام نزاع در تشخیص اولوا الامر وقتی  به قرآن کریم مراجعه بکنیم ، می‌بینیم قرآن کریم اولوا الامر را معصومین(علیهم  السلام) معرفی می‌ کند.
روایاتی که می گوید منظور از اولوالامر ، معصومین هستند
روایت یکم در لزوم اطاعت از اولوا الامر تا روز قیامت :
   روایت اول از امام باقر علیه السلام سؤال شده است تا می‌ رسد به اینجا که خود  حضرت فرمود : ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ  وَ اولو الامر مِنْکُمْ﴾، «ایانا عنی خاصة» ؛ فقط ما منظور هستیم «امرَ جمیع  المؤمنین الی یوم القیامة بطاعتنا»  تمام مؤمنین تا روز قیامت به طاعت ما  مأمورند.
روایت دوم در مفترض الطاعة بودن اولوا الامرعلیهم السلام
   روایت بعدی که از عیون‌الاخبار نقل شده است ، فضل بن شاذان می‌ گوید عللی را امام  رضا علیه السلام ذکر کرد چندین بار «مرةً بعد مره و شیئاً بعد شیء» آن روز  مسئله رسمی خراسان ، همان مسئله ولایت و امامت بود که بنی ‌العباس یک سبک حکم  می ‌کردند و می ‌خواستند مسئله امامت را به معنای همان اولوا الامری و به معنای  زمامداری منتخب مردم یا مثلاً هر کسی بالفعل منتخب است و امثال‌ ذلک بکنند. در آنجا  حضرت فرمود که «فان قال فلم جُعِلَ اولوا الامر و امرَ بطاعتهم قیل لعللٍ کثیرة» آن  وقت علل فراوانی را حضرت می ‌شمارد که اولوا الامر مفترض الطاعه هستند ، برای اینکه  مردم بدون رهبر و ولیّ نمی ‌توانند زندگی کنند و کسی باید باشد که امین مردم باشد ،  آن‌ گاه این را بر خودشان تطبیق کردند و لا غیر ، یک روایت مفصلی است که در هر عصری هم  بیش از یک امام نمی‌ تواند باشد. بعد دارد «فان قال لا یجوز ان یکون الامام من غیر  جنس الرسول» ؛ حالا امام چرا از سنخ رسول نباشد؟ از جنس رسول باشد. رسول ، معصوم است  امام ممکن است غیرمعصوم باشد ، چرا باید حتماً از سنخ او باشد؟ فرمود: «لعلل منها  انه لما کان الامام مفترض الطاعة» چون مفترض الطاعه است باید خصوصیتی داشته باشد تا  اینکه مفترض الطاعه باشد ، روایت مفصل و معللی هم است .
روایت سوم در معرفی اولوا الامر‌ علیهم السلام
   روایت سوم که در کتاب کمال الدین و تمام النعمة آمده است این است که وجود مبارک  امام باقر می ‌فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ  وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ﴾ فرمود: «الائمة مِن وُلدِ علی  و فاطمه علیهم السلام الی أن تقومَ الساعة» . روایت بعدی که از جابر بن‌ عبدالله  انصاری است می‌ گوید وقتی این آیه مبارکه ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا﴾ نازل شده  است «قلتُ یا رسول الله» ؛ من به حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم عرض  کردم «عرفنا الله و رسوله» ؛ خدا و پیغمبر معلوم‌اند «فمن اولوا الامر الذین قرن  الله طاعتهم بطاعتِک» ؛ اولو الامر چه کسانی ‌اند؟ «فقال علیه السلام هم خلفائی یا  جابر و ائمةُ المسلمین مِن بعدی اُوّلهم علی ‌بن ‌ابی‌ طالب ثم الحسن ثم الحسین ثم علی  بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر و ستُدرکُهُ یا جابر فاذا  لقیتَه فَاقرأه مِنّی السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسی بن جعفر ثم علی بن  موسی ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم الحسن بن علی ثم سمیّی و کنیّی حجةُ الله فی  ارضه و بقیتُه فی عباده ابن حسن بن علی ذاک الذی یَفتَحُ الله تعالی ذکره علی یدیه  مشارقَ الارض و مغاربَها ذاک الذی یَغیب عن شیعته و اولیائه غیبة لا یَثبُتُ فیها  علی القول بإمامتِه الا مَنِ امْتَحَنَ الله قلبَه للایمان قال الجابر فقلتُ له یا  رسول الله فهل یَنتَفِعُ شیعتُه به فی غیبته» ؛ جابر به حضرت عرض کرد که در زمان  غیبت آن بزرگوار که شما فرمودید آن امام دوازدهم غایب است ، شیعیان از او بهره ‌مند  می ‌شوند؟ «فقال علیه السلام‌ ای والذی بعثنی بالنبوة» ؛ بله «إنّهم یَنتفِعون به و  یستضیئون بنور ولایته فی غیبتِه کانتِفاع الناس بالشمس و إن تجلاّها السّحاب» ؛ مردم  همان طوری که از آفتاب پشت ابر استفاده می ‌کنند گرچه آفتاب را نمی‌بینند از  وجود مبارک ولیّ عصر استفاده می‌کنند گر چه او را از نزدیک زیارت نمی‌ کنند. در  توقیع مبارک خود حضرت حجت هم هست که ما در زمان غیبت چگونه از شما استفاده کنیم ،  ایشان هم همین جواب را دادند. فرمود مثل آفتاب پشت ابر  فرمود: «یا جابر هذا مِن  مکنون سر الله و مخزون علمه فَاکتُمهُ الاّ عن اهله».
   از بعضی از روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز معلوم می شود که  منظور از «اولوا الامر» ، معصومین است و آن این است که فرمودند اولوا الامر را خدا  در آیهٴ 55 سورهٴ «مائده» مشخص کرد  در آیهٴ 55 سورهٴ «مائده» فرمود: ﴿إِنَّما  وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ  وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ﴾؛ ولیّ شما خدا و پیامبر است و این گروه. این آیه کریمه گرچه درباره شخص حضرت علی علیه السلام نازل شده است ؛ اما با توجه به دو نکته می توان آن را بر  سایر ائمه علیهم السلام هم منطبق کرد : یکی اینکه با توجه به ادله قطعی ، فرقی بین حضرت علی علیه السلام و یازده امام دیگر علیهم السلام نیست ، همه آنها یک حکم دارند و کلهم نور واحد ؛ نکته دوم آن است که خود این  بزرگواران هم همین کار را کرده ‌اند یعنی در حال رکوع نماز صدقه داده‌ اند ، گرچه  حضرت علی علیه السلام پیشگام بود و آیه درباره ایشان نازل شد ولی ائمه دیگر هم  این کار را انجام داده‌ اند. طبق این دو نکته ، در روایات ما این آیهٴ 55 سورهٴ «مائده» را  ائمه بر خودشان تطبیق کردند ، و خود را این چنین نشان دادند.  در نتیجه ، صغرای این قیاس در  آیهٴ 55 مشخص شد. کبرای قیاس در آیهٴ محلّ بحث سورهٴ «نساء» مشخص شد یعنی در آیه 55 سورهٴ «مائده» مشخص شد که اولوا الامر ، اهل بیتند ، و در آیه مورد بحث نیز در سوره «نساء» فرمود اولوا الامر ، مفترض الطاعتند پس اهل بیت ، مفترض الطاعتند. صغری این  است که اهل بیت ، اولوا الامر‌اند. کبرا این است که هر کسی که جزء اولو الامر باشد  اطاعت او واجب است ، نتیجه اینکه اهل البیت مفترض الطاعتند.
   ائمه علیهم السلام مظاهر علم و قدرت ذات مقدس خدایند و  اطاعتشان واجب است.
   حال که کاملا واضح و متقن به این نتیجه رسیدیم که همه دوازده امام علیهم السلام برای ما محترم هستند و اطاعت از ایشان مانند اطاعت از خدا و پیامبر او واجب است نگارنده از اطاعت و پیروی از سخنان و دستورات امام دوازدهم علیه السلام این مطلب را نتیجه می گیرم که اطاعت از ولی امر مسلمین جهان یعنی امام خامنه ای نائب عام آن حضرت در عصر حاضر واجب دینی و مذهبی است.
اثبات وجوب اطاعت از امام و رهبر امروز جامعه مسلمین با بهره گیری از دستور امام زمان علیه السلام
   یکی از امامان معصوم و آخرین ایشان ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.که اطاعت ایشان و پیروی محض از فرمایشان مقدسشان بر همگان واجب است.
   بنابراین چون اطاعت از دستورات امام علیه السلام واجب است نگارنده یکی از دستورات و فرمایشات مشهور آن حضرت را مورد بررسی قرار خواهم داد و با توجه به آیه مورد بحث و اشاره در آن حدیث این نتیجه را خواهم گرفت که اطاعت از رهبر حی و حاضر جامعه اسلامی امروز یعنی امام خامنه ای حفظه الله بر همه مسلمانان جهان واجب است.
در حدیثی از حضرت مهدی علیه السلام چنین آمده : « وفي كتاب ( إكمال الدين وإتمام النعمة ) عن محمّد بن محمّد بن عصام ، عن محمّد بن يعقوب ، عن إسحاق بن يعقوب ، قال : سألت محمّد بن عثمان العمري أن يوصل لي كتاباً ، قد سألت فيه عن مسائل أشكلت عليّ ، فورد التوقيع بخطّ مولانا صاحب الزمان عليه السلام : أمّا ما سألت عنه أرشدك الله وثبّتك ـ إلى أن قال : ـ وأمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا ، فإنّهم حجّتي عليكم ، وأنا حجّة الله.»
امّا در رخدادهايى كه پيش مى آيد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، كه آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنانم.
از این فراز آخر حدیث « فإنّهم حجّتي عليكم ، وأنا حجّة الله» نکاتی را می شود استفاده کرد :
1-    با توجه به تعریف مفهوم حجت که در ابتدای بحث آمد یعنی «حجت یا باعث ابطال استدلال خصم و اسکات ـ محکوم شدن و سکوت ـ او و یا باعث پذیرش عذرِ دارنده حجت و معذوریت او می‌شود» معلوم می شود که حجت بودن چیزی برای شخصی اقامه می گردد بسیار مهم و بدون خدشه است.
2- والا بودن مقام و شأنیت رواة حدیث را می رساند که آنقدر حائز اهمیت است که حجت امام زمان علیه السلام قرار گرفته اند در بین مردم ، و عظمت این جایگاه همان قدر مهم است که حجت بودن امام زمان علیه السلام از طرف خدا مهم است.
3- کسی که از طرف امام معصوم علیه السلام به عنوان حجت برای مردم منصوب می شود باید به ایشان اعتماد شود و از دستورات و فرمایشاتش پیروی و اطاعت گردد.
   با توجه به این 3 نکته و این که در عصر غیبت آخرین امام معصوم یعنی حضرت حجت ابن الحسن العسکری علیه السلام به سر می بریم و ایشان گر چه در بین مردم حاضرند اما به صورت مشخص و آشکارا ظاهر نیستند و دسترسی به وجود با برکتشان ممکن نیست طبق سؤالی که از خود حضرت شده بود که در زمان غیبت ، مشکلات و مسائلمان را از چه راهی حل کنیم؟
   در زمان غیبت صغری که بحثی در اطاعت از نواب خاص ایشان نیست اما در زمان غیبت کبری باید از کسی اطاعت کرد که در جایگاه والای علم و فقاهت و درایت و سیاست و معرفت به دین و تطبیق دین بر زمان باشد که علمای طراز اول هر عصر ، آن را بر عهده داشتند.در قرن اخیر ، آیت الله بروجردی و بعد از ایشان امام خمینی رحمت الله علیهما و در زمان حاضر نیز مراجع عظیم الشأن تقلید هستند که به تأیید خود ایشان و نیز مجلس خبرگان ، امام خامنه ای حفظه الله عهده دار این منسب والا است.
بررسی وجوب اطاعت از رهبر مسلمین در زمان غیبت امام زمان علیه السلام
   بدون شک افراد جامعه نمی توانند به تنهایی ، سطح فکری بالا و تحلیلی درست از مسائل سیاسی و مذهبی به روز داشته باشند علی الخصوص با وضعیت انحرافی که توسط دشمنین اسلام در سطح دنیا نسبت به مسائل سیاسی و دینی و مذهبی دارد صورت می گیرد.بنابراین باز نقش بصیرت افزایی و هدایت و تحلیل به روز و دقیق رهبری مدیر و مدبر و دارای سطح بالای فکری ف روشن می شود.
   امام صادق علیه السّلام در این ‌باره می ‌فرمایند : كسی كه بدون بصیرت حركت كند ، مثل كسی است كه در بیراهه قدم گذارد و سرعت حركت او جز دوری از هدف نتیجه ‌ای در برنخواهد داشت.
بنابراین اگر افراد جامعه بخواهند بدون استفاده از راهنمایی ها و عمل به دستورات این شخص الهی و رهبر فرزانه ، به خودی خود و بدون بصیرت در جامعه فعالیت داشته باشند از هدف اصلی خود که تکامل و سعادت در دو سرا است بسیار دور خواهند شد.
    نكته قابل توجه این ست كه ؛ اطاعت و پیروی مردم از رهبری عالم و آگاه به زمان ، سلب آزادی از کسی نیست بلكه عین آزادی است ، چرا كه اطاعت از رهبری که مجتهد جامع الشرائط است اگر بر اساس بینش و آگاهی انتخاب شود ، از مسیر اطاعت به دنبال حقیقت‌ جویی و رفع ظلمت و رسیدن به نور حق و سعادت خواهد انجامید.
    به عقیده نگارنده اساس و بنیان زندگی اجتماعی، بر اساس پیروی جامعه انسانی از حاکم و رهبری  عالم پی ‌ریزی رشده است و الّا سیر رشد و تعالی جامعه مختل می‌ گردد.
    البته روشن است كه اصل بر این است كه انسان خود راه هدایت را بپیماید ولی چون امكان ندارد كه همگان به خاطر علل و موانعی ، آگاه به مصلحت و مسائل روز در تمام امور زندگی باشند ، لذا در كنار این اصل ، اصل دیگری وجود دارد كه انسان باید در پیشبرد زندگی دنیوی و اخروی خود از رهبری که دست او را بگیرد و از پیچ و خم گردنه های سخت زندگی عبور دهد پیروی كند كه این امری متداول و مورد قبول و متعارف در بین تمام جوامع است.
    فقها هم بدون استثنا اطاعت از چنین رهبری را جایز می ‌دانند و ادله‌ ای برای آن اقامه كرده‌ اند ، كه به آنها اشاره می‌شود:
    دلیل اول: فطرت
    مرحوم آخوند خراسانی می‌ فرماید :
    «تقلید و رجوع جاهل به عالم یك امر بدیهی و فطری است كه احتیاج به دلیل ندارد.»  وقتی که در مورد تقلید این مجوز هست پس به طریق اولی اطاعت از رهبری مجتهد جایز و بلکه لازم خواهد بود.
    دلیل دوم : قرآن
    در قرآن هم آیاتی است كه مسأله پیروی از رهبر و جواز آن را می ‌رساند ، مثل این آیه كه خدای تعالی می ‌فرماید : «سزاوار نیست كه تمامی مؤمنین كوچ كنند و باید از هر فرقه‌ ای چند نفر برای تفقه در دین بروند و پس از كسب معارف ، مردم را انذار كنند. باشد كه از لغزش و انحراف دوری نمایند». 
    این آیه دلالت می ‌كند كه وقتی فقیه انذار می ‌نموده و حكم شرعی را بیان می ‌نماید ، بر مردم لازم است كه از او پیروی كرده و به دستورات دین كه از طریق عالم دینی به آنها منتقل می‌ شود ، عمل نمایند.و گرنه طبق این سخن خدای تبارک و تعالی به لغزش و انحراف دچار خواهد شد.
    دلیل سوم: روایات
    یكی دیگر از ادله اطاعت از رهبر ، روایات اهل بیت علیهم السّلام است كه اظهر روایات در این زمینه ، روایت اسحاق بن یعقوب است : «... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا...»
    یعنی نسبت به حوادثی كه رخ خواهد داد ، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید.
   با توجه به تعریفی که از روات حدیث در ابتدای بحث آمد معلوم می شود که رواة حدیت ائمه معصومین علیهم السلام باید اشخاصی متخصص در کلام ایشان باشند و در عصر حاضر نیز فقهای دین و مذهب و خبره ترین ایشان نسبت به شناخت علمای عصر حاضر که در مجلس خبرگان رهبری هم حضور دارند ، با دقت و بررسی بر شئونات علمای تراز اول دین و مذهب ، تشخیصشان ، شخص مجتهد جامع الشرائط ، سید علی خامنه ای به عنوان بهترین گزینه برای رهبری جامعه اسلامی و شاخص روات حدیث ائمه معصومین علیهم السلام است.
    امام عسکری علیه السلام فرمود: «امّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛ 
    از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دین اند و خود را از گناه و آلودگى حفظ مى کنند و با هواهاى نفسانى مبارزه مى کنند و مطیع اوامر الهى و جانشینان اویند، بر همگان لازم است که از آنان تقلید کنند».
    مراد از «همگان» یعنى تمام مردم که در جامعه اسلامی زندگی می کنند و محتاج فعالیت و زیست اجتماعی هستند که همه را در بر می گیرد.هم مردم و هم مسئولان همه در اطاعت از امر رهبر جامعه اسلامی برابرند و وظیفه شان پیروی از ایشان است.
    این دو حدیث و احادیث دیگری كه امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شیعه می‌نماید بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تكالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است.
    دلیل چهارم: عقل
    یكی دیگر از دلایل اطاعت و پیروی از رهبر جامع الشرائط ، عقل است كه مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی ، دلیل عقلی را چنین بیان نموده است : بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و این كه بندگان خدا بی‌هدف آفریده نشده ‌اند ، عقل اقرار می‌ كند كه اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و كیفیت اطاعت احكام الهی مبتنی بر علم به احكام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم  علیه السّلام و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل می ‌شود ، راه اول برای مردم زمان غیبت ممكن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست ، پس عقل حكم می‌ كند كه باید تقلید كرد (یعنی باید به رهبر مجتهد رجوع و از ایشان پیروی نمود).
عدم معذوریت افرادی که با بهانه های گوناگون ، از دستورات رهبری اطاعت نمی کنند
با توجه به نکاتی که از سخن خدا استفاده می شود عده ای که از دستورات رهبری اطاعت نکرده و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کنند و یا بر عکس دستورات ایشان عمل می کنند در پیشگاه خدا مسئول و جوابگو هستند.خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید : « قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»
بگو: اگر پدران و فرزندان وبرادران وهمسران و خاندان شما و ثروت‌هايى كه جمع كرده ‌ايد و تجارتى كه از كسادى آن بيم داريد و خانه‌هايى كه به آنها دل خوش كرده ‌ايد ، نزد شما از خدا و پيامبرش وجهاد در راه او محبوب‌تر باشد ، پس منتظر باشيد تا خداوند ، فرمان (قهر) خويش را به اجرا در آورد. و خداوند ، گروه نافرمان را هدايت نمى‌كند.
روزى على ‌بن ابى‌ طالب عليه السلام به گروهى فرمود : چرا شما براى كمك به اسلام به مدينه هجرت نمى‌ كنيد و به پيامبر ملحق نمى ‌شويد ؟ گفتند : ما با برادران و فاميل خود هستيم و از خانه‌ هايمان دفاع مى‌كنيم. 
گروه‌ هايى كه در اين آيه مطرح شده ، به عنوان نمونه است و به همين دليل ، پدر شامل مادر هم مى ‌شود و پسر شامل دختر ، و برادر شامل خواهر نيز مى ‌شود.
پیام هایی که از این آیه کریمه می توان دریافت کرد و خواص و غیر خواص را که در پیروی از دستورات رهبر جامعه کوتاهی کرده و می کنند مورد مؤاخذه قرار داد بدین شرح است :
1- ميزان ايمان را هنگام قرار گرفتن سر دو راهى دنيا و آخرت مى‌ توان شناخت.با توجه به این فراز از آیه «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ» معلوم می شود که بعضی ها چیزهای مهم تری از ارزش ها و مقدسات دارند که برایشان از اطاعت و پیروی امامشان با اهمیت تر است.
2- طبق این فراز از آیه « إِنْ كانَ آباؤُكُمْ‌ ... وَ أَمْوالٌ‌ ... أَحَبَ‌ ... فَتَرَبَّصُوا ...» عواطف فاميلى و امكانات مادّى نبايد مانع جهاد شود و هركجا مانع شد ، زمينه‌ ساز قهر الهى است.
اما متأسفانه در زمان حاضر ، بعضی از افراد به خاطر این که منافعشان و امکانات مادی که از عنایات این نظام و اسلام به دستشان رسده را از دست ندهند و تمام وجود سعی در حفظ آن دارند و بعضی افراد نیز گوش به فرمان فرزندان و دوستانشان هستند و دنبال آسایش و رضایت آنها و حال آن که اهمیت حفظ ارزش ها و مقدسات و عمل به دستورات رهبر و پیشوای مسلمین ، بسیار بیشتر است و حتی باید منافع و مادیات و خواسته های فرزندان را فدای این امر مهم نمود.و در راه دوستى خدا و جهاد در راه او بايد از همه چيز و همه كس گذشت.زيرا حفظ دين ، بر حفظ روابط خانوادگى، عاطفى و اقتصادى مقدّم است.)
3- با توجه به این فراز از آیه «يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» اگر رفاه در زندگى اصل شد ، انسانيّت سقوط مى ‌كند و سبب دورى از خدا و رسول است و قهر و غضب نامعلومى را در انتظار دارد.و حال آن که در بین خیلی از مسئولین جمهوری اسلامی که تحت امر ولی امر مسلمین جهان است این مسئله را رعایت نکرده و نه تنها زندگی شخصی خود بلکه زندگی در محل شغل خود را چنان مرفهانه و با ثروت های کلان تأمین کرده اند که به راحتی نمی توانند دست از آن بر دارند. 
4- با توجه به عبارت «لا يَهْدِي» رفاه طلبانِ مسئوليّت گريز، مشمول هدايت الهى نمى‌شوند.و این در حالی است که اگر هدایت الهی شامل کسی نشود به پرتگاه جهنم خواهد رفت و حتی شفاعت هیچ کس در حق او کارساز نخواهد بود.
5- با توجه به این فراز از آیه « أَحَبَّ إِلَيْكُمْ‌ ... الْفاسِقِينَ‌« برترى دادن مادّيات بر امور معنوى ، نشانه‌ فسق است.مرز ايمان و فسق ، رها كردن معنويات است.یعنی اگر یک مسلمان دست از معنویات بردارد و به جای ان فقط به مادیات روی آورد توقع نداشته باشد که از گروه مؤمنین باشد بلکه قطعا طبق آیه قرآن در گروه فاسقین قرار خواهد گرفت.
6- با توجه به این فراز از آیه « أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ » معلوم می شود که این آیه کریمه در ارتباط است با مسئله جهاد و فرمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داد که دست از فرزند و همسر و اموال و خانه و ... بر نمی دارید؟! این توبیخی بود از سوی پیامبر عظیم الشأن اسلام نسبت به کسانی که در برابر دستور جهاد پیامبر موضع گرفتند و بهانه هایی از قبیل همسر و فرزند و خانه و تجارت و ... آوردند و فرمان رهبر خویش را اطاعت و اجرا نکردند.امروز هم وقتی که رهبر امت اسلامی دستور به جهاد فرهنگی و اقتصادی می دهد باید همه مسلمین مخصوصا خواص و کارگزاران و کارفرمایان دولتی اطاعت امر کنند و گر نه با این بهانه ها سر از فسق در خواهند اورد.با توجه به این آیه شریفه و توبیخ بر این که «حبتان به اینها بیشتر است از حبتان به رسول؟!!» استفاده می شود که همان طور که حب به خدا مطرح است همان طور هم حب به رسول مطرح است.حتی انسان باید رهبرش را بیش از خودش دوست بدارد.
7- اگر پدران و فرزندان و برادران وهمسران و خاندان و ثروت ‌هاي جمع شده و تجارتى كه از كسادى آن بيم داشته باشیم و اگر خانه ‌هايى داشته باشیم كه به آنها دل خوش باشیم ، که برایمان از خدا و پيامبرش وجهاد در راه او محبوب‌تر باشد ، باید منتظر فرمان (قهر) از جانب خدای متعال باشیم.

ارسال نظرات