زمانی که سبکبال بر دستانمان تشییع می‌شوید صدا در گلو شکسته و اشک از چشمان سرازیر می‌کنیم تا شاید گوشه چشمی از شما بر ما رسد.
کد خبر: ۸۷۱۹۶۲۵
|
۰۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۷

به‌گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی، کوچه‌ها را آب و جارو کنید به رسم گذشته؛ آتش و اسپند را مهیا کنید.

این بار غیور مردانی از کربلا می‌آیند آنانی که در پی حقیقت رفتند و در دریای عشق غرق شدند.

مست عشق بودند و فراموش کردند که جایی کسی چشم در انتظارشان است.

شما به کدامین حقیقت رسیدید که اینگونه گذشت زمان را حس نکردید و چرا حال که می‌آئید نمی‌خواهید کسی نام و نشان شما را بداند.

می‌گویند گمنام هستید ولی گویا گمنام‌تر از شما ما خاکیان هستیم که در خواب غفلت به سر می‌بریم شما جایگاه خود را می‌دانید و به آن دست پیدا کردید ولی ما خاکیان و گرفتار زندگی دنیوی فقط روز را می‌گذارانیم و هر بار باید تلنگری بر جسم ما زده شود بلکه شاید اثری کند و ما را به خود بیاورد.

نمی‌دانم چه سِری است که پای بر هر قطعه‌ای از زمین می‌گذارید با آنکه بی‌نام و نشان هستید ولی برای مردم شهر آشنا و گرامی هستید و گویا هزاران بار شما را دیده و می‌شناسند.

به راستی که چنین است ما مردمان این مرز و بوم اگرچه شاید نامتان برایمان غریبه باشد ولی قدرادان رشادت شمائیم، اگر امروز نفس می‌کشیم برای این است که روزی شما در مقابل گرگ صفتان ایستادید و در مقابل چنگال‌های تیزشان مقاومت کردید، جان دادید تا مبادا آنان به امیال وحشیانه خود دست پیدا کنند.

این‌روزها کوچه‌ها مزین به نام شما شده، شمای که بی‌توقع پا در میدان جهاد گذاشتید و از خود گذشتید.

چندی پیش بود که خبر آمدن شما را به گوش مردم رساندند گفتند هر کدام شماها میهمان شهری می‌شوید و چه بسیار بودند در این میان دست‌هایی که بالا و رو به آسمان می‌رفت، تا شاید ستاره‌ای مزین به نام شهید گمنام بر دستش نشیند.

همه می‌گفتند کاش به شهر ما بیایند، از برکات وجودشان نعمت الهی نیز نصیب ما شود، آری راست می‌گویند هر بار که در کشاکش مشکلات زندگی دنیوی از همه جا ناامید می‌شویم تنها حضور بر مزار شما التیام دهنده قلب ما می‌شود.

مژده آورند که خطه استان مرکزی نیز میزبان شماست و چه سعادتی که 3 پیکر مطهر را میزبانی خواهیم کرد، نمی‌دانم که چه حکمتی است که این‌بار در مردادماه میهمان ما می‌شوید آن هم از محرم، کربلای 5 و والفجر 8 و چه صبورانه ما را به نظاره نشسته و هر بار با حضورتان به دنبال صیقل زدن بر روح ما هستید.

شرهانی، شلمچه و ... سرزمین عاشقان دل داده که راه بهشت را یافتند؛ و ما چشم به راهتان تمام قد به احترام آمدنتان می‌ایستیم، زمانی که سبکبال بر دستانمان تشییع می‌شوید صدا در گلو شکسته و اشک از چشمان سرازیر می‌کنیم تا شاید گوشه چشمی از شما بر ما رسد.

خالصانه آمده‌ایم تا زیارتتان کنیم و با دل‌های خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان اهورایی با بغض‌های شکسته فرا بخوانیم.

روز آمدنتان را هرگز فراموش نخواهیم کرد و بی‌شک مطمئن باشید که مادر شهید "یعقوب تلخابی" خبر آمدن شما را به فال نیک گرفت و هرگز سالروز ورودتان را از یاد نخواهد برد؛ شمایی که برایش مژده آمدن فرزندش را آوردید و چشمان منتظر 31 ساله را مرهم بخشیدید.

انتهای پیام/

ارسال نظرات