مجید قصیری افزود: نمونه ای از باور پذیری را می توان در داستان "دیگر اسمش را عوض نکن" دید که داستان در فضای خرمشهر و حضور نیروهای عراقی در خانه ای دید که پدر خانواده به دفاع از همسر و فرزندان خود پرداخت و بعد از سالها کسی به دنبال این خانواده بود.
وی اظهار داشت: در این داستان کشمش اینکه ایا این شخص پدر خانواده و یا قاتل است مواجه هستیم و در بخشهایی از داستان که ظن قاتل بودن قوی می شود شاهد تغییر لحن در داستان هستیم.
این نویسنده و منتقد ادبی همواره بلاتکلیفی داستان را پیش می برد و باورپذیر بودن اتفاقات داستان بسیار مهم است زیرا داستان اثری کاملا منطقی بوده است.
وی تصریح کرد: سوژه مضمون داستان را در اختیار قرار می دهد به عنوان مثال در برخی داستانها شاهد اختناق و ترس هستیم بدون اینکه در این مورد حرفی به صورت مستقیم در داستان بیان شود.
نویسنده کتاب سه کاهن عنوان کرد: بدترین شکل نوشتن تحمیل نگاه نویسنده به داستان است و مانند بازی دومینو باید به داستان نگاه کرد که اگر مهره اول به خوبی در جای خود قرار گیرد می توان به درستی پیش رفت.
گفتنی است،فرق داستان کوتاه و بلند در تعداد مضامین به کار رفته شده و تعداد شخصیتها است مثلا در کتاب بی نوایان علاوه بر مضمون بی عدالتی به وفور شاهد مضمون بخشش نیز هستیم و حتی انقلاب فرانسه نیز در این کتاب دیده می شود.