خبرهای داغ:
این‌که گفته می‌شود خدای متعال اذن داده است که فلان موجود فلان اثر را از خودش نشان بدهد، این اذن تکوینی است و معنایش این است که خدای متعال این موجود را به‌گونه‌ای آفریده است که با موجود دیگری در ارتباط است.
کد خبر: ۸۶۹۳۵۶۱
|
۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۴
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح به چگونگی رابطه عبد با حق! پرداخته است.
    
اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي، وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏

چگونگی رابطه عبد با حق!
پس از بیان ابتدائی برخی از اوصاف جمالیه و جلالیه حق‌تعالی در دعای شریف افتتاح، رابطه عبد با حق‌تعالی به این‌گونه بیان می‌شود:
خدایا! تو در دعا کردن و خواستنت به من اذن دادی.

برای ایجاد ارتباط با حق‌تعالی، باید تحولاتی در نفس عبد حاصل بشود که این تحولات در قالب این الفاظ بیان‌شده است و محور دعا و در حال دعا قرار گرفتن همین تحولات است، که انسان بتواند انسی با حق‌تعالی بگیرد لذا این تعبیر تعبیر خیلی لطیفی برای ایجاد انس باخدای متعال است، در روابط دوستانه بین افراد و شخص بزرگی که می‌خواهیم موردعنایت او قرار بگیریم شخصی که دارای مرتبه پایین‌تر است گاه تعبیراتی به کار می‌بندد تا نظر او را به خویش جلب کند، این‌گونه مسائل در دعاها و مناجات معصومین (علیهم‌السلام) نیز فراوان قابل‌رؤیت است آن‌هم با تعبیرات بسیار لطیف که این تعبیر هم یکی از آن تعابیر است که در قالب واقعیت این‌گونه اظهار می‌کند.

دعا و اذن تشریعی حق متعال نسبت به انسان
این‌که گفته می‌شود خدای متعال اذن داده است که فلان موجود فلان اثر را از خودش نشان بدهد، این اذن تکوینی است و معنایش این است که خدای متعال این موجود را به‌گونه‌ای آفریده است که با موجود دیگری در ارتباط است این نحوه ارتباط را او ایجاد کرده که این اثر با شرایط خاصی از او ظهور پیدا کند و این موجود هم متأثر بشود، باید حکم اذن تکوینی را با اذن‌های تشریعی و اعتباری تفکیک کنیم خداوند تبارک‌وتعالی یک اذن تکوینی نسبت به سؤال از حق‌تعالی به همه موجودات داده است «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ»  و موجوداتی را که عین فقر هستند، عین سؤال آفریده است و آن سؤال جوابی هم دارد که جوابش هم از ناحیه خدای متعال است و «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» جوابش است؛ در آیه دیگری هم به تعبیر دیگری این را بیان می‌کند «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ»  و نفس دعا به دعای تکوینی عام که همه موجودات به‌گونه‌ای آن را دارا هستند و دعای تکوینی خاص که انسان به خاطر شرافتش به آن اختصاص می‌یابد تقسیم می‌شود، مرتبه دعای تکوینی انسان با مرتبه دعای تکوینی موجودات تفاوت دارد چراکه به او تشریعاً هم اجازه دعا داده‌شده است و تعبیر شریف «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏»   اجازه تشریعی بر دعاست، که راه را بر بنده باز می‌کند تا این ارتباط را برقرار کند، که اگر سؤال شد چرا مرا خواندی؟ می‌گوید: خودت فرمودی ادعونی، بنابراین همین‌که انسان توجهی به خدای متعال پیدا کرد که از او چیزی بخواهد و او را بخواند، بفهمد اذن آمده است و نباید توقع داشته باشیم که حال خاصی برای ما پیش بیاید تا من از خدای متعال سؤال و شروع به دعا کنم، البته این اذن دارای مراتبی است، منتها باید از مرتبه ضعیف آن شروع کنیم و قدر بدانیم تا مراتب بالاتر آن نیز محقق شود.

اذن دخول به مشاهد مشرفه
 در رابطه با اذن دخول به مشاهد مشرفه نیز باید به چنین نکته‌ای توجه داشته باشیم برخی افراد حالت خاصی دارند که تا مثلاً صدایی نشنوند و یا تا حال خاصی برایشان پیدا نشود، وارد حرم نمی‌شوند البته این مطلب به لحاظ حال این شخص درست است اما این حال برای همگان موجب تجویز نیست بلکه می‌گویند همین‌که آمدی و به فکر زیارت افتادی و مشقات سفر را هم متحمل شدی یک‌مرتبه‌ای از اذن ورود به مشاهد مشرف‌هاست و باید وارد شوم، لذا در روایات زیارت امام حسین (ع) آمده است که شخص با همان گرد راه که از راه می‌رسد وارد حرم بشود و حال مسکنت و کوچکی و انکسار و خاک آلودگی داشته باشد.

کار خوبی که به ذهن می‌رسد الهام الهی است
 به‌هرحال باید انسان در هر امری به‌مقتضای خودش حرکت کند، اگر شما می‌خواهید به مناسبتی نماز بخوانید و توجهی هم دارید، با این خصوصیات انزجار روحی از نمازخواندن ندارید، همین‌که به نماز توجه کردی و شرایط دیگرش هم هست، نماز را بخوان و باقی مطلب باخداست و من چه‌کاره هستم؟ من باید این‌ها را تحصیل کنم و بعد وارد بشوم! خیر، همین شرط را به کار ببند، «وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بسم‌الله مَجْراها وَ مُرْساها»   در کشتی بنشین، دیگر خداست که باد را می‌فرستد، شما بسم‌الله را بگو، چون نکته مهم همین است و از بیانات نورانی اهل‌بیت (ع) استفاده می‌کنیم که آن کار خوبی که به ذهن رسید الهام الهی است و ما از این الهام استفاده کنیم خداوند متعال راه‌های دیگر را هم باز می‌کند، چراکه گاهی انسان نکته‌ای از بزرگی در ذهن دارد و نوعاً نمی‌توانیم خود را با نکته آن بزرگ منطبق کنیم و آن حال و خصوصیت برای ما حاصل نمی‌شود بنابراین از اصل مسئله بازمی‌مانیم، لذا کسانی که گاهی شرح‌حال بزرگان را می‌نویسند باید این نکته را در حاشیه نقل کنند که این حال مختص بزرگی با چنین خصوصیتی است و نباید برای دیگران جنبه الگویی پیدا کند که من هم ادای آن بزرگ را دربیاورم و از انجام کارهای خوب دیگر محروم می‌ماند.

متوجه این نکته باشیم که دستوراتی که اهل‌بیت (ع) دارند برای همگان است منتها به لحاظ حالات و درکهای افراد این دستورات عمق پیدا می‌کند «أَقِمِ الصَّلاة» برای همگان است اما علی (ع) از این «أَقِمِ الصَّلاة» یک‌چیزی می‌فهمد و اقامه واقعی دارد و من هیچ‌چیزی!

به مناسبتی با برخی از دوستان به نجف اشرف مشرف شدیم، در حالات برخی از بزرگان خوانده بود که آن بزرگ بالای سر نمی‌رفت به او گفتم بیابرویم این حال برای آن‌هاست ما برویم و استفاده خود را ببریم آن بزرگ درکی پیداکرده و طبق آن درک و حالش ایجاب می‌کند که آن کار را انجام بدهد من که آن حال را ندارم، روایت هم داریم که در بالای سر نماز بخوانید، من از این هم محروم می‌شوم و درواقع نه از کلام آن بزرگ استفاده می‌کند و نه از تعبد به کلام اهل‌بیت (ع).

مراد از شنیدن خدای متعال چیست؟
«اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ» این اذنی که از ناحیه خدای متعال آمده است که من می‌خواهم سؤال کنم، باید شرایطش را نیز در خود ایجاد کرد و دقت در سؤال داشت که چه سؤال می‌کنم، خدای متعال را چگونه می‌خوانم، رعایت این نکته بسیار مهم است، لذا در ادامه عرضه می‌شود «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي»، ای خدا این مدح من را که در قالب دعا تو را مدح می‌کنم بشنو، شنیدن خدای متعال را قدری بررسی کنیم، بزرگانی این عقیده را دارند و در روایات بزرگان‌ هم آ مده است که «سمع» عمدتاً در بحث‌های کلامی از صفات فعل است، مانند بصر که در فعل ظهور می‌کند، با فعل ظهور می‌کند، صفات فعلیه این‌چنینی است که به‌نوعی درک نسبت به موجود برمی‌گردد، درک شنیدنی‌ها، این‌که در اینجا ما از خدای متعال تقاضا می‌کنیم تو بشنو، ما چه تقاضا کنیم یا نکنیم چنانچه کلامی از عبد صادر بشود علم خدای متعال در این موطن ظهور پیداکرده است و این علم فعلی است و احکام علم فعلی با علم ذاتی فرق می‌کند و در بحث کلام این بحث خیلی مهمی است و اگر انسان این مسئله را - فرق بین علم فعلی و علم ذاتی را - در بحث‌های معارف قرآنی و سنتی درک بکند بسیاری از مشکلات اعتقادیش حل‌شده است، اگر صدایی از عبد ظاهر بشود، علم فعلی حق به این صدا و شنیدنی ظهور پیداکرده است، خوب معنای این تقاضا چیست؟ به نظر می‌رسد که این تقاضا مطلب خاصی را بیان می‌کند یعنی خدایا! حال که من با این مدح و خواندن تو را ابراز می‌کنم، طوری بشود که تحولی در من ایجاد بشود که بفهمم توجه خاص تو به این دعا ظهور پیداکرده است، خود لفظ «فَاسْمَعْ» هم تقاضاست، ببینید با این بیان چقدر مسئله لطیف می‌شود، مثل‌اینکه شما بنده را نگاه می‌کنید اما حواستان جای دیگر است به‌حسب ظاهر گوشتان اینجاست، باید با یک بزرگی مقایسه کنیم حالا رابطه ظاهری را عرض می‌کنم که می‌گوییم آقا حواست اینجاست؟ می‌شنوی؟ این صدا ازنظر فیزیکی به گوش می‌خورد اما ازنظر واقعی این شنیدن واقع نشده است، چراکه توجه نیست، وقتی انسان با بزرگ و محبوبی برخورد می‌کند دلش می‌خواهد از جانب او عنایتی بشود معنای فاسمع این است که حالا که من در نزد تو اظهار عجز می‌کنم، تو به این عجز من عنایت کن و آن را بپذیر اینجاست که عرض کردیم، حال دعا حاصل می‌شود، حال دعا غیر از دعا خواندن است، انسان باید حال دعا را بگیرد تا آن دعا درجانش بنشیند.

وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي
حضرت در این فقرات دعا بسیار لطیف سخن می‌گوید، هم واقعیات را بیان می‌کند و هم رابطه‌های عاطفی و قلبی را برقرار می‌کند، اینجا شنیدن باصفت سمیع مناسبت دارد، لذا می‌فرماید: یا سمیع، همچنین اجابت دعا باصفت رحیمیت خدای متعال مناسبت دارد؛ اگر سمع الهی آن‌چنان‌که شایسته است بخواهد در وجود عبد ظاهر بشود باید تحولی در وجود عبد حاصل بشود تا آن ارتباط قلبی برقرار شود، این تحول را خدای متعال ایجاد می‌کند و این تحول ظهور صفت رحیمیت خدای متعال است، کمال انسان است، آن‌وقت انسان با دعا تقاضایی هم دارد که خدایا این کار را هم بکن و این تقاضا در مرحله دوم قرار دارد و رعایت شرایط استجابت دعا عمدتاً برای همین بعد دوم دعاست که انسان تقاضایی دارد و می‌خواهد مورد استجابت قرار بگیرد وقتی این شرایط حاصل شد و استجابت تحقق پیدا کرد باز این حقیقت ظهور و رحیمیت خدای متعال در وجود عبد تحقق پیداکرده است.

باید متوجه این نکته بود که دعای بنده تأثیر در حق نمی‌گذارد و خدای متعال تأثیرناپذیر است، عزیز مطلق است، اگر یک امری به دنبال یک امری تحقق پیدا می‌کند به جهت آن ارتباط تکوینی است که خدای متعال بین موجودات در عالم برقرار می‌کند و این ارتباط تکوینی را در قالب سخن برای ما بیان می‌کند، در ما جنبه سائلیت آفریده است ما سؤال می‌کنیم این ارتباط تکوینی است و او هم عطا می‌کند، او دعا و حالت دعا و خواستن و خواندن را در ما ایجاد کرده است، و اجابت را هم بعدازآن محقق می‌کند، «وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» یعنی خدایا! تحولی در من ایجاد کن که خواندن ما واقعاً تحقق پیدا کند که بعدازاین خواندن، اجابت تو هم به دنبالش باشد.

وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏
دعاها گاهی کلی و گاهی جزئی است، «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي» کلی است و این باید جزئی بشود «اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي» نیز به‌نوعی کلی است که با اوصاف شریفه خدای متعال مناسبت دارد و هر صفتی با یک حقیقتی، هر مقدار دعا جزئی بشود، اوصاف الهی هم به‌صورت جزئیه ظهور می‌کند، صفت غفاریت خدای متعال با لغزش مناسبت دارد، اما دعوت، دعا و... کلی است انسان خیلی چیزها می‌خواهد اما همین‌که طلب آمرزش گناه می‌کند مسئله جزئی می‌شود وصفت خاص الهی ظهور می‌کند به این نکات دقت داشته باشید، آن‌هم با یک عنوان خاصی از جانب خدای متعال، یعنی وقتی بنده بخشندگی خدای متعال را طلب می‌کند به‌صورت طلبکاری نیست که معامله دو طرفی باشد، معاملات ما هم این‌چنین است، عقود دو طرفی است اما ایقاعات یک‌طرفی است، اقاله یکی از ایقاعات است که مستحب است شخص در معامله‌ای که دارد و یک عقدی برقرارشده است، این امر ایقاعی را از خودش ظهور بدهد و طرف هیچ موجبی برای بر هم زدن معامله را ندارد و طلبکار هم نیست می‌گوید تو هم نخواهی معامله را به هم بزنی حق‌داری و از جهت حکم اولیه این معامله محکم و لازم شده است اما حالا این جنس دلم را نگرفته است، اگر خواستی یک‌طرف به هم بزن، من حق فسخ ندارم، همه از بین رفته است، اینجا هم این‌چنین است بنده در رابطه با حق‌تعالی مخصوصاً در مقام لغزش هیچ حقی ندارد و همه نسبت به همان لغزش حقوق بندگی را زیر پا گذاشته است و حقوق ربوبیت حق‌تعالی را هم نادیده گرفته است اما درعین‌حال خدای متعال به این بنده‌اش می‌فرماید: ما تبصره‌ای برای تو گذاشته‌ایم که اگر به این نکات دقت کنی، تقاضای به هم زدن یک‌طرفه معامله را داشته باشی، ما این کار را انجام می‌دهیم لذا عرضه می‌شود و «وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي‏» باصفت مبالغه و یا صفت مشبهه که صفت مشبهه دلالت بر ثبات می‌کند و غفاریت حق‌تعالی ثابت است که یک لطفی در این تعبیرات خوابیده است آن‌هم در اوقاتی که این اوقات هم حالت تضرع بنده را اقتضا می‌کند و هم لطف و عنایت خاص حق‌تعالی را، و آن‌هم شب‌های ماه رمضان است در این دعا همه این‌ها را که ملاحظه می‌کنید لطف این تقاضاها برای انسان بیشتر جلوه می‌کند.
ارسال نظرات