اگرچه استقلال به مفهوم عام و استقلال اقتصادی به مفهوم خاص، مطالبه‌ی مردم ایران در انقلاب بوده ولی شیوه‌های عملیاتی نمودن آن و کالبد شکافی مفهوم استقلال، به طور جدی در ادبیات برنامه‌ریزی توسعه مورد توجه قرار نگرفت.
کد خبر: ۸۶۹۲۵۸۹
|
۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۸

چند روزی است که بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، جریان و کلید واژه ای نقل مجالس شده است و به زعم عده ای واژه ای جدید است که طی شرایط جدید ایشان این موضوع را مطرح کرده اند.

ولی شاید برای همگان جالب باشد که اولین بار این کلید واژه در سال "1368" در مراسم تنفیذ حکم پنجمین ریاست جمهوری مطرح شده بود. و این غفلت ما بوده است که تا به این زمان، چنین کلید واژه مهم و استراتژیکی را نشنیده ایم...

یادداشت زیر، تحلیل و تحریف عامی از این کلید واژه است که ان شاالله مورد توجه مخاطبان عزیز قرار گیرد. همچنین قصور بنده را در ادای حق مطلب بپذیرند که خود را در حد و اندازه تحلیل بیانات ایشان نمی دانم و فقط صرف معرفی اجمالی اقدام به گردآوری این یادداشت کرده ام.

اگرچه استقلال به مفهوم عام و استقلال اقتصادی به مفهوم خاص، مطالبه‌ی مردم ایران در انقلاب بوده ولی شیوه‌های عملیاتی نمودن آن و کالبد شکافی مفهوم استقلال، به طور جدی در ادبیات برنامه‌ریزی توسعه مورد توجه قرار نگرفت.

به عبارت بهتر، مفهوم آرمانی استقلال، در سطح عملیاتی و اجرایی در مواجهه با سطح آرمانی از یک رابطه‌ی مستقیم پیروی جدی نکردند. به نظر می‌رسد که رسیدن به استقلال اقتصادی در سطح برنامه‌های توسعه، کم‌تر مورد دغدغه‌ی اصلی طراحان برنامه‌ها بوده است. این مسأله وجود تسلط اندیشه‌های تضعیف کننده‌ی استقلال اقتصادی و به نحوی هضم شدن در اندیشه‌های وارداتی اقتصادی را آشکار می‌سازد.

مقصود از استقلال این است که جامعه بتواند نیازمندی های خود را در حد قابل قبولی از رفاه، تولید کند و در اداره امور اقتصادی نیازمند و متکی به دیگران نباشد. بنابر این استقلال اقتصادی به معنای خودبسندگی در رفع نیازهای اساسی و جلوگیری از سلطه‌ی کشورهای دیگر بر اقتصاد بومی است. ایشان در تاریخ 10/01/1369 در خطبه های نماز جمعه تهران استقلال اقتصادى را مشکل تر و دیر یاب تر از از استقلال سیاسى معرفی کردند.

"جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال می‌رسند، قدم اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند.به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال اقتصادی حرکت بکند.

استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکل تر و دیریاب تر است.

می‌بینید که به آسانی نمی‌شود رشته‌های نفوذ و سلطه‌ی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاری های علمی و فنی بین‌المللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال می‌رسند، برای به دست آوردن همه‌ی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.

کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابسته‌ی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشته‌ها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشته‌ها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.

البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که می‌توانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند - هر گونه کمکی - آن را باید انجام دهند.

برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشته‌های اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیه‌ی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.

بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده می‌کردند. مثلاً وقتی که چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی - که برادر بزرگ او محسوب می‌شد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود - به چین کمک اقتصادی و فنی می‌کرد و متخصص و کارشناس به آن کشور می‌فرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همین‌گونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشته‌های پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به اراده‌ی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست.

پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و باز هم پیش می‌رود و بحمداللَّه برنامه‌ریزیها در همین جهت حرکت می‌کند و باید هم بکند.۱۳۶۹/۰۱/۱۰

همه می دانیم که سلطه‌ی اندیشه‌های اقتصادی وارداتی و ترجمه‌ای بر کانون اصلی برنامه‌ریزی کشور، نمونه‌ای از وابستگی فکری و ترجمه‌ای را نشان می‌دهد به نحوی که ابعاد آن بسیار خطرناک‌تر از سایر وابستگی‌ها می‌باشد. بازشناسی تاریخی آسیب‌پذیری مفهوم استقلال نشان می‌دهد که تئوریزه شدن مبانی استقلال مورد توجه جدی قرار نگرفته و این مفهوم آرمانی در مقاطعی از دوران پس از انقلاب در حاشیه رفته و به سطح تکنیکی تنزل یافته است.

رهبر انقلاب :

آمریکایی ها گفتند که اقتصاد ایران باید ادغام در اقتصاد جامعه جهانی بشود. آیا اقتصاد جهانی اقتصاد عادلانه است؟! اقصاد جهانی را سرمایه داران صهیونیستی ایجاد کرده اند. هضم شدن در اقتصاد جهانی خسارت است. استقلال اقتصادی تنها با اقتصاد مقاومتی بدست می آید. اینکه معتقد باشیم که اقتصاد مقاومتی فراهم کردن سرمایه گذاری خارجی هاست این اشتباه است.

اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی یکی از مهمترین مسائلی است که باید به صورت ویژه* به آن پرداخته شود. با اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی به استقلال اقتصادی رسیده و می‌توانیم به رشد و توسعه بیشتر دست پیدا کنیم.

به امید اینکه بتوانیم سرباز اندیشه حضرت امام در جنگ اقتصادی باشیم، همانطور که رزمندگان ما در جنگ اعتقادی و نظامی سرباز حضرت امام بودند!

ارسال نظرات