گفتگوی خواندنی با همسر شهید شیخ شعاعی
قبل از آخرین اعزامشان میگفتند خوشا به سعادت کسی که شهید شود و پیکرش گمنام بماند. متوجه میشدم، هر کلامش منظوری داشت. کسی که شهید میشود روحش به آن عظمتی که پیش خدا دارد می سد و جایگاهش را پیدا میکند.
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان: اردیبهشت ماه سال 1394 بود که خبری مبنی بر کشف پیکر 175 شهید غواص و خط شکن در یک گور دسته جمعی با دستان بسته منتشر شد. در واقع پیکر 175 شهید از مجموع 270 شهید تازه تفحص شده که از مرز شلمچه وارد کشور شدند، جمعی از غواصان و خط شکنان شهید عملیات کربلای 4 بودند.
خط عملیاتی کربلای 4، اروند بود که این شهدا نه تنها از آن بلکه از جزیره امالرصاص هم عبور کردند. نقطهای که شهدا در آن پیدا شدند 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب بود. طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالیکه بیشتر آنها مجروح بودند در خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و جلوتر به شهادت رسیده و پیکرشان با دستها و بعضا با پاهای بسته شده بعد از 29 سال در یک گور دسته جمعی پیدا شد. حجتالاسلام محمد شیخ شعاعی تنها روحانی شهید احراز هویت شده از شهدای غواص بود که هویت او پس از 29 سال گمنامی احراز شده است.
به بهانه نزدیک شدن به اولین کنگره شهدای روحانی گفتگوی خواندنی با همسر شهید شیخ شعاعی ازنگاه شما می گذرد:
من نرگس عامری همسر شهید محمد شیخ شعاعی هستم. در سال 1360 ازدواج کردیم که ثمره آن ازدواج سه فرزند است. آخرین اعزام ایشان در تاریخ 9/ 9 /1365 بود که از لشگر 41 ثارالله کرمان رفتند و در عملیات کربلای چهار شهید شدند تا اینکه پیکرشان در مرداد ماه 94 برگشت و شناسایی شد.
قبل از جنگ دورههای چریکی و نظامی را دیده بودند و در زمان جنگ با شجاعت خود موفقیتهای زیادی برای گردانشان به ارمغان آورده بود. ایشان جدا از اینکه روحانی بودند، بیشترین کارشان در جبهه ی رزمی بوده است. فقط به لشگر خودشان اکتفا نمیکردند. اگر سپاه یا ارتش یا لشگر دیگری نیاز بود میرفتند. هر وقتی هم که میرفتند، جوانهایی را با خود میبردند و مشوق جهاد فی سبیل الله بودند.
پیشتاز در کارهای تبلیغی و عمرانی پیش از جنگ
قبل از درس و جبهه در زادگاهشان (روستای اختیارآباد) در تمام کارهای فرهنگی، عمرانی، اقتصادی، اجتماعی و دینی پیشگام بودند. برایش فرقی نمیکرد کار عمرانی باشد یا تبلیغ. هر جا تبلیغ میرفت هدیه یا پولی که میگرفت، اگر کتابخانه نداشتند تاًسیس میکرد و برای آنجا کتاب میخرید. اگر کتابخانه داشتند به فقرا کمک میکرد. منطقه جازموریان دورافتادهترین و گرمترین منطقه کرمان است. امکانات رفاهی و فرهنگی ندارد. ایشان آنجا را برای تبلیغ انتخاب میکرد که بتوانند مؤثر باشند. اساس و پایهریزی مخابرات، مدرسه دینی، پایگاه مقاومت و مسجد منطقه با تلاش های ایشان بود.
نفوذ کلامشان بالا بود. معتقدم حرفی که از دل بلند میشود و برای رضای خداست یقیناً به دل هم مینشیند. حتی کسی که از دین و انقلاب انحراف داشت با ملاطفت خاص ایشان دلش نرم می شد. برای جوان ها مسابقه میگذاشت و جوایزی اهدا میکرد. همیشه بین جوانها بود.
پیام بازگشتن 175 غواص شهید
قبل از آخرین اعزامشان میگفتند خوشا به سعادت کسی که شهید شود و پیکرش گمنام بماند. متوجه میشدم، هر کلامش منظوری داشت. کسی که شهید میشود روحش به آن عظمتی که پیش خدا دارد می سد و جایگاهش را پیدا میکند.
رجعت آقا شیخ محمد برکت بود. علاوه بر اینکه آمدن 175 شهید غواص میثاق با مقام معظم رهبری بود که بگویند ما هستیم اگرچه با دست بسته. ما میآییم مقابل دشمن ایستادگی میکنیم حتی با یک پلاک. حتی با چند تا استخوان، حتی با تابوت خالی. همانطور که زمان جنگ حرف امام(ره) را زمین نگذاشتند و پیرو ولایت فقیه بودند.
ما همه باید پیرو ولایت باشیم. هر چه داریم از شهدا داریم. اگر ما وصیتنامه شهدا را - حتی از هر شهیدی یک کلمه - در زندگی به کار ببندیم از وابستگیهای دنیا فارغ میشویم و خون شهدا بی اثر نمی ماند.
انشاالله حضرت آقا پرچم اسلام را به دست حضرت مهدی (عج) بدهند ما هم باشیم و ظهور حضرت را درک کنیم.
منبع:جهان نیوز
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار