میلاد امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام مبارکباد

قطره ای از اقیانوس بی کران نهج البلاغه

سعادت دنیا و آخرت در کلام اهل بیت علیهم السلام است. حکمت در نهج البلاغه على(علیه السلام) دریچه اى است براى دیدن غیر خود. روزنه اى است براى عبور، اما عبور از "منیت و خودخواهی".
کد خبر: ۸۶۶۳۳۴۸
|
۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۹


به قلم خبرنگار بسیج در کرمان :

یکه تاز عالم معرفت، سخن را در حکمت 82این گونه آغاز مى کند؛ شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید، سزاوار است: 1- کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد 2- و جز از گناه خود نترسد 3- و اگر از یکى سۆال کردند و نمى داند، شرم نکند و بگوید نمى دانم 4- و کسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نکند 5- و بر شما باد به صبر، که صبر در ایمان مومن چون سر است براى بدن و ایمان بدون صبر، چونان بدنى بى سر، ارزشى ندارد


در این مجال به  شرح مختصری از  2 عنوان این 5 دُرّ گرانبها می پردازیم.


1-امید به خدا باعث عزت دنیا و آخرت مى شود


روى نیاز فقط باید به سمت "بى نیاز" باشد. آنان که یک روز عزیزند و یک روز ذلیل، نمى توانند ملجاء و مأوایى براى دلهاى دردمند باشند. اگر نیازمند، امیدش به "نیازمند" دیگرى است رفته رفته روح ایمان از وجودش خارج و روح خبیث شیطانى جایگزین آن مى شود. از این رو امید باید فقط به "خالق" هستى باشد. (لا یرجون احد منکم الا ربه).


امید به خدا نیازمند را بى نیاز، استعدادش را شکوفا، قلبش را مملو از عشق و محبت به همنوعان، و لبریز از کینه و نفرت به دشمنان خدا و خلق خدا مى کند. امید به خدا همراه با تلاش و سعى، ثمرات شیرین و بسیار به بار مى نشاند. از گوشه نشینى و خنثى نگرى، کسالت و تنبلى پرهیز مى دهد. امید به خدا شخص مۆمن را بر آن مى دارد تا بر کمیت و کیفیت اعمال صالح خود بیفزاید. قرآن مى فرماید: "آنان که به بقاء و دیدار خداى خود امید دارند، ناگزیرند عمل صالح انجام دهند." (کهف / 110)


امید به غیر خدا هم آثار مخرب و زیانبارى دارد. آرزوى دنیوى، خسران و تباهى را به بار مى آورد که در نهایت میوه بدمزه و تلخ آن جز کفر و شرک چیز دیگرى نیست. "اینها (کافران) را به حال خود واگذار تا آشامیدنى ها، خوردنى ها، لذات مادى و آرزوها، آنان را غافل و از مسیر انسانى دورشان کند. اینان در آینده نتیجه این شهوترانى و آرزوهاى خود را خواهند دید." (حجر / 3)


اگر خوب تفکر شود علت انحراف، غیر از این چند مورد نیست " به حساب خودمان رسیدگى کنیم قبل از آن که به حسابمان رسیدگى کنند."


گناه اثر وضعى دارد. باعث هلاکت و نابودى است و اگر دامن اجتماع را گرفت، عذابى هم که نازل مى شود دامن کل اجتماع را مى گیرد ولو این که در میان آنان عده قلیلى هم اهل گناه، فسق و فجور نباشند. قرآن در علت نزول بلا مى فرماید: به سبب گناه و معصیت آن قوم و یا قبیله، خداوند عذاب نازل مى کند و هیچ کس را یاراى مقابله نیست


2- فقط از گناه باید ترسید


انسان در زندگى باید بى باک و شجاع باشد؛ شجاعتى که با عقلانیت گره خورده باشد. چون ترس، خوارى و زبونى را به ارمغان مى آورد و زبونى براى شروع خدمت به کفر و باطل کافى است. اما ترس از خدا، عزت به همراه مى آورد و بر اقتدار و قدرت انسان مى افزاید. آنان که "سر" را در پیش حضرت حق فرو آورند، در برابر هیچ ستمگر جلادى کرنش نمى کنند.


الف) بالا رفتن ظرفیت:


ترس از خدا ظرفیت انسان را بالا مى برد. " کسى که به خدا ایمان داشته باشد از کم و زیاد شدن ثواب و از احاطه رنج و عذاب بیمناک نمى شود.(جن /13) "ایمان به خدا باعث مى شود که انسان از هیچ ظلم و آسیبى نترسد." (طه / 112) کسى مى ترسد که نقطه ضعف داشته باشد و یا پرونده اعمالش مملو از گناه و ظلم باشد؛ اما مۆمن خیانت و ستمى مرتکب نشده تا از عواقب آن بترسد...


ب) اثر وضعى گناه:


گناه اثر وضعى دارد. باعث هلاکت و نابودى است و اگر دامن اجتماع را گرفت، عذابى هم که نازل مى شود دامن کل اجتماع را مى گیرد ولو این که در میان آنان عده قلیلى هم اهل گناه، فسق و فجور نباشند. قرآن در علت نزول بلا مى فرماید: " به سبب گناه و معصیت آن قوم و یا قبیله، خداوند عذاب نازل مى کند و هیچ کس را یاراى مقابله نیست." (شمس/14)


پس اگر در جامعه اى رباخوارى، شهوات جنسى، خیانت به بیت المال مسلمین و ... رایج شد، مردم آن جامعه باید به انتظار عذاب الهى بنشینند که وعده حق عملى است.


ج) ریشه ظلم و ستم:


قرآن ریشه ظلم، ستم، جسارت و جرأت برگناه را عدم ترس از آخرت مى داند. (مدثر/53) زیرا آنان که به آخرت اعتقادى ندارند و یا آن را باور نمى کنند براى کامیابى از لذات زودگذر دنیا، ممکن است به هر جنایت و خیانتى دست بزنند و آینده خود و جامعه را به مخاطره اندازند. ترس در همه ابعاد و اشکال آن قبیح است مگر در برابر خدا. راز آدمیت و انسانیت را دریابیم و از لجنزار مادیات و هوا و هوس بیرون رویم تا بوى خوش معنویت را استشمام کنیم.

ارسال نظرات