خبرهای داغ:
تحلیلی بر دیدار هنرمندان انقلاب با علامه جوادی آملی؛
لازم است تا از هنر متعالی و توانمندی‌های لایزال آن برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر در عرصه‌های گوناگون بهره برد و با حرف دل، با دیگران سخن گفت چراکه «آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.»
کد خبر: ۸۶۶۱۹۳۰
|
۲۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۳
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، هفته هنر انقلاب اسلامی، فرصت مغتنمی برای مسئولان و مدیران فرهنگی هنری و البته هنرمندان انقلاب اسلامی پدید آورد تا در دیدار با مراجع معظم تقلید و علمای أعلام، ضمن استماع رهنمودهای راهبردی ایشان، گزارشی هم درباره فعالیت‌ها و برنامه‌های خود ارائه کنند و دغدغه‌هایشان را بازگویند.

در این بین، دیدار با آیت‌الله جوادی آملی و سخنان معظم‌له، نقطه عطف این دیدارها تلقی می‌شود و از جهات گوناگون، قابل تحلیل و امعان نظر است.

مروری بر این دیدار نشان می‌دهد که جملات کلیدی این فقیه برجسته درباره هنر، قابلیت باز نشر و توجه بیشتر را دارد و می‌تواند، چراغی فرا راه هنر انقلاب اسلامی باشد؛ همچنانکه پیش از این نیز چنین بوده است.

برخی از مهم‌ترینِ این جملات، در این سرفصل‌ها قابل تلخیص است:

1. حرف اول در هنر است

آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید: «هنر، حرف اول را می‌زند؛ چون با دل سر و کار دارد.»

این بیان در حقیقت نشان دهنده اهمیت هنر و بی‌بدیل بودن آن است؛ بنابراین لازم است تا از هنر و توانمندی‌های لایزال آن برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر در عرصه‌های گوناگون بهره برد و با حرف دل، با دیگران سخن گفت چراکه «آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.»

2. هنر و زیباشناسی

این استاد اظهار می‌کند: «قرآن کریم جهان را با هنر و زیبایی بررسی کرده است و این چنین می‌‌فرماید که خداوند جهان را زیبا ساخته است. اگر عینک هنری روی چشم بگذاریم همه چیز را زیبا می‌بینیم. برخی که بین زن و مرد تفاوتی قائل نیستند؛ به بیراهه می‌‌روند. حقیقت انسان به جان اوست. جان نه مذکر است، نه مونث. هنر، زن و مرد، شرقی و غربی و نو و کهنه ندارد و کسانی که بلنداندیش باشند به مرحله متعالی آن می‌‌رسند ... اگر انسان بتواند واقعیت و حقیقت را ببیند، هنرمند است.»

چنین است که اگر هنرمند بتواند به تعالی هنری برسد، قطعا هم خود زیبابین می‌شود و هم می‌تواند با بیان درست زیبایی‌ها، آیینه تمام نمای جامعه باشد و همگان را به زیبایی و زیبابینی فرا خواند.

در عین حال برای رسیدن به تعالی هنری لازم است تا هنرمند، بلنداندیشی را بشناسد و تمرین کرده تا گام به گام و مرحله به مرحله، مدارج پیشرفت و ترقی را طی کند.

همچنین یکی از راه‌های این زیبایی شناسی در اندیشه و گفتار حضرت علامه جوادی آملی، دیدن همزمان واقعیت و حقیقت است که این نیز قطعا نیاز به آموزش، تمرین و ممارست دارد.

3. مرگ آگاهی و دوراندیشی هنری

علامه جوادی آملی معتقد است: «هنر آن است که انسان در مصاف مرگ، مرگ را بمیراند ... اگر مرگ به معنای آخر خط و پوسیدن بود، چندان تلاش برای هنر لازم نبود و به هنر در حد بازی بسنده می‌‌شد؛ اما مرگ از پوست به در آمدن است و اگر اینطور باشد، با ابدیتمان همراه هستیم. اگر ابدی هستیم، باید توشه ابدی داشته باشیم که این توشه، هنر عاقلانه است.»

این کلام حضرت استاد، ما را به یاد آن کلام سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی می‌اندازد که گفت: «هنر آن است که بمیری؛ پیش از آنکه بمیرانندت.»

در حقیقت باید گفت که هنر، وقتی به تعالی می‌رسد که نوعی از «مرگ آگاهی» در هنرمند وجود داشته باشد تا هم زندگی، معنا و مفهوم حقیقی خود را بیابد و هم هنرمند، عقلِ دوراندیش و نگاه آینده محور خود را متجلی سازد.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که هنر با دین، پیوندی عمیق دارد و فُرم هنری بدون ایدئولوژی دینی -  و به تبع آن عقل و خرد منیر و منور – بی‌معناست و البته همین هنر است که می‌تواند عالم ناسوت را به لاهوت پیوند بزند و ارتباطی عمیق و مستحکم بین زمین و آسمان برقرار سازد.

4. هنرمندی و مسیر عقل تا حس

این مرجع تقلید می‌گوید: «هنر آن است که انسان معقول داشته باشد و از مسیر صحیح آن را تحویل حس بدهد و پس از آن ، آن را به جامعه هنر انتقال دهد. اگر دست ادیبی پر باشد و معقول و ذوق هنری در او نهفته باشد، آن را در حد فکر و خیال می‌آورد و در این صورت سینما، بازی و بازیگری نیست؛ بلکه تبدیل به درس حکمت می‌شود. لعب را از این نظر بازی نامیدند که کسی را سیر نمی‌کند.

برخی نقاش خوبی هستند و معقول را با ترسیم کردن به خوبی نشان می‌‌دهند. برخی خواننده خوبی هستند و معقول را به گوش می‌‌رسانند و خواننده‌‌ای که شعر را خوب می‌خواند؛ هم لذت سامعه و هم عاقله را برطرف می‌کند، همچنانکه شعر خوب، نیاز عاقله و شنوایی را تامین می‌کند. 
آنهایی که دستشان پر است، معقول را تنزّل می‌‌دهند. با نظم و نثر و خطاطی این قانون حاکم بود اما با پیشرفت هنرهای تجسمی امکان محدود کردن معقول به وجود آمد.

مولوی می‌گوید هنر در عرفان است، نه حکمت و فلسفه. اگر در محدوده هنر بودیم و توانستیم جامعه را پرنیانی کنیم، این تبدیل به هنر می‌شود و هنر را محسوس کردیم. اما اگر متخیل را محسوس کردیم، تبدیل به بازی می‌شود.»
به بیان حضرت استاد، هنر از عقل آغاز می‌شود و به حس می‌رسد؛ اما آنچه در این میان وجود دارد و نباید از اهمیت آن غافل شد، ضرورت انتخاب مسیر صحیح معقول به محسوس است؛ مسیری که عملا حکمی بودن یا حکمی نبودن هنر را مشخص می‌سازد و در عین حال، نشان دهنده مرز باریک هنر عرفانی یا هنر بازیچه‌ای است که باید به آن توجه شود.

از همین نکته می‌توان پی برد که هنرمند در طول و عرض حیات هنری خود، به مربی و آموزگاری که خود پرورش یافته این مکتب است، نیاز دارد تا مسیر معقول به محسوس، دچار خدشه نشود.

5. ضرورت رعایت عاطفه و ادب از سوی هنرمند

این مرجع تقلید بیان می‌کند: «نیازمند ملات نرم هستیم و آن ملات نرم، عاطفه است که اگر اینطور باشد جامعه یکسان می‌شود و این بهترین تاثیر را روی جامعه هنرمند می‌گذارد. اگر حتی رهبر جامعه، علی ابن ‌ابی‌‌طالب علیه السلام باشد، مادامی که هنرِ انعطاف در جامعه نباشد، بی فایده است. جامعه هنرمندان باید این عاطفه را داشته باشند و بازی را به هنر تبدیل کرده و هنر را در بخش‌های گوناگون جامعه تزریق کنند ... ما با عاطفه و ادب زندگی می‌کنیم و اگر این عاطفه و ادب به وسیله هنرمندان به جامعه تزریق شود، کشورمان نورانی خواهد شد.»

این نکته در کلام حضرت استاد، توصیه‌ای نه تنها به هنرمندان، بلکه به تمام اقشار جامعه است که برای موثر بودن و موثر ماندن، باید همواره به عاطفه و ادب مجهز باشیم؛ چراکه عاطفه و ادب به عنوان ملات نرم، می‌تواند همگان را به یکدیگر و البته در کمال تعادل، پیوند دهد.

در عین حال، رعایت ادب و عاطفه در دنیای هنر، یک بحث مبنایی است. در حقیقت هنر حقیقی و هنرمند متعهد است که با توجه به ظرفیت درونی خود، عاطفه، ادب و در عین حال، سایر ارزش‌ها را به سایر افراد جامعه منتقل می‌کند و انباشت همین ارزش‌هاست که جامعه را به سوی مدینه فاضله و آرمان‌شهر سوق خواهد داد.

بنا بر این اگر هنرمند تلاش کند تا بر اساس این پنج رهنمود علامه جوادی آملی، فکر کند و البته «اقدام و عمل» او هم بر همین اساس باشد، هنر متعهد در جامعه‌ای نورانی طنین انداز می‌شود و همگان را به دلدادگی، زیبابینی، مرگ آگاهی و دوراندیشی، خرد و حکمت و البته عاطفه، ادب و اخلاق فرا می‌خواند.

حسن شیخ حائری
ارسال نظرات