باشما هستم اي بانوي خانه شهید مدافع حرم جمال رضی...برچشم برهم زدني ،اين روزها و روزگار مي‌گذرد...
کد خبر: ۸۶۵۹۶۱۶
|
۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۷

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از گیلان، باشما هستم، اي بانوي خانه شهید مدافع حرم جمال رضی... چشم بر هم زدني ،اين روزها و روزگار مي‌گذرد...تا بجنبي، محمدطاها مدرسه مي‌رود، بزرگتر و عاقل‌تر مي‌شود... تا بجنبي محمدحسين به حرف مي‌آيد و حالا شايد بجاي بابا، بابا گفتن‌ها زودتر از بچه‌هاي خانواده دايي و عمو را ياد بگيرد.

تا چشم بر هم بزني مي‌بيني، پسران خانه‌ات قد كشيده‌اند. اينقدر بزرگ شده‌اند كه بتواني زير سايه قدشان آرامش بيابي… ولي مي‌دانم كه اين چشم برهم زدن‌ها، لحظه لحظه‌هايش برايت سالي گذشته.

اصلا ببين همين شهداي هسته‌اي، عليرضا و آرميتا چه زود قد كشيدند... چرا راه دور، محمد، پسر شهيدخوشه‌بر، كه حالا دغدغه‌اش شده كري خواندن با محمدطاها كه باباي من زودتر شهيد شده،چه زود بزرگ شد.

اين چند روز بقدري مشغولت بوده‌ام، كه هياهوي برنامه خندوانه هم ما را از يادت غافل نكرد. ولي از خودت ياد گرفتم آرامش در اوج مصيبت را... صبوريت را كه ديدم خودم آرام شدم، آمده بودم كه دلداريت دهم اما تو در پر كشيدن دلدارت، زيبايي‌هايي مي‌ديدي كه ما دركش نمی‌كرديم...

آقا جمال، قرار گرفت، بزرگ شد، تا جايي كه قبل اسمش لقبي بزرگ جاخوش كرد و شما بانو، شدي همسر شهيد... هرقدر بگوييم كه پشتت هستيم، هرقد دعا كنيم، بازهم تو تنهايي...

تنهايي‌ات نه به دليل شهادت و نبود همسرت، بلكه به خاطر داغ از دست دادنش هست و گرنه شهدا كه زنده‌اند.اصلا فرزندان شهدا يتيم نيستند،چون شهدا زنده‌اند.

شهید مدافع حرم بی‌بی زینب(سلام‌الله علیها) جمال رضی هم جاودانه شد... دعا ميكنم برايت، تا خدا آنقدر استحكام و استقامت به تو بدهد،كه تاب بياوري بهانه جويي‌هاي دلبندانت را، كه تحمل كني طعنه غافلين را كه اين بار مصيبت را با پول محك مي‌زنند، كه روسفيد شوي در اين آزمون بزرگ... بانو،ما فقط می‌توانيم دعا كنيم كه منتقم اصلي بيايد،تا التيامي بر زخم‌هاي دلتان شود.

وقتی پای صحبت‌هایت نشستم، آرامش را در چهره‌ات دیدم، آرام بودی اما یقینا در دلت غوغایی برپا بود، وقتی می‌گفتی آقا جمال متواضع، بخشنده و خنده‌رو بود، دلتنگی را از چشمانت می‌خواندم.

یازده سال زندگی با شهید رضی بسیار خاطره برایت برجای گذاشت که از امروز با مرور خاطره‌هایش زندگیت را می‌چرخانی، فرزندانت را بزرگ می‌کنی و فقط خودت حال دلت را می‌دانی و دیگر هیچ....

چندسال هر هفته صبح جمعه در کنار همسرت برای قرائت دعای ندبه به گلزار شهدا می‌رفتید تا در کنار هم دعا برای ظهور حجت‌ابن‌الحسن(عج) را زمزمه کنید، اما ازین پس باید به همراه دو فرزندت بر سر مزار همسرت حاضر شوی و دعای ندبه را زمزمه کنی...

در قسمتی از وصیت‌نامه شهید جمال رضی آمده: فرزندانم در زندگی خمس و زکات را فراموش نکنید که من هر چیزی از این دنیا دارم از خمس و زکات و کمک به دیگران است، خدایا این دو گل محمدی را حفظ کن و برای همسرم نگه‌دار...

ای همسر شهید، از امروز باید به وصیت نامه همسرت بیش از پیش تکیه کنی و فرزندانت را به گونه‌ای تربیت کنی که مایه سربلندی خودت و همسرت شوند...برایت آرزوی بهترین‌ها را دارم ای بانوی صبر...

ارسال نظرات