به گزارش خبرگزاری بسیج از شهرستان دشتی؛به مناسبت سالروز تولد حضرت زهرا(س) فرمانده و خواهران بسیجی حوزه خدیجه کبری شهر کاکی به دیدار مادر شهید محمود مظفری رفتند و به نیابت از شهید روز مادر را به ایشان تبریک گفتند.
در این دیدار مادر شهید به بیان خاطراتی از فرزندش پرداخت.
زندگی نامه شهید
در سال 1322 هجری خورشیدی در گوشه ای از زمین خاکی و در خانواده ای ساده و روستایی کودکی به دنیا آمد که بعدها مرد آفتاب و آینه در روستای کوچک و باصفای باغ شور لقب گرفت.
پدرش مرحوم مشهدی علی مظفر مرد ساده و با صفای روستا نام این کودک را محمود انتخاب می کند.
محمود دوران کوکی را در خانواده با رنج و مشقت و کار و تلاش،همدوش پدر به کشاورزی و باغداری و کشت گندم و جو و گاهی نیز ذرت که در آن زمان در منطقه دشتی مرسوم بود مشغول می شود.
به علت نبود مدرسه در آن زمان و فقرو نداری که در آن روزگار سایه ی شوم خویش را بر مردم این سامان افکنده بود،وی نیز از نعمت سواد و علم بی بهره ماند.
از آن جایی که فردی تلاشگر و کوشا بود در سن چهارده سالگی برای کار و امرار معاش خود و خانواده راهی کشور بحرین می گردد.
اکثر جوانان جنوب ایران در آن روزگار به علت نبود شغل و درآمد در محل زندگی خود راهی غربت می شدند،در یکی از کشور های جنوب حوزه خلیج فارس و به کارهای بنایی و ساختمانی مشغول می گردیدند.
از آنجایی که ایشان فردی بسیار مقید و مذهبی بود و به نماز و دعا علاقه داشت بعد از ادای فرایض واجب افراد خانواده را جمع می کرد ، و برای پیروزی انقلاب اسلامی دعا می کردو افراد خانواده نیز آمین می گفتند.
دوستانش نقل می کنند که او یکبار در هنگام نماز توفیق زیارت آقا امام زمان را پیدا کرده است و زمانی که می خواست به جبهه برود در عالم خواب به او الهام شده بودکه این مرتبه به شهادت می رسد.
لذا هنگام رفتن به تمامی بستگان و دوستان خود گفته بود که من این دفعه که به جبهه می روم و حتما به فیض شهادت نائل می شوم لذا از همه حلالیت طلبید که این مورد در وصیت نامه اش به وضوح روشن است.
مدت سه ماه در منطقه عملیاتی طلائیه به نبرد با مزدوران بعثی پرداخت .
عاقبت در مورخه 27/12/1362 در همان منطقه به علت اصابت ترکش خمپاره ی دشمن به شهادت می رسد.
پیکر پاکش در مورخه 3/1/63 به کاکی منتقل می شود و با تشییع بسیار باشکوهی از طرف مردم قدر شناس این منطقه ، در کنار دیگر شهیدان به خاک سپرده می شود.
