به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از شهود ،مادر شهید "محمد خراطی" با اشاره به جاویدالاثر بودن فرزند شهید خود اظهار داشت: محمد 17 ساله بود که با فرا رسیدن تابستان و تعطیلی مدارس راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد.
وی افزود: او در مقطع راهنمایی مشغول تحصیل بود راهی جبههها شد تا نقش و وظیفه خود را به سرانجام رساند، در مناطق عملیاتی کردستان و جنوب در مقابل با دشمن حضور مییافت و لحظهای از اعتقاد و ایمان خود برنمیگشت.
مادر شهید "خراطی" تصریح کرد: محمد فرزند آخر بود و دو خواهر و یک برادر بزرگتر از خود داشت اما همیشه از نظر رفتار و گفتار نمونه بود و بر رعایت حجاب تاکید خاصی داشت به نحوی که اگر من با چادر رنگی در اماکن عمومی ظاهر میشدم مرا نصیحت میکرد.
وی با اشاره به اعتقادات این شهید بزرگوار گفت: وقتی پدرش قرآن میخواند در کنار او مینشست و مرتب سؤال میکرد که در هر ایه به چه نکتهای اشاره یا سفارش شده، در پایگاه بسیج مسجد "حاج آقاسلطان" فعالیت داشت.
مادر شهید "خراطی" با اشاره به توجه شهید به نماز اول وقت گفت: یک بیت شعر را به خطر درشت نوشته بود که آن را به عنوان یادگار تاکنون نگه داشتهام با این مضمون
جهنم پر شود از بینمازان خدا بیزار شود از بینمازان
هموراه توجه ویژهای به دستورات اسلام داشت و با قرآن بسیار مأنوس بود.
وی افزود: پدرش میخواست تا او در آلومینیومسازی مشغول کار شود و از رفتن به جبههها منصرف شود اما او بر اعتقاد و باور خود اسرار داشت تا اینکه توانست پدرش را راضی کند و عازم جبهه شود.
این مادر شهید تصریح کرد: زمانی که آلومینیومسازی را بمباران کردند چند تن از دوستانش که در آنجا مشغول بودند به شهادت رسیدند و او در جبهه بود که تلفنی تماس گرفت و جویای احوال پدرش شد و یک جمله به ما گفت که ما را به فکر فر برد "ایمانتان قویتر شد، از اینکه دیدید من در خط مقدم میجنگم و سلامت هستم ولی آنان در بمباران به شهادت رسیدند؛ هرچه تقدیر باشد همان خواهد شد"
مادر شهید "خراطی" با اشاره به تسلیم در برابر آنچه خداوند برایمان رقم زده گفت: نامهای نوشته بود که پس از مدتی از بمباران به دستمان رسید و نوشته بود "تا حالا شما دل نگران من بودید و حال من دل نگران پدر هستم"، یک شب بدون خداحافظی به جبهه رفت و یک نامه نوشته بود و گفته بود اگر رفتم حلالم کنید.
وی تصریح کرد: برای آخرین بار که عازم جبهه شد من با او خداحافظی نکردم، زمانی که از خانه بیرون رفت، احساس کردم نکند دیگر او را نبینم به دنبالش دویدم، زمانی که به محل اعزام نیروها رسیدم هر چه نگاه کردم او را ندیدم زمانی که برگشتم تلفن زد و گفت مادر کاری با من داشتی آمده بودی آنجا و من گفتم خواستم خداحافظی کنم.
مادر شهید "خراطی" با اشاره به جاویدالاثر شدن فرزندش در عملیات کربلای 4 گفت: سرانجام در 4 دیماه سال 65 در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکر مطهرش جاویدالاثر شد اما تقدیر بود تا پیکر پاک فرزندم را پس از 10 سال انتظار در آغوش بکشم ولی در تمام این مدت صبر پیشه و توکل کردم، حتی با شنیدن خبر شهادت فرزندم هرگز مشکی بر تن نپوشیدم و گریه نکردم تا مبادا دشمنان شاد شوند.
این مادر شهید تصریح کرد: در مدت چشم انتظاری هرگاه میگفتند چشمت روشن احساس میکردم "محمد" برگشته و به یکباره قلبم به تپش میافتاد به قولی دلم به یکباره میریخت و تنها زمانی دردهایم التیام یافت که پیکر فرزندم را آوردند و انتظار به سر رسید.
وی افزود: چندی بیش که پیکر شهدای غواص را تشییع میکردند حس مشترکی را با مادران این شهدا داشتم و آن این بود که در نهایت آنان به پشتوانه صبر و ایمانشان بوده که توانستهاند مقاومت کنند.
مادر شهید خراطی با اشاره به کم رنگ شدن ارزشها و اعتقادات در میان نسل جوان گفت: متاسفانه جوانان امروز اهل تجملگرایی شده و از حجاب فاصله گرفتهاند اما آنان باید با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا شوند و دریابند که چرا شهدا از جانشان گذشتند، شهداء برای حفظ اسلام فرمان حضرت امام خمینی(ره) را لبیک گفتند.
این مادر شهید با اشاره به خواسته خانوادههای شهداء خاطرنشان کرد: بدحجابی که در جامعه رواج یافته امروز دل خانواده شهداء را میسوزاند باید توجه داشت که رعایت حجاب و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه هر کدام از ما بوده و باید به آن عمل کنیم.