گزارشی از حاشیه بدرقه کاروان دانشجویی راهیان نور
در میان زائران که باشی، شوق پرواز پیدا می‌کنی! دارند بدرقه می‌شوند تا "راهی نور" شوند، نور؛ همان سرزمینی که به «کربلای ایران» معروف است. اما چرا؟ به‌راستی رمز این تشبیه چیست، چه رابطه‌ای بین جبهه‌های دفاع مقدس و کربلا وجود دارد؟
کد خبر: ۸۶۴۹۲۰۶
|
۲۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۳
به گزارش سرویس بسیج دانشجویی خبرگزاری بسیج، در میان زائران که باشی، شوق پرواز پیدا می‌کنی! دارند بدرقه می‌شوند تا "راهی نور" شوند، نور؛ همان سرزمینی که به «کربلای ایران» معروف است. اما چرا؟ به‌راستی رمز این تشبیه چیست، چه رابطه‌ای بین جبهه‌های دفاع مقدس و کربلا وجود دارد؟

دو صحنه نبرد که در دو برهه تاریخ به فاصله زمانی بیش از سیزده قرن رخ‌داده و هنوز هم پس گذشت سال‌ها زائران خود را از اقصی نقاط دنیا فرامی‌خوانند.

شاید از خود پرسیده‌باشید اگر کربلا بودم چه می‌کردم و یا اگر زمان جنگ تحمیلی بودم! اما تابه‌حال فکرکرده‌اید اگر می‌توانستید به گذشته برگردید، کدام صحنه نبرد را انتخاب می‌کردید، کربلا یا دفاع مقدس؟

در حاشیه مراسم بدرقه زائران نور، در جست‌وجوی پاسخ این سوال پای صحبت مسئولین نشستم. ابتدا سراغ آقای پارسائیان، جانشین ناحیه بسیج دانشجویی استان و بعد حاج‌آقا مهدوی‌سیرت، مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در بسیج دانشجویی، رفتم. محجوب، مسئول سیاسی، پورمیرزایی، مسئول فضای مجازی، عابدی، مسئول اشراف و نمونه، مسئول سازندگی نیز از دیگر حاضرین مراسم بودند که با آنها گفت‌وگویی داشتم.

لطفا قبل از اینکه ادامه این گزارش را بخوانید اندکی تامل‌کنید! شما کدام جبهه را انتخاب می‌کنید؟ و اگر فرصت حضور در کربلا را به شما می‌دادند در کدام سپاه بودید؟!

حاج‌آقا مهدوی‌سیرت کربلا را انتخاب می‌کند و می‌گوید: "اگر در کربلا کسانی بودند که امام را یاری می‌کردند تا دین پابرجا بماند، نام علی(ع) همیشه زنده می‌ماند و خلافت اهل‌بیت (ع) باقی می‌ماند و دیگر دفاع مقدس اتفاق نمی‌افتاد."

همان‌طور که به صحبت‌ها فکر می‌کنم سراغ کربلایی حسین نمونه می‌روم و او نیز کربلا را انتخاب می‌کند با این توضیح که جهاد همیشه هست. او معتقدست رزمندگان دفاع مقدس هم برای زنده‌نگه‌داشتن کربلا و قیام امام حسین(ع) شهیدشدند.

عابدی هم کربلا را انتخاب می‌کند و سعی‌می‌کند جواب کاملی بدهد؛ "با اینکه هردو نبرد حق علیه باطل است و در راه خدا، در صحنه کربلا اما، امام معصوم ظهور دارد. به‌نظرم رزمندگان دفاع مقدس هم آرزو داشتند در کربلا شهیدشوند." معیار در سپاه امام بودن را انتخاب حق یا باطل در زمان حاضر می‌داند و می‌گوید هرمقدار از حق تبعیت می‌کنیم به جبهه حق نزدیک‌شده‌ایم.

آقای پارسائیان اما پاسخ صریحی نمی‌دهد؛ "باید دید ولی زمان چه دستوری می‌دهد، مطمئن هستم اگر رزمندگان ما که با همه دنیا جنگیدند، در کربلا بودند تابع امر ولی زمان بودند و تا آخرین قطره خون پای اسلام می‌ایستادند."

سراغ محجوب می‌روم، از موضوع گزارش استقبال می‌کند و می‌گوید: نمی‌توان تمایز و ارجحیتی بین این‌دو قائل‌شد، چون مردم به مقتضای زمان، جبهه حق علیه باطلی که وجودداشت را انتخاب‌کردند.

پورمیرزایی از زاویه جدیدی به سوال نگاه می‌کند و دلیل خود برای انتخاب دفاع مقدس را رشد و تکامل جامعه از لحاظ تاریخی توصیف‌می‌کند و می‌گوید: "[امروز] به مقصود انبیا که همانا تشکیل تمدن اسلامی هست نزدیک‌تریم -ساختارها و مدل حکومتی وجود دارد، از طرفی جبهه باطل به آخر خط رسیده و جاذبه‌های خود را از دست داده‌است."

پاسخ‌ها به سوال دوم هم متفاوت است؛ ولی وجه مشترک، آن‌که همه خود را در جبهه حق می‌بینند و از تقابل با آن برائت می‌جویند...

نمونه که خود مداح اهل‌بیت(ع) است بعد از شنیدن این سوال جامی‌خورد و کمی هم ناراحت‌می‌شود! نمونه می‌گوید: باید ما را بطلبند، و جوری زندگی کنیم که امام حسین(ع) ما را در سپاه خود نگه‌دارد.

محجوب حتی از بی‌تفاوت‌‌ها اعلام برائت می‌کند و می‌گوید ان‌شاءالله جزو سپاه شمر هم نمی‌شدم؛ سعی می‌کردم در جبهه حق باشم اگر لیاقت و توفیق داشته‌باشم.

پورمیرزایی اما قضاوت را وابسته به عوامل دیگری می‌داند؛ "بستگی به وضعیت فرد در زمان دارد؛ میزان وابستگی به دنیا و جاه و مقام از یک طرف و میزان محبت و اطاعت نسبت‌به اهل‌بیت(ع) از طرف دیگر، معیار است."

آقای پارسائیان مسئله را شفاف‌تر می‌کند: الان در شرایطی هستیم که جنگ نرم از ناحیه رهبر جامعه اعلام‌شده، مسلما موفقیت ما نسبت‌به زمان دفاع مقدس کمتر است چون بازخورد و نتیجه کارمان را ندیدیم؛ در جنگ هرلحظه امکان‌دارد گلوله دشمن به ما اصابت‌کند، هنوز این فضا را خوب درک‌نکردیم و لذا کاری که باید انجام‌دهیم انجام‌ندادیم. او امیدوار است در رکاب امام زمان و یار خوبی برای ایشان باشیم و ان‌شاءالله ادامه‌دهنده راه شهدای کربلا.

عابدی در ادامه جواب سوال قبل و مکمل آن توضیح‌می‌دهد؛ "عالم صحنه نبرد دائمی حق و باطل است، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»؛ هر روز عاشوراست و هر زمین کربلا." می‌گوید و من یادداشت می‌کنم... "از زمان آدم(ع) و فرزندانش شروع‌شد و تا الان ادامه‌دارد. در هر لحظه از زندگی اگر حق را انتخاب کنیم در سپاه امام حسین(ع) هستیم وگرنه به خیمه شمر نزدیک‌شده‌ایم."

حاج‌آقا مهدوی‌سیرت می‌گوید سعی می‌کردم از یاران امام حسین(ع) بودم چون خیلی‌ها ادعا می‌کردند. و ماجرای آن مداح که را تعریف‌می‌کند که می‌گفت اگر کربلا بودم جلوی تیرهایی که به سمت امام می‌آمد می‌ایستادم ولی در خواب صحنه کربلا را به او نشان دادند و دید هر تیری که می‌آید کنارمی‌کشد تا به او اصابت‌نکند! از خواب پرید و فهمید ماندن در جبهه حق به این آسانی هم نیست...

شهادت، چه در رکاب امام معصوم و چه در رکاب نائب عام او باشد، هنوز هم این سوال در گوشه ذهن هر انسان کنجکاوی تشنه‌ی پاسخ می‌ماند که آیا الان هم کربلایی هست و ندای "هل‌من‌ناصر"ی منتظر لبیک؟ و یا در برهه‌های منقطعی از تاریخ و در رویایی مستقیم حق و باطل باید امام عصر را یاری کرد؟ و این یاری چه معیارها و مؤلفه‌هایی دارد؟ اکنون که پس از گذر قریب چهارده قرن از واقعه کربلا شیعه توانسته حکومت تشکیل‌دهد، یاری حسین‌ابن‌علی(ع) چگونه خواهدبود، لبیک به حسین(ع) چگونه تجلی می‌یابد؟ شما چه فکر می‌کنید؟ کربلا از کدام طرف است؟!

به قلم : بنیامین جعفری
ارسال نظرات