مساله ای که این روزها همه ما با آن مواجهیم این است که چگونه یک فرد مناسب را برای مجلس انتخاب کنیم. به گونه ای که اگر کسی از ما درباره علت رای دادن به او سئوالی پرسید جوابمان حداقل خودمان را قانع کند. بتوانیم بگوییم من شرایط را اینطور می دیدم و به همین خاطر هم این فرد را انتخاب کردم. می خواهم در این باره صحبت کنم که خود من به عنوان یک فرد شرایط را چگونه می بینم و چرا یک نفر خاص را که شما میدانید چه کسی است به عنوان فرد مناسب مجلس می دانم.
کد خبر: ۸۶۴۱۹۳۸
|
۰۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۸
مصاحبه با دکتر ایروان مسعودی اصل درباره کاندیدای اصلح را در محضر علاقمندان میگذارد.

آقای دکتر دلایل حمایت شما از یک کاندیدای مشخص در شهرستان بویراحمد چیست؟
مساله ای که این روزها همه ما با آن مواجهیم این است که چگونه یک فرد مناسب را برای مجلس انتخاب کنیم. به گونه ای که اگر کسی از ما درباره علت رای دادن به او سئوالی پرسید جوابمان حداقل خودمان را قانع کند. بتوانیم بگوییم من شرایط را اینطور می دیدم و به همین خاطر هم این فرد را انتخاب کردم. می خواهم در این باره صحبت کنم که خود من به عنوان یک فرد شرایط را چگونه می بینم و چرا یک نفر خاص را که شما میدانید چه کسی است به عنوان فرد مناسب مجلس می دانم.

مخاطبان شما عموما جزء قشر فرهیخته جامعه هستند و تشخیص می دهند که تا چه حد تحلیل من از شرایط برای رای دادن به کاندیدای مورد نظر من قانع کننده است یا نیست؟ می توانید دلایل خود را بیان کنید؟
آرمان سیاسی دارم، هنوز امید دارم.
همه ما می دانیم و شنیده ایم که "سیاست پدر و مادر ندارد” سیاست بی پدر و مادر، مبتنی بر منفعت شخصی و حزبی و گروهی شکل می گیرد و چون به دنبال منفعت است هیچ چیز جلودارش نیست و از همین باب هم گویا گفته شده است که پدر و مادر ندارد. در همان حال همه ما شنیده ایم که "سیاست ما عین دیانت ماست”. در این معنا سیاست مبتنی بر حق خواهی و حق جویی است و چه بسا شخص به خاطر حق طلبی اش همه هستی خود و خانواده اش را فدا کند. این نشان می دهد که ما با دو نوع سیاست طرف هستیم و به همین نحو با دو نوع سیاست مدار. اگر بخواهم در یک جمله در حوزه سیاست، انقلاب اسلامی را تعریف کنیم باید بگویم انقلاب اسلامی انقلاب در معنای سیاست بوده است از معنای اول به معنای دوم.

حالا سئوالی که پیش می آیید این است که چگونه می توان تشخیص داد چه کسی سیاست مدار به معنای اول است و چه کسی به معنای دوم؟ به عبارت دیگر چه کسی در سیاست به دنبال منافع شخصی و حزبی است و چه کسی به دنبال حق جویی و حق طلبی؟
برای تشخیص لاجرم شاخص های لازم است، این شاخص ها ملاک انتخاب کاندیدا و نماینده جریان ها نیز هست. در واقع چه کسی که داوطلب می شود، چه کسانی که از فردی حمایت می کنند باید صادقانه و بین خود و خدایشان ارزیابی کنند که تا چه حد با این شاخص ها منطبق هستند. همچنین این شاخص ها به همه ما به عنوان مردم امکان می دهد در خصوص انتخاب انجام شده قضاوت کنیم.
به همین خاطر من می خواهیم از معیارها و شاخص های حرف بزنیم تا با هم قضاوت کنیم و در نهایت در درون خودمان داوری کنیم که فرد منتخب چقدر با این شاخص ها سازگار است. اگر ما ادعا کرده ایم که شخص محور و فرد محور نیستیم و آنچه برای ما مهم است اصول است. این اصول چیست؟ بر چه اساس و اصولی می توان سیاست مدار اهل حق را شناخت و مطمئن بود که انتخاب انجام شده درست بوده است؟
نیاز انقلاب اسلامی، اکنون حساس ترین لحظه برای انقلاب به وقوع پیوسته و همان طور که برخی نیز گفته اند انتخابات پیش رو شاید حساس ترین انتخابات طول تاریخ انقلاب باشد. از این حیث که کدام تلقی از انقلاب تثبیت می شود و چه رویکردی به عنوان آینده راه انقلاب در پیش گرفته می شود. بنابراین صیانت از آرمان انقلاب مهم ترین نیاز این لحظه تاریخی ماست. در همین لحظه است که ما می پرسیم چه کسی بیش ترین توان و ظرفیت را برای پاسداری از آرمان های انقلاب دارد؟ چه کسی کم تر دچار لغزش می شود و بیش تر استقامت به خرج خواهد داد؟ با چه تجربه ای؟

به همین دلیل هم شما از مرد سیاسی قوی سخن می گویید؟
بله دقیقا، این که ما می گویم مجلس نیازمند مردان بزرگ است برای این است که بتواند از آرمان های انقلاب دفاع و نیاز آن را بر آورده سازد. در شرایط حساس این کار از عهده مردان کاری و بزرگ بر می آیید.

گویا مساله شما محرومیت استان هم هست؟
خطر تحقیر فقرا و محرومیت در کمین است.
بله یک دلیل محکم دیگر من خطر تحقیر فقرا است. وقتی من در این جا از این خطر سخن می گویم همه ما با پوست و خون خودمان آن را حس کرده ایم. ما محرومیت را چشیده ایم و در محرومیت بزرگ شده ایم. اگر دیگران از محرومیت و مستضعفان سخن می گویند تا رای به دست بیاورند و رییس جمهور و یا نماینده شوند من و شما از زندگی خودمان سخن می گویم از زندگی هم استانی هایمان از زندگی مردمان روستا و عشایر.
ما بزرگ شده محرومیت هستیم. ما محروم بودیم و هستیم چون گروهی امکانات و سرمایه های این کشور را ناعادلانه تقسیم کردند و سهم اندکی به ما و مردمان رسید. تا این جا می توان موضوع را به عدم برنامه ریزی درست و یا کم کاری نسبت داد. اما خطری که امروز ایجاد شده است تفکری است که می گوید اگر کسی و جایی محروم مانده است به خاطر بی عرضه گی خود آن هاست. اگر کسی فقیر است به این دلیل است که خود او تلاش نکرده است و یا پدر و مادرش تلاش نکرده است وگرنه فقیر نمی ماند.
با این فکر که ما محروم مانده ایم چون خودمان عرضه نداشتیم تقصیر خودمان است که محروم مانده ایم. با این تفکر باید مبارزه کرد مبارزه جدی هم کرد و کسی می تواند با چنین تفکری مبارزه کند که بتواند چنین آدم هایی را بشناسد.

به نظر شما مهمترین نیاز بویراحمد چیست؟
خطر به حاشیه رفتن مرکز استان و نامیدی بیشتر
اتفاقا اگر دو دلیلی که من در بالا به آن اشاره کردم دلایل کلان و ملی هستند، دلیل اصلی حمایت من از یک کاندیدای معین کاملا مربوط به نیاز شهرستان است. نمی شود به ایران و انقلاب و اصول گرایی تعهد داشت و به شهرستان تعهد نداشت. اتفاقا همه آن تعهدات معیار سنجش و صداقتش در تعهد به استان و شهرستان است و اگر کسی نسبت به استان و شهرستان بی تفاوت باشد یعنی به همه آن اصولی که سخن گفتم بی تفاوت است.
در دوره گذشته اتفاقی برای ما افتاد که نتیجه ناخواسته آن این بود که در عمل مرکز سیاسی استان تغییر کرد. بسیاری از مقامات سیاسی و کشوری حتی در عزل و نصب های ساده به جای توجه به مرکز استان به یکی از شهرستان ها استان توجه کردند. در نتیجه شاهد تحولاتی در بدنه مدیران استان و گرایش های آن ها بودیم.
همه این ها اتفاق ها افتاد چون آن ها که باید اولویت را تشخیص می دادند به درستی عمل نکردند. به جای پیگری کارهای روزمره مردم که وظیفه تخصصی نهادها و سازمان هاست باید اولویت های راهبردی و کلان در دستور کار قرار می گرفت.
شهرستان همسایه مرکز استان چه کار کرد؟ ابتدا ریاست یک کمیسون بسیار مهم را به دست آورد و با همین انتخاب راهبردی و درست خود همه امکانات دیگر را برای خود محقق کرد. آن چیزی که ما نیاز داریم کسی است که بتواند در معادلات سیاسی قدرت به دلیل تجربه کاری و قدرت تشخیص خود چنین امکانی را رقم بزند. وگرنه پیگری کردند کارهای روزمره را هر فرد عادی و معمولی نیز می تواند انجام دهد. یادمان باشد نماینده همه ما کسی است که انتخاب اصلی را انجام می دهد او باید بتواند انتخاب اصلی را از فرعی تشخیص دهد.

آیا نکته دیگری هم دارید؟
نماینده اجاره ای اولین ضررش به منافع مردم است.
مهمترین نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم این است که اجماع و دور هم آوردن آدم ها از طریق انتخاب یک چهره بی نظر یا خنثی ممکن نیست. این که ما بگویم فلانی چون خودش نظری ندارد می تواند هم اصول گراها و هم اصلاح طلب ها را متحد کند، مورد خوبی است درست نیست بلکه بر عکس چون او نظر ندارد یک روز اصول گراها بر او تاثیر خواهند گذاشت و اصلاح طلب ها ناراحت خواهند شد و روز دیگر برعکس. در واقع او نماینده اجاره ای هست. مستاجری است که موقتا بنا به مصالحی باید نماینده شود تا در موقع ضرورت به راحتی بتوان او را از صحنه خارج کرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد البته مالکان واقعی نماینده از انتخاب او سود خواهند برد اما زیان کننده اصلی در این میان مردم و استان است.
اما در تجربه روزمره زندگی هم بسیار پیش آمده است که مستاجری حق مالک را خورده و منافع او را پس از تصاحب مال از بین برده است. می خواهم بگویم نمی شوند به نماینده ای اجاره ای اعتماد کرد. نماینده اجاره ای دودش در نهایت هم به چشم مالکان و حمایت کنندگان او خواهد رفت.

 

ارسال نظرات