اظهارات شفاف اخیر اقای روحانی در گفتگو با لوموند و قبل تر از آن در نشست خبری زیر سم مارکوس آئورلیوس آنتونیوس مبنی بر اینکه «کلید رابطه با آمریکا در واشنگتن است و اگر در تهران بود من حتما از آن استفاده می کردم» تقابل دیدگاه لیبرال با جبهه انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی را کاملا آشکار نشان می دهد و اگر این اظهارات بیان نمی شد، جای تعجب داشت.
کد خبر: ۸۶۲۹۸۰۴
|
۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۱
امیرحسین ثابتی فعال سیاسی در واکنش به اظهارات آقای روحانی مبنی بر این که ما به ئنبال کاهش تنش با آمریکا هستیم، در گفتگو با خبرگزاری بسیج گفت: اگر آقای روحانی در گفتگو با لوموند این اظهارات را بیان نمی کرد باید تعجب می کردیم چرا که ایشان پیش از این نیز بارها در لفافه و غیر مستقیم اعلام کرده بود که هدف اصلی دولت از مذاکرات هسته ای با آمریکا، نه لزوما حل مشکل هسته ای بلکه مقدمه سازی برای عادی کردن رابطه با آمریکا در سطح کلان بوده است.

وی افزود: به عنوان مثال آقای روحانی در ۱۸ مهر ۹۴ در همایش صنعت و تجارت گفته بود:  «اساساً مذاکرات هسته‌ای ما بخاطر این بود که شرایط جدیدی را در روابط بین‌الملل و منطقه بوجود بیاوریم... ما دنبال توافق هسته‌ای نبودیم که مشکل هسته‌ای را حل کنیم، البته می‌خواستیم که مشکل هسته‌ای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»

ثابتی خاطرنشان کرد: رییس جمهور 28 شهریور 93 نیز در گفتگو با شبکه امریکایی ان بی سی گفته بود: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و آمریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی ، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن ، مسئله ایران و آمریکا حل خواهد شد.»

وی ادامه داد: اینکه هدف اصلی دولت از مذاکرات هسته ای با آمریکا چه بوده است، مدتهاست که روشن شده و ساده انگاری است اگر کسی تا پیش از گفتگوی آقای روحانی با نشریه لوموند تصور می کرده این دولت نگاه دیگری به مساله داشته یا دنبال این بوده که از طریق مذاکرات هسته ای تحریم ها را رفع کند! بلکه اساس پروژه این دولت عادی سازی رابطه با آمریکا در سطح کلان و به بهانه های مختلف بوده  کما اینکه می بینید آقای روحانی در همان گفتگو به موضوع گفتگو با آمریکا بر سر مساله سوریه نیز اشاره می کند و تاکید می کند بعد از هسته ای این دومین موضوعی است که به بهانه آن در حال مذاکره با آمریکا هستیم و می خواهیم تنش زدایی کنیم!

ثابتی افزود: از سوی دیگر مواضع رهبر انقلاب در این باره کاملا روشن است، ایشان جدای از تاکیدات چندباره نسبت به محصور بودن گفتگو با آمریکا فقط در بحث هسته ای، بارها نسبت به خوش بین نبودن گفتگوها در این باره هم اشاره کرده اند و حتی در نیمه مهرماه امسال هر گونه مذاکره با آمریکا راممنوع اعلام کردند لذا این تفاوت نگاه در دولت فعلی با نگاه حضرت امام و رهبر انقلاب ناشی از یک تفاوت بینش مبنایی و اصولی است.

 این فعال سیاسی تصریح کرد: یک نگاه مبتنی بر اسلام ناب است که معتقد به ایستادگی در برابر دشمن است، نگاه دیگر نگاه کاملا لیبرال است که اساسا امریکا را دشمن نمی بیند بلکه معتقد است حتی می توان با آن منفعت مشترک داشت! اگر به کتاب خاطرات آقای ظریف تحت عنوان آقای سفیر نگاه کنید می بینید که در صفحه 88 این کتاب ایشان تصریح می کند که: «ﻣﻦ ﺗﻼ‌ﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﻢ.» لذا طبیعی است که در این نگاه نه تنها دشمنی های دشمن دیده نشود بلکه تلاش شود با او تنش زدایی هم بشود! کانه ایران بوده که تنش  با آمریکا را ایجاد کرده و علاوه بر کودتا و حمایت از حمله نظامی، آمریکا را تحریم کرده است!

ثابتی خاطرنشان کرد: به نظر بنده کلید فهم سیاست خارجی دولت یازدهم، مواضع محمود سریع القلم و کتاب خاطرات سید حسین موسویان است؛ اولی تلاش می کند با اظهارات به ظاهر آکادمیک و بعضا تفلسف گونه، عادی سازی رابطه با آمریکا و اضمحلال جمهوری اسلامی در نظم جهانی تحت نظر امریکا را تئوریزه کند و دومی نیز صراحتا در جای جای کتاب «ایران و آمریکا، گذشته شکست خورده و مسیر آشتی» اعلام می کند از همان زمان امام و به بهانه ماجرای مک فارلین تا تمام دوره هاشمی و خاتمی، تلاش جریان تکنوکرات در عرصه دیپلماسی عادی سازی رابطه با آمریکا بوده است که شکست خورده ولی در این دوره (دولت روحانی) قرار است تا به نتیجه رسیدن نهایی جلو برود.

وی افزود: اظهارات شفاف اخیر اقای روحانی در گفتگو با لوموند و قبل تر از آن در نشست خبری زیر سم مارکوس آئورلیوس آنتونیوس مبنی بر اینکه «کلید رابطه با آمریکا در واشنگتن است و اگر در تهران بود من حتما از آن استفاده می کردم» تقابل دیدگاه لیبرال با جبهه انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی را کاملا آشکار نشان می دهد و اگر این اظهارات بیان نمی شد، جای تعجب داشت.

ثابتی در پایان گفت: امروز همان اختلافاتی که ابتدای انقلاب میان جریان انقلابی  مانند امثال شهید بهشتی با لیبرالهایی مانند مهندس بازرگان وجود داشت، همچنان وجود دارد با ین تفاوت که بازیگران دو جبهه انقلاب و لیبرال تغییر کرده اند

ارسال نظرات