بر هیچ ناظر آگاه به مسائل استراتژیک پوشیده نیست که یکی از پارامترهای مؤثر در اعتلای مرتبت و منزلت کشورها در عرصه جهانی، شکوفایی اقتصاد ملی است و درست از این روست که در جهان پر تب و تاب امروز، توسعه اقتصادی به یکی از عمده‌ترین دغدغه‌های کشورهای جهان بدل گشته است.
کد خبر: ۸۶۲۰۳۵۸
|
۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۴
عموم متفکران شرق و غرب در این امر متفق‌القولند که بدون رشد کمی و کیفی شاخص‌های اقتصادی یک کشور هرگز نمی‌توان به توسعه پایدار و متوازن دست یافت. در این میان، دین اسلام به عنوان جامع‌ترین و کامل‌ترین دین، دربرگیرنده آموزه‌های بسیاری در باب امور اقتصادی است و این در حالیست که ادیانی چون مسیحیت فاقد اصول مشخصی پیرامون تمشیت امور اقتصادی هستند.
مسیحیت برخلاف اسلام، در جوف و بطن خود طرفدار نوعی ریاضت‌کشی و صوفی‌گری است و درست از این رو بود که در واکنش به حاکمیت هزاره کلیسا، گروهی از روشنفکران غربی علیه نظم کلیسایی به پا خاستند که ماحصل این شورش علیه نظم قرون وسطایی، شکل‌گیری رفورماسیون و عصر روشنگری بود و درست در آن دوره تاریخی بود که بشر غربی با پشت پا زدن به دین و دوری جستن از آموزه‌های رهبانی، به سمت سکولاریسم و لائیسیسم گروید.
اگر چه ترشرویی نسبت به آداب و رسوم مسیحیت منحط کلیسایی، جهان غرب را به سمت نوعی توسعه اقتصادی سوق داد ولی واقعیت این بود که توسعه اقتصادی غرب، توسعه‌ای نامتوازن و دربرگیرنده دین‌گریزی‌ها و بی‌عدالتی‌های ساختاری بود که دست آخر نتایج فاجعه باری چون استعمار کشورهای جهان سوم، فقر و بیکاری میلیون‌ها انسان و شیوع بیماری نیهیلیسم و اباحه‌گری در بسیاری از مناطق جهان را در برداشت. امروز حتی اقتصاددان‌هایی چون جوزف استیگیلیتز نیز زبان به انتقاد از نظام سرمایه‌داری می‌گشایند و بر این حقیقت تلخ اما عبرت‌انگیز اذعان می‌کنند که اجرای برنامه‌های ریاضت اقتصادی در کشورهای مختلف جهان نتیجه‌ای جز فقر و فلاکت برای مردمان بخت‌برگشته این کشورها به بار نیاورده است.
پروفسور هیلاری پوتنام که یکی از مشهورترین نظریه‌پردازان سرمایه اجتماعی است طی سلسله مقالاتی که چند وقت پیش در نشریات معتبر آمریکایی منتشر شد طبق آمارهایی تکان‌دهنده از وضعیت رو به قهقرای ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرتمندترین اقتصاد جهان ابراز وحشت و نگرانی می‌کند.
جورج سوروس، دیگر سرمایه‌دار آمریکایی است که در کتاب «رویای برتری آمریکایی» به صراحت از آینده اقتصادی آمریکا و نظم لجام‌گسیخته حاکم بر اقتصاد جهانی ابراز نگرانی می‌کند. اینها تنها نمونه‌های کوچکی از اقدامات بنیان‌فکنانه نظم سکولاریستی و کاپیتالیستی حاکم بر جهان غرب است که تحت لوای به اصطلاح توسعه اقتصادی میلیون‌ها انسان را به ورطه فلاکت و نگون بختی کشانده است.
شکی نیست که تفکر کلیسایی حاکم بر دوره قرون وسطی و همچنین تفکرات گروه‌هایی چون داعش، القاعده و طالبان هرگز نمی‌توانند ضامن توسعه اقتصادی کشورها باشند اما راه چاره در آن نیست که به خاطر عملکرد غلط شماری که به نام دین جنایت و کشتار می‌کنند به دامان کاپیتالیستهایی پناه برد که دستهایشان تا مرفق به خون عموم مردم جهان آلوده است و اتفاقا شکل‌گیری گروه‌هایی چون داعش و منافقین نیز دست پخت همین سرویس‌های جاسوسی کشورهای غربی است.
استیون کینزر-روزنامه نگار مشهور آمریکایی-در عموم نوشته‌های خویش به وضوح از دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس در ساقط نمودن حکومت‌های مردمی در اقصی نقاط جهان پرده برمی‌دارد و بر این نکته اصرار می‌ورزد که شکل‌گیری گروه‌های افراطی تکفیری، نتیجه مستقیم از میان بردن حکومت‌های مردمی در سرتاسر جهان است.
دیگر هیچ جای شک و شبهه‌ای باقی نمانده است که دو مدل اقتصادی کاپیتالیستی و کمونیستی فاقد کارایی لازم جهت رفاه و فلاح بشریت است. پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357، بارقه‌های امید بسیاری را نزد عدالتخواهان عالم پدیدار نمود و امام خمینی به عنوان معمار کبیر انقلاب اسلامی توانستند با ارائه چهره راستین اسلام خط بطلانی بر تمامی تئوری‌های غربی در باب توسعه اقتصادی بکشند و با پیش کشیدن مفهومی تحت عنوان «اقتصاد اسلامی» کشور را از یوغ استعمار غربگرایان رهایی بخشند. در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، مردم ایران نشان دادند که تنها با اتکاء به مبانی اسلامی و عمل به آموزه‌های اقتصاد مقاومتی است که می‌توانند کشور را سرپا نگه دارند.
امام خمینی بارها بر این امر تأکید می‌ورزیدند که راه پیشرفت اقتصادی کشور متشبث شدن به مدل‌های اقتصادی کمونیستی و سرمایه‌داری نیست و هر مسئول و دولتمردی که در اداره امور کشور دنباله‌روی توسعه اقتصادی به سبک و سیاق غربی باشد از نامحرمان انقلاب محسوب می‌شود و بدیهی است که امت حزب‌الله نباید اجازه دهند چنین مسئولان بی‌کفایتی زمام امور را بر عهده گیرند. یکی از دلایل اصلی استعفای مهدی بازرگان و به تبع آن عزل بنی صدر همانا عدم اعتقاد این مسئولان به مبانی اقتصاد مقاومتی و اسلام ناب محمدی بود.
بعد از اتمام جنگ تحمیلی و پیرو آن رحلت جانگداز امام راحل، آرام آرام جریان مشکوکی در کشور و در دل نظام نضج گرفت که شعارهایی مغایر با ارزش‌های انقلاب سر می‌داد. واضعان و مبلغان این جریان سیاسی و اقتصادی این سخن را به میان می‌آوردند که دوران انقلابی‌گری به سر آمده است و برای دست یافتن به توسعه اقتصادی می‌باید اقتصاد کشور در اقتصاد جهانی هضم شود و سیاست تنش‌زدایی با غرب در دستور کار سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
در دوران سازندگی این سیاست‌های غرب محور به صورتی بطئی و زیر پوستی به مرحله اجرا در آمد ولی در دوران اصلاحات با ظهور طبقه نوظهوری تحت عنوان طبقه متوسط جدید، بسیاری از مسئولین وقت دولتی به صراحت از ضرورت به موزه سپردن بسیاری از آرمان‌های انقلاب سخن گفتند.
در دوران اصلاحات بود که دولت وقت با عقد قراردادهای بیع متقابل با شرکت‌های غربی، عملا تیشه به ریشه صنعت نفت کشور زد و تحت لوای تنش‌زدایی با غرب، سبک زندگی غربی جایگاهی سترگ نزد بخش‌هایی از جامعه شهری کشور پیدا کرد. رواج مصرف‌گرایی لجام گسیخته، پشت پا زدن به مبانی اقتصاد مقاومتی و هجوم سیل‌آسای شرکت‌های زالو صفت غربی به کشور جهت تاراج اموال ملی از جمله سیاست‌های خسارت‌آفرینی بود که در دوران اصلاحات به مرحله عمل درآمد.
با به روی کار آمدن دو دولت نهم و دهم گرچه اقدامات ارزشمندی در حوزه اقتصاد جهت رفاه حال محرومین صورت گرفت ولی در دو سال پایانی دولت دهم، برخی اشخاص وابسته به حلقه انحرافی با گذاشتن پوست خربزه زیر پای رئیس‌جمهور وقت، خسارات عدیده‌ای به اقتصاد ملی کشور تحمیل کردند.
هم اکنون نیز که بیش از دوسال از عمر دولت یازدهم می‌گذرد بسیاری از سیاست‌های اقتصادی دولتمردان، بازگشت به سیاست‌های شکست‌خورده تعدیل اقتصادی دوران سازندگی است و پر واضح است که ادامه این سیاست‌های غرب محور حاصلی جز بیکاری فزاینده و فقر گسترده به بار نخواهد آورد. امروز پشت درهای بسته اجلاس‌هایی چون داووس و بیلدربرگ، غول‌های اقتصاد سرمایه‌داری خواب‌های آشفته‌ای برای آینده اقتصاد ایران زمین می‌بینند. یکی از طرح‌های خطرناکی که برخی در صدد پیاده‌سازی آن در ایران اسلامی هستند طرح «اجماع پساواشنگتن» است.
در این طرح استعماری، کشورهایی چون ایران موظند که نه تنها بی‌کم و کاست به مبانی اقتصاد نولیبرالی گردن نهند بلکه همزمان به ترویج و تبلیغ مبانی حقوق بشر غربی نیز همت گمارند. روشن است که در صورت اجرای این طرح استعماری در ایران و دیگر کشورهای حامی جبهه مقاومت علیه استکبار، تمامی زیرساخت‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور ویران خواهد شد و کشور در گرداب فقر و  فساد و فلاکت فرو خواهد افتاد. البته نانوشته نباید گذاشت که دشمنان جمهوری اسلامی ایران پیش از این بارها طرح‌های مشابهی را پیاده کرده و هر بار هم با شکست مواجه شده‌اند.
واقعیت این است که امت حزب‌الله هرگز اجازه اجرای طرح خائنانه اجماع پساواشنگتن در ایران را نخواهند داد و در این میان بر تمامی دولتمردان و مسئولین کشوری و لشکری فرض است که با نصب‌العین قرار دادن رهنمودهای حکیمانه و پیامبرگونه مقام معظم رهبری در باب ضرورت پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی، دست رد به سینه نفوذی‌های حامی اجماع پسا واشنگتن بزنند و یک بار دیگر دشمن غدار و مستکبر را در اجرای این طرح خائنانه و شوم نقره داغ کنند.
کیهان
ارسال نظرات